به گزارش ایکنا، ظهر یکشنبه، ۲۳ مردادماه مصادف با ۱۶ محرم ۱۴۴۳ قمری، جامعه قرآنی کشور خسرانی را در پی درگذشت پیشکسوت قرآنی، مؤلف، پژوهشگر و استاد علم قرائت و حافظ قرآن کریم، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا شهیدیپور، تجربه کرد. برای آشنایی بیشتر با این خادمالقرآن، گفتوگویی که در شماره سوم نشریه نبأ به تاریخ فروردينماه 1393 از سوی شورای عالی قرآن به چاپ رسیده است، منتشر میشود.
در معرفی استاد شهیدیپور همین بس که بگوییم ایشان حافظ کل قرآن کریم و مسلط به چهارده روایت به همراه طرق آن بودند. مردی که حُسن خلق و تواضعش مثالزدنی بود و در ارائه و انتقال معلوماتش دریغ نمیکرد. به دلیل اهتمام به امر آموزش قرآن و داوری، کثیرالسفر بود و به صورت مستمر در شهرستانها حضور پیدا میکرد. این پیشکسوت قرآنی کشور از داوران بینالمللی قرآن در زمینه وقف و ابتدا بود.
او در سال ۱۳۳۷ در قم متولد شد و از سال ۱۳۵۲ حفظ قرآن را آغاز کرد و طی چهار سال موفق به حفظ کل شد. خانواده او از خانوادههای روحانی اصیل و اصالتاً زنجانی بودند. پدرش از فضلای مورد اطمینان و مورد وثوق دفتر مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی بود. او در مرحله بعد در مدارس حوزه علمیه به تدریس فنون قرائت قرآن پرداخت و در کنار آن در جلسات قرائت قرآن به تدریس قرائت و مفاهیم قرآن به جوانان مشغول شد.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی فعالیتهای قرآنی شکل تازهای به خود گرفت و در نهادهای انقلابی و مؤسسات علمی و حوزه و دانشگاه فراگیر شد و رشد و توسعه یافت. مرحوم شهیدیپور در این دوران در نهادهای انقلابی از جمله سپاه پاسداران، بسیج، جهاد سازندگی، اوقاف و امور خیریه، سازمان تبلیغات اسلامی و جامعةالمصطفی(ص) العالمیه به تدریس فنون قرائت پرداخت.
جناب استاد آغاز فعالیتهای قرآنی شما به چه زمانی بازمیگردد؟
حوزهای که من در آن درس میخواندم دارالقرآنی داشت که در سال ۱۳۵۰ هجری شمسی تأسیس شده بود. فعالیتهای دارالقرآن گسترده بود؛ از آموزش قرائت قرآن در نقاط مختلف گرفته تا آموزش ترجمه و مفاهیم و تفسیر قرآن کریم. از بدو تأسیس و همزمان با ورود من به مدرسه مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی با آنجا آشنا شدم. با علاقهای که به قرائت و حفظ قرآن داشتم و استعدادی که در خودم میدیدم، در کنار دروس حوزوی، حفظ قرآن را هم آغاز کردم و در سال ۵۵ توفیق حفظ کل قرآن را پیدا کردم. همزمان با حفظ قرآن، مباحث مربوط به قرائات از جمله سبکهای مختلف را هم کار میکردم و به مرور با تلاوت قاریان ممتاز مصری آشنا شدم. پس از مدتی در جلسات آموزش قرآن، که در مساجد و منازل برگزار میشد، شروع به تدریس کردم. آن زمان اساتید مشخصی در قم نداشتیم و همراهان ما بیشتر افرادی بودند که از صدای خوشی برخوردار بودند یا خودشان جلسه داشتند. افراد معمولاً با روش خودخوان قرآن را فرامیگرفتند. به یاد دارم جلسه استاد رنجبر را که در مسجد صفائیه قم برگزار میشد و در پایان ماه مبارک هر سال هم یک مسابقه باشکوه را برگزار میکرد. پس از انقلاب، آن مسابقات زیر نظر سازمان اوقاف ادامه پیدا کرد. بنده در جلسه ایشان شرکت میکردم و با قاریان و حافظان عضو آن جلسه نیز تمرین داشتم.
