به گزارش خبرنگار ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین حسین گنجی، استاد حوزه علمیه، شب گذشته 9 مردادماه در بیت مرحوم آیتالله العظمی بروجردی به مناسبت ماه محرم به سخنرانی پرداخت.
در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید؛
خدای منان همه ما را جزو عارفان و پیروان سرور شهیدان و یاران باوفایش و پیامرسانان کربلا حضرت امام العارفین امام سجاد(ع) و حضرت زینب کبری(س) قرار دهد. یک فراز از زیارت اربعین که مربوط به سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) است درباره دلیل قیام و نهضت آن حضرت است که فرموده خدایا حضرت اباعبدالله الحسین، خون قلب خودش را تقدیم به تو کرد. در اینجا، بذل اتفاق افتاده که بالاترین مرحله ایثار است، در حالی که برخی از اهل ایمان، قصد خرید و فروش دارند و میگویند خدایا، جان و مال خود را میدهیم در عوض بهشت را به ما بده.
گروه دوم اهل خرید و فروش با خدا نیستند و میگویند خدایا ما اهل هبه هستیم و در مقابل دادن مال و جان، از تو بهشت را نمیخواهیم. خدای متعال به حضرت موسی فرمود من سه هبه از تو میخواهم که به نفع خودت است چون نیازی به هبه ندارم. این سه مورد شامل اشک چشمانت، خضوع و فروتنی از بدن و در نهایت خشوع و آرامش درونی است اما در ماجرای کربلا هبه در کار نبود بلکه بذل بود. بذل یک نوع از ریخت و پاش است. گاهی برخی افراد برای سیدالشهدا، مجالس حداقلی میگیرند و قطعاً امام از آنها هم تشکر میکنند اما برخی در این مجالس بذل و بخشش زیادی میکنند.
بنده از مرحوم سید عباس حسینی، راننده علامه امینی که حدود پانزده سال پای منبر ما میآمدند شنیدم که فرمود مرحوم حاج ابوالقاسم عطار که از خوبان کم نظیر تهران بود سالی سه دهه برای آن حضرت جلسه میگرفت که دهه اول برای خودش و دو دهه بعدی برای دو تن از آقازادههایش بود اما سالی رسید که قند بسیار گران شد و به کیلویی بیست تومان در زمان رضاخان رسید که رقم زیادی هم بود بنابراین اداره جلسه برای وی سخت شد لذا فرمود استکانها و قندها را کوچکتر کنید.
وی 9 شب روضه را خواند و در شب دهم روی منبر رفت و گفت من 10 شب دیگر را هم برای خودم اضافه کردم. ایشان حضرت امام حسین(ع) را در عالم رویا زیارت میکنند که اقدامات ایشان را خطاب به حضرت علی اکبر(ع) بیان کرده و حضرت علی اکبر(ع) مینوشتند و تا به قند و چایی رسیدند فرمودند بنویس استکان و قند کوچک. این باعث میشود که وی در خواب تکان بخورد و بگوید انسان باید برای خدا بذل کند و جان و مالش را بدهد چون یاران آن حضرت در کربلا همین کار را کردند چون در بذل، ریخت و پاش اتفاق میافتد و به این بذل هم توجه نمیکنند و نمیگویند چنین و چنان کردم. شهدای کربلا هم به بذل خود توجه نمیکردند و خود را بدهکار و وامدار امام میدانستند و هرگز توقعی در مقابل اقدامی که انجام دادند نداشتند. برای مثال وقتی سیزده تیر به بدن نازنین سعید بن عبدالله حنفی، از یاران امام حسین(ع) برخورد کرد وی در همان حالت گفت آیا من وظیفهام را انجام دادم؟ چون شب عاشورا به امام قول داده بودم. بنابراین بذلی بیبدیل در صحرای کربلا اتفاق افتاد. این جایگاه کاروان کربلاست چون همه سختیها و مشکلات را تحمل و در نهایت جان خود را فدا کردند. بنابراین ما هم باید بگوییم حسین جان از تو دست بر نمیداریم و هرگز خسته نمیشویم.
