کد خبر: 3365078
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۷
ثمرات حیات قرآنی در عصر حاضر/ ۱۵

جایگاه دعا در دنیای قدسیت‌زدای معاصر و خدایی که در این نزدیکی است

گروه اندیشه: در جهانی که مادیات آن را فرا گرفته است، دعا دریچه‌ای به جهان الهی است و انسان را از جهانی مکانیکی رها می‌کند، دعا و خدایی که در این نزدیکی است، انسان امروز را از بن‌بست‌های مادی رها می‌کند.

دعا به معنای خواندن است، خداوند در قرآن خود را جوابگوی دعاگویان خوانده است. به نظر می‌‍رسد دعا یکی از حلقه‌های ارتباط انسان امروز و قرآن باشد. در تعریفی دیگر دعا را چنین تعریف کرده‌اند: دُعا، طلب و درخواست بندگان از خدا یا آنچه معبود می‌پندارند، برای رسیدن به خواسته‌ها یا دوام داشته‌ها یا رفع ناملایمات، اعم از مادی و معنوی در زندگی دنیایی یا اخروی، چه در وضع عادی و چه در وضع اضطرار.
امروزه هر چیز چاره‌ای دارد و البته بسیاری از چاره‌ها به پول ختم می‌شود. با داشتن پول بسیاری از دردها درمان می‌شود، ممکن است کمردرد باشد یا درد تنهایی؛ اما آیا دردها درمان می‌شوند و یا به درد‌های پیچیده‌تری بدل می‌شوند؟ به نظر می‌رسد درد اصلی در سیطره‌ جهان مادی باشد.

سیطره جهان مادی
امروزه انسان در جهان مادی غوطه می‌خورد، حیات در جهان مادی اقتضائات خاصی دارد. یکی از وضعیت‌هایی که انسان امروز درگیر آن است روزمرگی است. روزمرگی در جهان مادی انسان محصول درگیری او با کارهای ثابتی روزمره است. انسان روزمره به گذراندن تکالیف و وظایف هر روز و بهره‌مندی از لذات روزمره عادت کرده و کاهش می‌یابد.
فرورفتن در زنجیره طولانی از نیازهایی که هر روز زیاد می‌شوند، انسان را مجبور می‌کند که همواره در پی بالابردن درآمد خود باشد. انسان امروز با خرید و مصرف می‌تواند بخشی از جهان را از آن خود کند. بودن یعنی خرید کردن و انسان خوشبخت انسانی است که بیشتر می‌خرد و یا مصرف می‌کند. در زنجیره طولانی نیازهای امروز نیز بی‌تردید فرد جایگاه مهمی دارد.
جهان مادی باعث شده است انسان همه چیز را مادی بداند. علت بودن و دیدن انسان در بسیاری از امور که به تبع سوبژکتیویسم غرب پدید آمد انسان را از جهان دیگر جدا کرد. امروزه انسان‌ها اعتقاد به ماورا طبیعت را از دست داده‌اند و در جهانی قدسی‌زدایی شده زندگی می‌کنند.
جهان قدسی خود آمیخته با جهان مادی شده است. شکل سنتی و آرام جهان گذشته باعث می‌شد انسان‌ها نظم و ترتیبی آرامش‌مدار داشته باشند.

دعا شکستن سیطره ماده
گفته‌ می‌شود تفاوت خدای فلسفی با خدای دینی این است که اولین پرستیده نمی‌شود حال آنکه دومی محل رجوع دل‌ها و پرستندگان است. در بسیاری از ادعیه انسان در مقام عبد و خداوند در مقام مولاست. برابری در رابطه ایمانی نفی می‌‌شود، انسان در مقامی ضعیف و خداوند در مقامی بالاتر و غنی است. رابطه خاص انسان و خداوند در جهان معنوی مولود وضعیتی است که انسان در آن به ستایش می‌پردازد و سیطره جهان مادی را از بین می‌‎برد.
قاعده امکان اشرف که برای اثبات وسائط ماورائی به کار می‌رود بر مبنای وجود مبادی وجودی بالاتر ترتیب داده شده است. در اساس رابطه ایمانی انسان طلب وجود می‌کند. این طلب وجود می‌تواند در قالب خواست‌های مادی و یا معنوی باشد، هرچند انسانی که امری مادی را طلب می‌کند نیز در جهانی معنوی شریک و سهیم می‌شود اما دغدغه وجودی سطح بالاتری از رابطه ایمانی خوانده شده است.
«وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ: و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کبر مى‏‌ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‏‌آیند»(غافر، 60) خداوند در قرآن انسان را به دعا دعوت می‌کند و خود را جوابگوی دعای بندگان معرفی می‌کند به نظر می‌رسد که از نظر دینی خود دعا رابطه‌ای دوطرفه و البته وجودی باشد. انسان با خدایی سخن می‌گوید که به گفته خود « نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ: ما از شاهرگ [او] به او نزدیک‌تریم» (ق، 16).
دعا معنایی عام نیز دارد و هر عبادت و عمل دینی را نیز شامل می‌شود. «علامه طباطبائی و ابن عاشور با استناد به احادیث، دعا را از سنخ عبادت دانسته و توضیح داده‌اند که هر عبادتی نیز دعا است. زیرا واقعیت دعای بنده، جلب رحمت خداوند است و عبادت هم در حقیقت دعاست و بنده در مقام عبادت با اظهار خضوع در برابر خدا، خود را در مقام مملوک قرار می‌دهد تا عنایت رب را به خود معطوف دارد». پیوند دعا با هر عمل دینی و عبادت اهمیت آن را نشان می‌دهد اما هر عمل برای رسیدن به هدف شرایط و لوازمی نیز دارد.

دعا و خدایی که دراین نزدیکی است 
انسانی که در حال دعاست خود را از دیگران جدا می‌کند. نفس دعای حقیقی به معنایی اثبات توحید است. مومن در دعا سلسله علل مادی را نادیده می‌گیرد و هر چند آن را نفی نمی‌کند و همواره توصیه‌ای سنتی بیان می‌کند که از تو حرکت و از خدا برکت، اما در نفس دعا این خداست که می‌دهد و نه حرکت، در واقع بی‌برکت حرکت نافرجام خواهد بود و بدون حرکت برکتی وجود نخواهد داشت.
فراغ از این نکته فنی و شرط لازم دعا، نفس نیایش فراروی از وضعیت موجود است. نفس صرف سلسله علل، نفی جهان مادی است. دعاکننده وابستگی خود را به وضع موجود نفی می‌کند و خود را راستای وضعی آرمانی قرار می‌دهد. در وضع آرمانی انسان در نسبت به خداوند است.
دعا هرچند انسان را به جهان الهی آشتی می‌دهد، اما بی‌شک کافی نیست. انسان الهی انسانی است که در اعمال مادی خود خداوند را در نظر بیاورد و حیات طیبه کلیتی است که دعا بخشی از آن را تشکیل می‌دهد، اما اهمیت دعا برای انسان امروز در همین گذار او به جهانی الهی است.

یادداشت از میثم قهوه‌چیان

مطالب مرتبط
captcha