در گذشته تلاوت قرآن و آموزش آن در کشور ما به چه سبک و سیاقی بود؟
قرائت بیشتر بر پایه تلاوت قاریان مصری بود. بحثها آکادمیک و تفکیک شده نبود؛ مثلاً در صوت و لحن اگر کسی به خوبی از یک قاری مصری تقلید میکرد، میگفتند لحن خوبی دارد و اگر با وسایل صوتی و اِکو آشنایی داشت، میگفتند صوت خوبی دارد!
جزو معدود افرادی بودم که در مسابقات قرآن به عنوان متسابق شرکت نمیکردم و از همان سالها به عنوان داور حضور داشتم و سابقه طولانی در داوری مسابقات ملی و بینالمللی دارم
در گذشته بحث سبکشناسی بسیار پررنگ بود؛ مثلاً میگفتند فلانی به سبک عبدالباسط تلاوت میکند. آن زمان نام مقامات و نغمات مطرح نبود، بلکه میگفتند عبدالباسط این سوره را با این سبک خوانده است یا منشاوی فلان آیه را در این سیاق تلاوت کرده است. اگر کسی هم میخواست با لحن خاصی تلاوت کند، میگفت به سبک سوره تکویر عبدالباسط یا فجر منشاوی تلاوت میکنم. من ابتدا به سبک عبدالباسط و پس از آن به سبک منشاوی روی آوردم.
شما در مسابقات قرآن هم شرکت میکردید؟
من جزء معدود افرادی بودم که در مسابقات قرآن به عنوان متسابق شرکت نمیکردم و از همان سالها به عنوان داور حضور داشتم و سابقهای طولانی در داوری مسابقات ملی و بینالمللی دارم. در سال ۱۳۵۹ سازمان اوقاف و امور خیریه برای داوری فراخوان داد. بنده هم با شرایطی که داشتم معرفی شدم و از همان سال داوری مسابقات سراسری و بینالمللی را آغاز کردم و تقریباً در تمام مسابقات قرآنی کشور حضور داشتهام. به نظر من داوری یک کار اصیل برای ما نیست. کار اصیل، تدریس و ارائه مباحث آموزشی است. اگر هم داوری میکنیم، میخواهیم در کنار آن، قاریان را توجیه و نکات و مباحث آموزشی را به آنها منتقل کنیم.
مسابقات زمانی خوب است که نتیجه آموزشی داشته باشد. مسابقات قرآن در کشور ما کلیشهای شده است. یکسری رشته داریم که هر ساله تکرار میشوند. به جای اینکه فقط در قرائت و حفظ مسابقه داشته باشیم، باید رشتههای دیگری همچون تلاوت مفهومی، تلاوت تقلیدی، تلاوت ترکیبی و تلاوت تنغیمی را راهاندازی کنیم. ضمن اینکه هر کدام از اینها برای یک مقطع سنی مناسب هستند؛ مثلاً برای کودکان تقلید از یک نفر و برای بزرگسالان تقلید از چند نفر و به مرور زمان ارائه تلاوت تألیفی و تنغیمی را پیشنهاد میکنم تا نهایتاً در این مسیر به یک شیوه نوین و غیر تقلیدی برسند؛ مثل آقای احمد ابوالقاسمی که میتوان از ایشان به عنوان یک الگوی ایرانی در تلاوت نام برد که تلاوتی مستقل و استادانه را ارائه میکند.
شما از استادان شناختهشده قرائت قرآن هستید از این فعالیت خود بیشتر بگویید.
من همانند قاریان قرآن که کرسی تلاوت دارند، بیشتر کرسی تدریس داشته و دارم و در عرصه تبلیغ نیز در توسعه و نشر و ترویج معارف قرآن و حدیث فعالیت میکنم. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در جلسات سنتی، فنون تلاوت قرآن را تدریس میکردم. بعد از انقلاب هم در نهادهای دولتی، دانشگاهها و مراکز علمی کشور به تدریس مشغول شدم. هماکنون عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه هستم و به عنوان مدیرگروه علوم و فنون قرآن کریم در موضوعات رسم، ضبط، کتابت، تجوید و قرائات، وقف و ابتدا و شیوههای حفظ و معارف قرآن به ارائه مباحث پژوهشی و آموزشی میپردازم.