راننده علامه امینی که شخیصی پر خاطره بود یکبار میگفت قبل از انقلاب فردی در تهران بود که مجالس گرانقیمت برای امام حسین(ع) میگرفت. یکبار به بچههایی که برای عزاداری آمده بودند گیر داده بود که چرا به گلهایی که من دور آنها نرده کشیدهام دست میزنید. میگوید من از این حرکت خوشم نیامد تا اینکه شب بعد دیدم نردهها را برداشته و مشغول گریه کردن است و میگوید بچهها بروید و آنها گلها را لگدمال کنید. از وی علت را پرسیدم و گفت دیشب بعد از ماجرای دعوا کردن با بچه در عالم رویا، حضرت را زیارت کردم که فرمودند اینها که در مجالس روضه من شرکت کردهاند بچههای من هستند بنابراین نباید به خاطر چند شاخه گل با آنها دعوا کنی. آیا این گلها از گلهای من همانند علی اصغر و قاسم بن الحسن که در کربلا پرپر شدند عزیزتر هستند؟
از حادثه کربلا باید این درس را بگیریم که برای سالار شهدان باذل باشیم و همه هستی خود را تقدیم امام کنیم. افرادی میگویند چرا برخی اینقدر سینه و زنجیر میزنند که از سینه آنها خون میچکد اما امام برای آنها چه کرده است؟ جواب این است که امام با شهادت خود هدایت، سعادت، فرهنگ، کمال و جمال و مقام قرب عندالله را برای آنها تضمین کرده است بنابراین نباید این مقدار از عزاداریها را زیر سؤال برد. البته بیش از این از ما ساخته نیست و گرنه انجام میدادیم، هرچند مطابق با موازین شرع و نظریات بزرگانمان همانند حضرت آیتالله بروجردی و امثال این شخصیتها حرکت میکنیم و نوکر اهل بیت(ع) هستیم. پیامرسانان کربلا نیز در پیامرسانی بذل دارند و دارای شجاعت، تبلیغ و اخلاص بینظیری هستند. آنها دقیقا رسالات الهی را کامل انجام دادند.
وقتی حضرت زینب(س) قهرمان کربلا وارد مجلس ابن زیاد شد او را تحقیر کرد و گفت من خواهر امام هستم، مادرت به عزایت بنشیند ای فرزند مرجانه، چون از آن مادر بهتر از تو تربیت نمیشود. وی با شجاعت بینظیر سخنرانی میکند. حضرت امام زینالعابدین(ع) نیز از پیامرسانان بینظیر کربلاست و پیامهای وی تا روز قیامت ماندگاری دارد چون پیام وی به گوش جهان شیعه رسیده است. وی میفرمایند حضرت امام حسین(ع) قیام کردند تا جهل و نادانی را از جامعه بگیرند و مردم سره را از ناسره تشخیص دهند و سردرگمی آنها پایان یابد مگر اینکه کسی خودش بخواهد در گمراهی به سر ببرد.
یکی از اقدامات ارزنده ایشان صحیفه سجادیه است که 54 دعای ارزشمند برای ماست و همه راههای سعادت در زندگی فردی و اجتماعی را برای ما بیان کردهاند تا به ساحل آرامش و امنیت از همه ابعاد از جمله فرهنگی، اعتقادی و... برسیم نه اینکه همانند وهابیت در هلاکت اعتقادی، اخلاقی و معنوی باشیم. البته حضرت زینالعابدین، به این مقدار تبلیغ، اکتفا نکردند بلکه در شام خطبه خواندند و کاخ بیدادگر یزید را با معرفی امیرالمؤمنین(ع) در قالب سی تا چهل ویژگی خراب کردند.
انتهای پیام