به گزارش ایکنا، کتاب «آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع)» به قلم حسین انصاریان در ۱۰ بخش به ارائه بیش از ۱۲۰ مطلب خواندنی پیرامون شخصیت نورانی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پرداخته است.
این اثر با موضوع مراسم اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) برگرفته از متن سخنرانیهای حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان در ماه محرمالحرام ۱۳۸۸ در مسجد سیدعزیزالله شهر تهران است.
«منزلت امام حسین(ع) و یاران و خاندان گرامی ایشان» و «آیین اشک و عزا» دو بخش اصلی این کتاب هستند که در این بخشها با استناد به آیات، روایات و متن زیارتنامهها جایگاه، زندگی و شخصیت امام حسین(ع) معرفی شده است.
خبرگزاری ایکنا، به مناسبت ایام پرسوز و گذار عزاداری سیدالشهدا(ع)، بخشهایی از این کتاب را باز نشر میکند؛ امید اینکه این مطالب بتواند روشنگر عزاداران حسینی در شناخت ابعاد بیشتری از منزلت، شخصیت و زندگی امام حسین(ع) باشد.
یکی از مسائلی که عقول بشری را متحیر و سرگردان کرده است، جان فشانی یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا بود. بعد از آنکه حضرت سيدالشهدا شب عاشورا را برای انجام عبادت الهی از دشمن مهلت گرفتند، اصحاب خود را جمع نمود و در ضمن خطبهای غراء به آنان فرمود: من بیعتم را از شما برداشتم؛ شما آزاد هستید از تاریکی شب استفاده کنید و به جاهای دور دست فرار کنید؛ آنان مرا میخواهند و با شما کاری ندارند. حتی حضرت دستور دادند شمعها و چراغ ها را خاموش کنند تا کسی برای فرار خجالت نکشد.
اما تک تک اصحاب، وفاداری خود را به حضرت نشان داده و هرگز از یاری امام خویش دست برنداشتند؛ آنگاه که مسلم بن عوسجه به حضرت عرض کرد اگر دشمن سلاحهای مرا از من بگیرد، با سنگ به آنان حمله میکنم تا کشته شوم. سپس سعيد بن عبدالله حنفی برخاست و به حضرت عرض کرد: اگر مرا هفتاد مرتبه سوزانده و زنده کنند هرگز از یاری شما دست برنمیدارم.
آنان با ایمانی راسخ و استقامتی بینظیر به پرتوی از نور الهی تبدیل شدند که به کهکشان نور پروردگار حضرت سیّد الشهدا پیوستند معرفت، رمز استقامت یاران امام حسين(ع) در شب عاشورا امام حسین(ع) خطبهای غراء در شب عاشورا ایراد نمود و نور را کم کردند تا اصحاب به راحتی بتوانند فرار کنند؛ اما عشق جوشان و معرفت یاران به آنها اجازه ترک یاری حضرت را نمیداد.
بعد از گذشت مدتی کوتاه حضرت دستور داد چراغها را بیاورند؛ وقتی فضای مجلس روشن شد حضرت مشاهده کرد که هیچ یک از اصحاب ایشان فرار نکرده و همه حضور دارند. به این دلیل حضرت در مورد اصحاب خود میفرماید: اصحاب من از یاران دیگر امامان معصوم والاتر و برتر هستند. معرفت اصحاب حضرت همان فضل الهی است که در قرآن به آن اشاره شده است: «فَلَوْ لا فَضْلُ الله عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ واگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، البته از زانکاران میشدید».(آیه 64 سوره بقره).
در این آیه واژۀ فَضْلُ به معنای احسان و واژۀ «رَحْمَتُه» به معنای مهربانی و رأفت است. با توجه به این معانی میتوان گفت اگر احسان و رأفت الهى شامل مؤمنان، به ویژه یاران خالص و خاص سيدالشهدا نمیشد، به طور یقین آنان جزو زیاکاران میشدند. این خسران و زیانکاری محصول تبعیت از شیطان و هواهای نفسانی است. «لاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ؛ یقیناً همه شما از شیطان پیروی میکردید».(آیه 83 سوره نساء).
به عبارت دیگر اگر اصحاب امام حسین(ع) در شب عاشورا معرفت خود را از دست داده بودند و از شیطان پیروی میکردند، عذاب الهی را به جان میخریدند.
شهدای کربلا بهترین شاهد، برای شناخت مشتاقان واقعی هستند که نخوردند و نیاشامیدند و در دنیا ساکن نشدند و خدا را شب و روز عبادت کردند تا آنکه خود را به آنچه مشتاق بودند رسانیدند. حضرت سیدالشهدا در شأن آن شهدای والامقام میفرماید: «لا يَجِدُونَ ألمَ مسِّ الحَديدِ؛ آنان درد آهن را احساس نکردند».
در نمونههای دنیایی نیز این حقیقت روشن است که وقتی افرادی مشتاق انجام عملی و یا دیدار محبوبی هستند مشکلات و سختیهایی که بر سر راه آنان قرار میگیرد را متوجه نمیشوند و سرما، گرما، سختی راه و آنچه در حال عادی موجب آزار و اذیت انسان است را در حال شوق احساس نمیکنند تا آن عمل را انجام دهند و یا به لقای محبوب خود نائل آیند. مشتاق حقیقی، بهره و نصیبی از لذت قرب الهی را برده و نور جمال حق به قلب او تابیده و مرتبهای از مراتب قرب را یافته و طالب کمال آن است.
شواهد تاریخی به خوبی این حقیقت را نشان میدهد کسانی که از مکتب پاک و الهی حضرت امام حسین(ع) و یارانش فاصله گرفتند، از درون تهی شده و حیات معنوی آنان به پایان میرسد؛ اما کسانی که از این مکتب، درس عشق و مردانگی آموختند تا روز قیامت بر حیات معنوی خود استمرار دارند و اگر روزی درس عشق را به فراموشی بسپارند ،تمام درهای رحمت الهی به رویشان بسته میشود.
یاران حضرت سیدالشهدا نیز از این مکتب درسهای زیادی آموختند و آن را در واقعه عاشورا نشان دادند.
چنان ساقی نمود از باده مستش/ که داد از فرط مستی هر دو دستش
اگر دستم ز دستم رفت غم نیست/ سرم را میدهم کز دست کم نیست
بزن تیری به چشم نازنینم/ که غیر از دوست چیزی را نبینم
یاران امام حسین(ع) در این مکتب چنان تربیت شدند که فقط دوست داشتند در کنار حضرت باشند ولو آنکه در این راه سختیهای فراوانی دیده و دستها چشمها و دیگر اعضا را از دست دهند. آنان همچون پروانهای دور شمع وجودی حضرت سیدالشهدا طواف میکردند و نور عشق را در درون خود شعله ور میکردند.
انتهای پیام