چگونه با قاریان مصری و تلاوتهای آنها آشنا شدید؟
من آن زمان بسیاری از وقت خود را صرف شنیدن رادیو قرآن مصر و کویت و سایر کشورهای عربی میکردم و با وسایل محدود و نه چندان حرفهای که داشتم، تلاوتها را ضبط میکردم و از استماع آنها لذت میبردم. از طرفی، برخی از نوارهای تلاوت از کشور مصر هم به دست من میرسید و آنها را تکثیر و در بین دوستان تبادل میکردم تا همه بهرهمند شوند.
کار اصیل، تدریس و ارائه مباحث آموزشی است. اگر هم داوری میکنیم، میخواهیم در کنار آن، قاریان را توجیه کنیم و نکات و مباحث آموزشی را به آنها منتقل کنیم
یادم هست زمانی که امکانات ضبط نداشتیم، تلاوت بسیار معروف استاد عبدالباسط از سورههای حشر، تکویر و فجر هر روز از مسجد اعظم قم پخش میشد و من در اوقات اذانگاهی سعی میکردم خودم را به مسجد برسانم و این تلاوت را گوش کنم.
اطلاع داریم که یکی از غنیترین آرشیوهای تلاوت کشور در اختیار شماست.
من توفیق داشتم از همان اوایل تلاوتهایی را که به دستم میرسید یا به صورت زنده از رادیو مصر پخش میشد ضبط و نگهداری کنم. گاهی شب تا صبح بیدار میماندم تا یک تلاوت از مسجد امام حسین(ع) قاهره را ضبط کنم. جالب اینکه آن تلاوتها در آن زمان به صورت زنده از سوی قاریان مطرح مصر اجرا میشد و رادیو هم آنها را پوشش میداد. بسیاری از تلاوتهایی را که هماکنون موجود است و از شبکههای مختلف صدا و سیما پخش میشود آن زمان ضبط کردیم. البته اتفاقات ناراحتکنندهای هم رخ میداد. گاهی دستگاه ما یک تلاوت را ضبط نمیکرد و بعداً متوجه میشدیم یا گاهی از آیه دوم یا سوم به ضبط میرسیدیم یا مثلاً تلاوتی بیش از نیمساعت بود و نوار ما نیمساعتی بود و آخر تلاوت ضبط نمیشد. برخی از این تلاوتها را هم از مصر برای من آوردند و به جای آن تلاوتهایی میگرفتند.
هدف از این کار این بوده است که یک آرشیو جامع داشته باشیم برای استفاده اهل آن. من الان حدود ۷ هزار کاست از ۴۰۰ قاری مصری دارم که بخشی از اینها تبدیل شدهاند. البته اگر قرار باشد تلاوتی را از اینترنت دانلود کنم، برای من جذاب نیست، بلکه این جمعآوریهای با زحمت است که استماع تلاوت را با ارزش میکند.(یادآور میشود، استاد شهیدیپور طی سالهای اخیر این آرشیو ارزشمند را به رادیو قرآن و شورای عالی قرآن اهدا کرده است.)
هنوز هم مشتری رادیو قرآن مصر هستید؟
بسیاری از برنامههای رادیوی مصر برای من تکراری است. ضمن اینکه تلاوتهایی را هم که پخش میکنند، بعد از دهه هشتاد میلادی غالباً از قاریان جوانتر و متأخرین است که با اصالت فاصله دارد. البته دو برنامه «تلاوت النادره» و «من تسجیلاتنا الخارجیه» هست که آنها را میشنوم. مثلاً برای میلاد رسول اکرم(ص) یا مناسبتهای دیگر تلاوت زنده دارند.
