حجتالاسلام و المسلمین حسن طارمی، معاون علمی دانشنامه جهان اسلام در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی درباره شخصیت و آثار و فعالیتهای علمی مرحوم آیتالله عطاردی پرداخت که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
ایکنا: جناب آقای طارمی از سابقه آشنایی خود با مرحوم آیتالله عطاردی بگوئید.
من اولاً فرصت را مغتنم میشمارم و ضایعه ارتحال مرحوم آقای عطاردی را که از چهرههای ارجمند و دارای رفتاری درسآموز برای نسلهای آینده بود، به همه جامعه علمی و به ویژه علمای دین تسلیت عرض میکنم و امیدوارم که همچنان که ایشان در حیاتشان منشأ خیراتی بود، آثارشان به مثابه صدقه جاریه در اختیار اهل علم قرار بگیرد تا برکاتش انشاءالله به ایشان برسد.
بنده قریب 15، 16 سال است که با مرحوم عطاردی انسی داشتم، گاهی خدمتشان میرسیدم و ایشان لطف میکردند و به بنیاد دائرةالمعارف اسلامی تشریف میآوردند و همیشه چیزهایی بود که در رابطه با ایشان برای من جالب توجه بود که به نظرم میتواند سرمشقی برای نسلهای آینده باشد.
ایکنا: چه چیزی از ایشان برای شما جلب توجه میکرد؟
به نظر من ایشان خیلی علوّ همت داشتند. علوّ همت یا به اصطلاحی که در احادیث ما و در کتابهای اخلاقی ما هست یعنی به سراغ امور ارجمند رفتن و معالی الامور را دنبال کردن. گاهی هم برخی واژه «جاهطلبی» را برای علوّ همت به کار میبرند اما حالا این اشتباهی است در ترجمه و معالی الامور یعنی همان کارهای ارزشمند و علوّ همت داشتن یعنی پرداختن به چنین کارهایی.
آقای عطاردی طلبه فاضل تحصیل کردهای بوده که از همان آغاز سعی کرده است کارهای بزرگ انجام بدهد و کار کوچک را در ذهن خود خیلی کوچک میدیده و کارهای بزرگ را در قد و قامت خودش میدیده است. او با این نیت وارد عرصهای شده است که ما امروز شاهد این همه آثار در آن عرصهها از ایشان هستیم.
فقط کتابهای مسند ایشان مجموعاً قریب به 80 جلد بوده است. کارهای دیگری هم در زمینه تاریخ ری، تاریخ آستان قدس، تصحیح، تألیف و خیلی کارهای ارزشمندی داشتند و آن چه در این بین مهم بود علوّ همت ایشان بود.
نکته دوم هم به اعتقاد من این بود که این علوّ همت صرفاً یک آرزو و تصوری در ذهن ایشان نبود، بلکه ایشان با یک پشتکار و نستوهی برای رسیدن به آن همت بلند خودش تلاش میکرده است.
شاید اگر کسی در این سالهای آخر ایشان را دیده باشد که کهولت داشتند و سنشان زیاد بود و تحرکشان کم، فکر کند که ایشان همیشه در همین شهر به همین نحو زیسته است، در حالی که ایشان برای رسیدن به آن خواستهها و دستاوردهای علمی خود سالهای سال در سفر زیست؛ سفرهای دشوار، سفرهای بسیار سخت.
ما تصور کنیم که یک نفر 72 ساعت در قطار باشد و از این شهر به آن شهر هند که وسعتی به اندازه یک قاره دارد، برای رسیدن به یک نسخه از نهجالبلاغه کهن برود، چون که میخواسته آن را به مناسبت هزارمین سال تألیف نهجالبلاغه منتشر کند. داستان این را خود ایشان فرمودهاند و در کتابهایی که قبلاً به نام ایشان نوشته شده درج شده است. من فقط اشاره میکنم که برای یک نسخه کهن که در کتابخانه یکی از دانشگاههای هند بوده است ایشان 72 ساعت در قطار و آن هم قطارهای هند در حدود 40 سال پیش سر کرده است و آن هم با حداقل هزینهای که میتوانسته تأمین کند، تا این که به این نسخه رسیده و آن را در اختیار اهل علم قرار داده است.
بقیه کارهای او هم همین گونه بوده است و من میدیدم که ایشان که میخواستند مسند را چاپ کنند، به دلیل این که مایل بودند به سرمایه خودشان این کار را بکنند و امکان تأمین سرمایه را نداشتند، به ابتکار خودشان میرفتند آن را پیشفروش میکردند و برای این که این کار انجام بگیرد ابائی نداشتند که نزد این و آن بروند و بگویند که برای مثال شما به ما کمک چاپی کنید، شما کاغذ آن را به ما بدهید. این کارها را با این که عالم درجه اولی بودند انجام میدادند؛ فقط برای این که آن خواستهشان انجام بگیرد. در هر صورت پشتکار ایشان و نستوهی و خستگیناپذیریشان بسیار عجیب بود.
