هر دین و مذهبی دارای مجموعه ای از اصول و آموزههاست، از سویی دیگر اسطورهها، عالمان و وقایع تاریخی نیز در هر دین دارای جایگاه معنابخش هستند از این رو میتوان گفت که هر دینی دارای عناصری است. این عناصر میتواند الهیاتی و غیرالهیاتی، تاریخی و غیر تاریخی باشد. عناصر مذهب امکانات آن مذهب برای حیات است. به این معنا که هر دین و آیینی با توجه به عناصر آن تحقق یافته و به عمل میپردازد. نکته اصلی در این میان آن است که عناصر تاریخی هستند و یا تاریخی میشوند، اما مهدویت و عنصر انتظار شیعه را به مذهبی فراتاریخی و زنده مبدل کرده است.
عناصر دین و حیات دینی
هر دینی دارای عناصری است. عنصرها لزوما در ذیل کلیات واحدی قرار نمیگیرند، اما بیشک همه ادیان را میتوان امری تاریخی دانست، به این معنا که هر دینی در مقطعی از تاریخ به وجود آمده است، البته شاید نتوان گفت برخی از ادیان دقیقا چه زمانی وجود آمدهاند، اما بیشک زمانی به وجود آمدهاند.
عناصر دین در طول تاریخ تطور مییابد و دین دارای تطور تاریخی میشود، از این رو عناصر دین، به خصوص عناصر تاریخی آن دین را با تطور همراه میکند. دانشمندان دین میکوشند با رجوع به عناصر غیر تاریخی، آن را از بدعت که دین را از مسیر اصلی و پذیرفته شده آن منحرف میکند، نجات دهند.
عناصر دین، امکانات حیاتی برای دین است. متن مقدس، سنن پذیرفته شده، تفاسیر اصلی، علمای مهم هر دین و ... عناصر دین هستند، هر چه دین از نظر عناصر انسجام داشته باشد، حیاتی منسجم خواهد داشت و خواهد توانست به مسائل روز پاسخ بدهد. عناصر هر دین و مذهبی نشاندهنده استقرار آن است به این معنا که هر دینی و مذهبی با بازگشت به مبادی و مبانی عینی و دینی خود به بازتعریف خود میپردازد.
عناصر دینی پیدا شده و آنگاه جاری میشوند به این معنا که آنها دیگر پس از وجود آمدن و سپری شدن تاریخ نیستند و این دیگر دینداران هستند که از عناصر دین به عنوان امکان استفاده میکنند و آن را گسترش میدهند. فرقهها، تفاسیر متفاوت و تکثر در دروههای تاریخی هر دین، برداشت و کاربردهایی از عناصر اصلی دین هستند.
به یک اعتبار میتوان عناصر دینی را به عناصری سرمایهای تشبیه کرد، که دین با استفاده از آن به توسعه، بسط و حیات خود ادامه میدهد، البته در این معنا این سرمایه نابود نمیشود و حیث مبنایی و پشتیبانی دارد.
مهدویت، عنصر حی
شیعیان عنصری متمایزی در مذهب خود دارند. این عنصر از آن روی متمایز است که عنصری غیرتاریخی است. پس از غیبت امام زمان(عج)، ایشان تاثیری غیرمستقیم بر حیات شیعیان داشتهاند و ارتباطهایی با آن حضرت توسط خواص برقرار شده است. هر چند این ارتباطها غیرقابل تایید است و هیچ یک از علمای طراز اول شیعه به عادی بودن چنین رابطهای مهر تایید نزدهاند اما عرفای شیعه در تلاش برای برقراری ارتباط با انسان کامل، حجت الهی هستند. از این رو یکی از بهرههای امام حی برای شیعه، فرصت بهرهمندی حضوری از آن حضرت است.
تعبیر خورشید پشت ابر در همین راستا معنا مییابد. امام زمان(عج) هستند، اما این بودن نوعی بودن معمولی نیست. انتظار شیعیان برای ظهور از سویی دیگر انتظار امام(عج) برای آماده شدن شیعیان تعبیر شده است. دیالکتیک یا رابطه متقابل امام و ماموم، رابطهای همیشگی بین این دو برقرار میکند.
مهدویت عنصر حی شیعه است. این عنصر تاریخی نشده است و در حیات شیعیان حضوری مستمر دارد. این عنصر شیعه را در تمامیت تاریخی خویش، در ظهور متحقق خواهد کرد. شیعیان معتقدند که امام زمان(عج) عدالت واقعی را تحقق خواهد بخشید. این تحقق بخشی، شرط لازم تحقق عدالت واقعی خوانده شده است. از این رو امید دیگر دستاوردی است که شیعیان آن را از قبل امام خویش دارند.
عنصر حی شیعه وی را بدل به مذهبی با عناصر این زمانی میکند. در نسبت با جهان جدید، مساله تئوریک پیشروی شیعه، مانند اهل سنت پیوند میان پس از وفات پیامبر(ص) با امروز نیست. این مساله برای شیعیان چگونگی تنفیذ وضع موجود توسط امام(ع) است. این مساله در ولایت فقیه و توسط فقهای شیعه و به خصوص امام خمینی، جوابی امروزین یافته و این یکی از بهرههایی است که از مهدویت به دست آمده است. مهدویت باعث شده است، شیعیان حکومت دینی خود را در نسبت با امام موجود و توسط ساختار ولایت فقیه تاسیس کنند. حکومت برای شیعیان حکومت برای دوره گذار است، دوره گذاری حتمی که با ظهور امام زمان(ع) پایان مییابد.
میثم قهوهچیان