ارزیابی مقایسهای شما در خصوص رادیو قرآنهای مصر و ایران چیست؟
مدتی بود که رادیو قرآن مصر تلاوتهای استاد محمود علی البنّا را زیاد پخش میکرد. برخی قاریان اعتراض کردند که با این وضع دارید نان ما را آجر میکنید. الان رادیو قرآن مصر برای هر قاری سهمی مشخص کرده و اینگونه در بین آنها یک جور رقابت هم هست، ولی در کشور ما اینگونه نیست که این خود یک نقیصه است. تکرار تلاوتها هم گاه بدون ضابطه است. البته رادیو قرآن ایران رشد چشمگیری در این سالها داشته، ولی با این حال مصر هنوز از ما جلوتر است.
وضعیت فعلی تلاوت قاریان ایرانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
قاریان ما را نباید با قاریان عصر طلایی مصر مقایسه کرد، ولی امروزه قاریان جوان ما بهتر از قاریان جوان مصری تلاوت میکنند. البته دو بحث داریم؛ یکی مباحث کاربردی تلاوت و دیگری ارائه تلاوت مطلوب بدون در نظر گرفتن مسائل آکادمیک. قاریان ما در ارائه یک تلاوت مطلوب توفیق خوبی کسب کردهاند، اما از بُعد نظری به همان میزان رشد حاصل نشده است. هرچند در سالهای اخیر بحث تعلیم پیشرفت کرده، اما باز هم جای کار دارد. به نظرم قاریان باید دورههای آکادمیک قرائت قرآن را بگذرانند که یکی از راههای آن طرح ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی است که شورای عالی قرآن برگزار میکند.
آنچه که توجه به آن برای قراء ممتاز کشورمان ضروری است چیست؟
قاریان ما باید حداقل سورهها یا قطعات منتخب قرآن کریم را حفظ باشند تا بتوانند یک تلاوت با تسلّط، مفهومی و معناگرا را ارائه دهند. دیگر اینکه باید به مباحث تفسیری ورود کنند تا تلاوت آنها خطابی و القایی و تأثیرگذار باشد. اینگونه است که آغاز و پایان تلاوت، تکرارها، فرازها و فرودهای لحنی و تکتک اجزای تلاوت بجا اجرا میشود.
تلاوت کدام یک از قراء مصری را بیشتر میپسندید؟
هیچ یک از قاریان مثل عبدالباسط خصوصیت اعتدال در تلاوت را ندارد. اعتدال به این معنا که همه ابعاد قرائتش در یک حد مطلوب است. مانند یک غذای خوب که همه شرایطش مطلوب است. اگر برای استماع تلاوت مختار باشم، محمد رفعت، عبدالفتاح شعشاعی، مصطفی اسماعیل، کامل یوسف البهتیمی، عبدالباسط، منشاوی، محمود علیالبنا، راغب مصطفی غلوش و شحات انور را ترجیح میدهم.
قاریان باید دورههای آکادمیک قرائت قرآن را بگذرانند که یکی از راههای آن همین طرح ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی است که شورای عالی قرآن برگزار میکند
ما از زمان پیدایش میکروفون و ضبط تلاوت، پنج نسل قراء را در مصر میشناسیم که هر نسل دو دهه ادامه داشته است. قبل از دهه ۴۰ نسل اول، تا دهه ۶۰ نسل دوم، تا دهه ۸۰ نسل سوم، تا سال ۲۰۰۰ میلادی نسل چهارم و پس از آن هم نسل پنجم محسوب میشود. قاریان مصری پس از دهه ۸۰ به بعد به تدریج از قرائت اصیل فاصله گرفتند.
اگر ایدهآل در قرائت قرآن، قدمای مصری هستند، پس چرا تقلید از جنبههای مختلف تلاوت آنها، داوران مسابقات ما را راضی نمیکند؟
ما تلاوت مصری را به عنوان یک تلاوت کاملاً ایدهآل قبول نداریم. بله، در مورد لحن ممکن است ایدهآل باشد، چه لحن بیانی و چه لحن مقامی. در مورد صوت هم همین طور، اما در مورد تجوید و وقف و ابتدا اشکالات زیادی به تلاوت آنها وارد است. قاریان جوان باید بدانند که از یک تلاوت چه چیزهایی را بگیرند. وقف و ابتدا یک بحث علمی است نه تقلیدی. ما نمیتوانیم بگوییم، چون فلان قاری یک قطعه را چند بار خوانده یا آنجایی که نباید وقف میکرد، وقف کرده است، پس ما هم انجام دهیم.
