فلسفه و علوم شناختی نیازمند یکدیگر هستند
کد خبر: 4022666
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۴
عضو هیئت علمی گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه:

فلسفه و علوم شناختی نیازمند یکدیگر هستند

عضو هیئت علمی گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گفت: فلسفۀ علوم شناختی، شاخه‌ای از فلسفه است که به بررسی «مسائل فلسفیِ برآمده از مطالعۀ علمیِ شناخت» می‌پردازد.

مهدی عباس زادهبه گزارش ایکنا، به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مهدی عباس‌زاده، عضو هیئت علمی گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه در گفت‌وگویی به بررسی فلسفه علوم شناختی و نقش آن در علوم انسانی همچنین فلسفه مضاف پرداخت و گفت: طبق تعریفی که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ارائه شده است، «فلسفه مضاف» (Philosophy of) به دانش مطالعه فرانگر عقلانیِ یک علم، دانش یا امر موجود اعم از حقیقی یا اعتباری و  برای دستیابی به احکام کلی آن گویند.

عباس‌زاده با بیان اینکه هم علوم، دانش‌ها و همه امور و موجودات، به «حقیقی» و «اعتباری» تقسیم می‌شوند، تصریح کرد: علم حقیقی، انعکاس ذهنیِ واقعیتِ عینی مانند علوم طبیعی، فلسفه و …. است، اما علم اعتباری، یک فرض ذهنی است که برای رفع حوائج ایجاد می‌شود و وضعی و قراردادی است و به واقعیتِ عینی نمی‌پردازد، همچنین امر حقیقی، آن است که مانند خدا، انسان‌ها، حیوانات، گیاهان، جمادات و … اما امر اعتباری، واقعاً در ظرف خارج وجود ندارد بلکه شرع یا ذهنِ عقلا یا عرف، واقعاً در عالَم خارج تحقق دارد.

وی با تاکید بر اینکه فلسفه مضاف، به احکام کلیِ علم می‌پردازد، افزود: بنابر عرایض فوق، فلسفه مضاف ابتدائاً بر دو قسم است: فلسفه مضاف به علوم و فلسفه مضاف به امور یا موجودات. فلسفه مضاف به علوم و دانش‌ها، مانند فلسفه پزشکی، فلسفه منطق، فلسفه علوم اجتماعی، فلسفه علوم سیاسی و …. فلسفه مضاف به امور و موجودات، مانند فلسفه سیاست، فلسفه زبان، فلسفه ذهن، فلسفه سیاست و هریک از دو قسم فوق، چنان که گفتیم به حقیقی و اعتباری تقسیم می‌شوند.

عباس‌زاده با اشاره به تعریف فلسفه علوم شناختی گفت: «علوم شناختی» (Cognitive sciences) اجمالاً عبارت از دانش مطالعه مغز، ذهن و هوش، و فرآیندهای مرتبط با آنها مانند تفکر و استدلال، ادراک، هوشیاری، حافظه، التفات، زبان، یادگیری، تصمیم‌گیری، پیش‌بینی، تجزیه و تحلیل، حل مسئله و …است. فلسفه علوم شناختی، درصدد است تا از بیرون و فرادستِ موضوعات علوم شناختی و به مدد عقل فلسفی به احکام کلی آن بپردازد.

وی تاکید کرد: همچنین علوم شناختی، یک علم حقیقی است، زیرا از امور حقیقی در انسان یعنی از مغز، ذهن و هوش و فرآیندهای مرتبط به آنها بحث می‌کند. پس فلسفه علوم شناختی، از سنخ فلسفه مضاف به علوم حقیقی است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: به نظر می‌رسد دست‌ کم دو رویکرد در فلسفه علوم شناختی قابل تشخیص است؛ در رویکرد نخست که بیشتر نزد محققان غربی دیده می‌شود، فلسفۀ علوم شناختی، شاخه‌ای از فلسفه است که به بررسی «مسائل فلسفیِ برآمده از مطالعۀ علمیِ شناخت» می‌پردازد.

وی افزود: علوم شناختی با بسیاری از مسائل بنیادین فلسفه سروکار دارند؛ مسائلی مانند جایگاه ذهن در جهان مادی، چیستی تفکر، رابطۀ ذهن و زبان و معنا، نقش یادگیری در رشد شناخت و … است. از یک سو، بسیاری از بینش‌ها و مفاهیم اصلی علوم شناختی، از فلسفه اخذ شده‌اند و از سوی دیگر، یافته‌های علوم شناختی در تبیین شناخت و فرآیندهای پیچیده آن، رهیافت‌های تازه‌ای را پیش روی اهل فلسفه قرار می‌دهد؛ رهیافت‌هایی که می‌توانند فلسفه را از انتزاعی‌اندیشی و نظرورزی محض خارج کنند و به سوی انضمامی‌اندیشی و کاربردمندی سوق دهند.

وی با بیان اینکه بنابراین طبق رویکرد نخست، هم علوم شناختی به فلسفه نیازمند است و هم فلسفه به علوم شناختی، ادامه داد: در رویکرد دوم که بیشتر با مذاق محققان اسلامی تناسب دارد، فلسفه علوم شناختی، به «مبادی» و «مبانی» علوم شناختی می‌پردازد.

عباس‌زاده گفت: مبانی هر علم، از جهات مختلفِ معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی، ارزش‌شناختی، انسان‌شناختی، روش‌شناختی و … قابل مطالعه و بررسی است. پس می‌توان به مبانی مختلف علوم شناختی نیز پرداخت و تبیین این مبانی، خاصه در جهت‌دهی به علوم شناختی، مؤثر خواهند بود.

انتهای پیام
captcha