نکته سومی که شاید کمتر در اشخاص عالم دیده میشود و در ایشان بروز کرده بود، تواضع شگفت ایشان بود. هم در هیئت ظاهری و هم در سلوکی که با افراد داشتند آدم مبهوت میماند که چقدر ایشان تواضع دارد و با چه صمیمیتی با افرادی که سناً خیلی از خودش کمتر هستند به گفتوگو مینشیند و مطالب علمی خودش را مطرح میکند. کمترین شائبهای از این احساس که من بیشتر میدانم و برتر هستم در کار ایشان نمیدیدیم.
ایشان در سلوک اجتماعی بسیار کم مئونه و کم هزینه بود. خودش به راحتی بلند میشد و با همین اتوبوسها و وسایل عمومی از این طرف به آن طرف میرفت، برای این که در جلسات شرکت کند و با دیگران گفتوگو کند. به تعبیر حدیث شریف، ایشان در زندگی اجتماعی «قلیل المئونه و کثیر المعونه» بود؛ با آثارش بسیار به دیگران کمک کرد و دیگران را در مسیر تحقیق راهنمایی کرد و با کارها و کتابهایش راه را گشود، اما خودش کم هزینه بود. اگر میخواست به جایی برود منتظر نمیماند که حتماً آداب معینی را برایش رعایت کنند و خودش بلند میشد و مرتب در شهر میچرخید. بارها میشد که ما میگفتیم ما خدمت شما بیاییم و ایشان میگفتند که نه، شما این جا کار دارید، من میآیم و بلند میشدند میآمدند به مؤسسه و با دیگران هم همین گونه بودند.
آقای عطاردی مناسبات اجتماعیشان را هم بر پایه رفاقت طراحی کرده بودند و این خود بسیار مهم و اساسی بود. اینها ویژگیهایی بود که من عنوان آنها را میگذارم علوّ همت، نستوهی و تواضع و کممئونگی. اینها ویژگیهای شخصیتی ایشان بود.
ایکنا: ارزیابی شما از فعالیتهای علمی آیتالله عطاردی چیست؟
مرحوم آیتالله عطاردی در عرصه علم کارهای بزرگی کردند. اما به نظر من شاخص کارهای ایشان همان مسندهای ایشان است که در حقیقت تنظیم و نشر یکی از ارزشمندترین معرفتهای دینی است.
ما معتقدیم و این را براساس ادله برهانی اثبات میکنیم که سخن حق از زبان اولیای دین جاری شده است. قرآن یک امانت الهی و یک نعمت الهی در میان انسانهاست و بسط و شرح و در واقع گسترش آن با کلام وحیانی که از جانب پیامبر(ص) و اولیای دین بیان شده، صورت گرفته است. این مجموعه را که ما به آن حدیث میگوئیم بزرگترین نعمتی است که در اختیار ماست. معرفت دینی در دل این احادیث موج میزند. هر کسی که میخواهد بداند معرفت دینی چیست ناگزیر باید به سراغ اینها برود.
آقای عطاردی ابتکاری که به خرج دادند این بود که آمدند و مجموعه احادیثی را که در کتب مختلف ما از ائمه(ع) به طریق مسند در منابع معتبر روایت شده است، گرد آوردند و مجلد یا مجلداتی را به هر کدام از امامان(ع) اختصاص دادند و مسند ائمه(ع) درست کردند. کار ایشان کار بزرگی بود. البته الان شاید دیگرانی هم بعضی از این کارها را انجام دادهاند اما ایشان مبتکر این کار بودند.
الان فضلای ما و اهل علم وقتی که میخواهند کار فقهی کنند یا مجموعه دادههایی از یک امام را بررسی کنند بهترین منبعی که در اختیارشان هست همین مسند ائمه(ع) است و من میدانم بسیاری از علما و مراجع بزرگ ما این مجموعهها را هم تهیه کردهاند و هم در اختیار دیگران قرار دادهاند. من فکر میکنم کار بزرگ ایشان همین نشر معارف دینی است که در مسندنویسی بروز کرده است.
البته ایشان کارهای دیگری هم کردند که یکی از آنها همین مجموعه فرهنگ خراسان است که خُب متأسفانه این کار ایشان ناتمام ماند. خیلی هم دلشان میخواست که این کار را تمام کنند اما این توفیق پدید نیامد و عمرشان برای این کار کفاف نداد. اما با من که گفتوگو میکردند خیلی مایل بودند که این کار توسط یک گروهی انجام بگیرد.
به نظر من اگر کسانی که بیشتر با ایشان نزدیک بودند و الان هم میراث علمی ایشان را در اختیار دارند، تلاش کنند که بدون معطلی، در همان سطحی که ایشان کار کرده بودند بقیه این فرهنگ خراسان را به نتیجه برسانند کار بسیار بزرگی است و اگر کارهای دیگر به بازنگری و ویرایش نیاز دارد میتواند در مراحل بعدی انجام شود.