انتساب خوبی‌ها به خداوند و بدی‌ها به انسان
کد خبر: 4113251
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۸
در صحبت قرآن/ 9

انتساب خوبی‌ها به خداوند و بدی‌ها به انسان

در عرصه نظام نسبت‌ها و روابط اجزاء عالم با یکدیگر، دستور این است که ما گناه و بدیها را به خود منسوب کنیم و خوبی‌ها را همه از جانب حق دانیم که این به حقیقت حال نزدیک‌تر است.

انتساب خوبی‌ها به خداوند و بدی‌ها به انسان۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. نهمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «انتساب خوبی‌ها به خداوند و بدی‌ها به انسان» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۷۹نساء﴾

(ای رسول ما)، آنچه از خوبی بر تو می‌رسد از جانب خداست و آنچه از سختی و بدی بر تو آید از نفس توست و ما تو را به رسالت بر مردمان فرستادیم و بر حقانیت این رسالت همان گواهی خداوند کافی است.

در نظام کلی جهان تنها یک موثر و یک فاعل وجود دارد و تنها یک مشیت بر جهان حاکم است و غیر از آن هر چه هست یا وهم و خیال است یا مجرای ظهور همان مشیت؛ اما وقتی از فضای «نظام کلی» به عالم نسبت و کثرت باز می‌گردیم در این عامل نسبت و کثرت باز می‌گردیم در این عامل هر فعلی را فاعلی جداگانه است و آن فاعل مسئول فعل خویش است چنانکه ما در نظام اجتماع همچنان که دیگران را مسئول کارهایشان می‌دانیم خود نیز مسئولیت کارهای خویش را بر دوش داریم. وجود قوانین و مقررات و اعتقاد به فضایل و رذایل و اصولی اخلاقی و اجتماعی همه حکایت از آن دارند که هر کس مسئول کردار خویش است. بنابراین هر کجا در قرآن سخن از این می‌رود که همه کارها به دست خداست آنجا نظام کل و مشیّت کلی مقصود است، مانند:

قل کلُ من عند الله بگو همه کارها از جانب خداست.

اما در عرصه نظام نسبت‌ها و روابط اجزاء عالم با یکدیگر دستور این است که ما گناه و بدیها را به خود منسوب کنیم و خوبی‌ها را همه از جانب حق دانیم که این به حقیقت حال نزدیک‌تر است. زیرا خداوند ما را تفویض اختیار کرده است. بنابراین هر مرتبه از وجود حکمی دارد.

گر حفظِ مراتب نکنی زِندیقی (جامی)

حکمتی که در پشت این نگاه وجود دارد به اختصار این است که خیر از جنس وجود است و هر کجا یافت شود بدان خیر مطلق منسوب می‌گردد و «شرّ» از مقوله عدم است و آن به فقر ذاتی موجودات باز می‌گردد.

الکساندر پوپ، شاعر و حکیم انگلیسی در قرن هجدهم همین بحث نظام کل و نظام جزء را طرح کرده و گفته است آنچه در نظام جزء ممکن است شر و گمراهی یا تصادف و اتفاق به نظر آید همه در نظام کل خیر محض و هدایت و طرح و تنظیم است و تصادف چیزی جز جهل ما به علل حوادث نیست.

طبیعت سراسر هنر است، اما سِرّ آن بر تو مکشوف نیست. اتفاق و تصادف همه طرح و هدایت است، که از دیده‌ها پنهان است و ناموزونی‌ها جمله هماهنگی‌هاست، که هنوز شناخته نشده است و شرّ و بدی‌ها جزئی در نظام کل هم خیر محض است و به رغم غروری که آدمی را گرفته است و به رغم این عقل خطاکار پُر چون و چرا یک حقیقت، چون آفتاب، روشن است و آن این است که هر چه هست همه در جای خود نیکوست.

شاعران بزرگ پارسی‌گو، دو عرصه نظام کل و نظام سنت‌ها را در نظر داشته‌اند و به همین مناسبت ظاهربینان گاه ایشان را جبری و گاه قَدَری (پیرو اختیار) خوانده‌اند در حالی که ایشان در عین تسلیم به سنت ازلی و منسوب کردن امور به آن قادر مطلق، در نظام سنت‌‌ها، مذهب اختیار را برگزیده‌اند. مولانا در ساحت نظام کل گوید:

ما همه شیران ولی شیر علَم
حمله‌مان از باد باشد دم به دم
ما که‌ایم اندر جهان پیچ‌پیچ
چون الف از خود چه دارد هیچ‌ هیچ

و از سوی دیگر ده‌ها دلیل بر وجود اختیار می‌آورد در نظام سنت‌ها:

اینکه گویی این کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیار است ای صنم

 

انتهای پیام
captcha