تجوید و صوت هم تقلیدی نیستند. پس فقط لحن است که تقلیدپذیر است و قاریان مصری در آن استاد هستند؛ مثل عبدالفتاح شعشاعی که در لحن بیانی استاد است و آیات را به خوبی تصویر میکند یا مصطفی اسماعیل که مقامات را به خوبی اجرا میکند. اینها قابل تقلید هستند.
چند توصیه به قاریان کشورمان داشته باشید.
بنده میگویم که قاریان محترم، تلاوت قرآن را برای تبلیغ و ترویج فرهنگ قرآن و معارف اسلامی یک ابزار بدانند. هیچکس نباید خود را کامل بداند. از طرفی هر چند ذائقه مردم ما ممکن است با تلاوتهای اصیل هماهنگی نداشته باشد، اما قاریان ما باید تلاوت اصیل را ارائه کنند. تلاوت خوب تلاوتی است که عوام آن را بپسندند و خواص ایراد نگیرند. ما نباید یکی از این دو را فدای دیگری کنیم. ایدهآل ما یک تلاوت «مردمی و مطلوب» است.
باید بدانیم یکی از آسیبهای مهمی که قاریان خوشخوان را تهدید میکند، پرداختن بیش از حد به موسیقی تلاوت و دور شدن از حالت خضوع وخشوع و آداب معنوی تلاوت است که متأسفانه کم و بیش شاهد آن هستیم
نکته دیگر این که آیات هم باید به درستی انتخاب شوند. انتخاب آیات مناسب نیمی از هنر یک قاری است. شما ببینید تلاوت قاریان مصری غالباً با بشارت آغاز میشود و با بشارت هم پایان میپذیرد. در بین تلاوت هم میبایست چند جا برای مانور و هنرنمایی وجود داشته باشد.
سبک زندگی قرآنی را چگونه تعریف میکنید؟
یکی از مطالبات مقام معظم رهبری زندگی بر اساس آموزههای قرآنی است. معظمله همچنین از قاریان قرآن خواستهاند که متخلق به اخلاق قرآنی باشند. باید بدانیم یکی از آسیبهای مهمی که قاریان خوشخوان را تهدید میکند، پرداختن بیش از حد به موسیقی تلاوت و دور شدن از حالت خضوع و خشوع و آداب معنوی تلاوت است که متأسفانه کم و بیش شاهد آن هستیم. وقتی از نبی مکرم اسلام سؤال میشود که چه کسی در تلاوت قرآن خوشصداتر است؟ فرمودند: «من اذا سمعت قرائته رأیت أنه یخشی الله»؛ یعنی کسی که وقتی قرائت او را بشنوی، دریابی که او از خدا میترسد. بدین معنی که آثار خوف تلاوت و خشیت الهی از تلاوت وی آشکار شود. آیا واقعاً قاریان ما اینگونه هستند؟
چاره در تغییر نگرش قاریان از سبک و روش قرائت است که به نوع نگرش آنان از فنون تلاوت بازمیگردد و این مسئله به سبک زندگی آنان و نحوه استفاده از آموزههای قرآنی و تخلق به اخلاق و آداب قرآنی مربوط میشود. از این زندگی در قرآن به حیات طیبه تعبیر شده است: «من عمل صالحاً ذکر او انثی و هو مؤمن، فلنحیینه حیات طیبه و لنجزینهم أجرهم بأحسن ماکانوا یعملون»؛ هرکس از مرد و زن کار نیک انجام دهد و در دل ایمان داشته باشد، به او زندگی طیبه میبخشیم و بهتر از آنچه انجام دادند پاداش میدهیم.
آرزوی قرآنی شما چیست؟
دعا میکنم که انشاالله همه آحاد مردم قرآنشناس شوند و بتوانند مشکلات خودشان را با بهرهگیری از معارف قرآن و عترت حل کنند که این مقدمه رستگاری و فلاح است.
انتهای پیام