به گزارش ایکنا؛ نشست «نقش عباسیان در تخریب چهره ابوطالب»، امروز، دوم اسفندماه به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر ذاکری، عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) را میخوانید؛
کتابها و آثار تاریخی و به ویژه کتابهای حدیثی اهل سنت را که میبینیم، میفهمیم که تخریب ابوطالب، کاری با برنامه بوده که انجام شده است. در این تخریب، امویان سبقت داشتند و احادیث و اخبار ساختگی را جعل کردند و عباسیان نیز بر آنها افزودند و وقتی انسان اینها را میخواند، افسوس میخورد. پیامبر 13 سال در مکه بود و در این 13 سال، عباس چه کار کرده است؟ هیچ گزارشی نداریم که پس از بعثت کاری کرده باشد، اما ابوطالب از آغاز تولد پیامبر(ص) در کنار ایشان بوده و به حمایت از پیامبر(ص) پرداخته است و حتی در آن ابتدا، در یک مورد، ابولهب نیز به حمایت از پیامبر(ص) آمد. قبل از انذار عشیره میخواستند پیامبر(ص) را بکشند و ابوطالب، حضرت امیر(ع) را فرستاد و گفت بگو رسول خدا(ص) بیاید، چون میدانست کفار قریش این توطئه را دارند و هرچه نیروی مدافع پیامبر(ص) بیشتر باشد، آنها بیشتر منصرف میشوند. دو تا از دختران پیامبر(ص) یعنی رقیه و ام کلثوم عروسهای ابولهب بودند و در آن مرحله، ابولهب نیز به دفاع از پیامبر(ص) حرکت کرد و گفت اگر بخواهند به ایشان آسیب برسانند، مسلمان میشوم. البته روی او کار کردند و بعداً او نیز دشمن پیامبر(ص) شد.
بنابراین، در مورد ابولهب نقلی در این زمینه داریم، اما در مورد عباس، حتی در این حد دفاع را نیز نمیبینیم. اما چرا ابوهاشم دُعاتش را به بنی عباس داد؟ اصطکاکی بین فرزندان فاطمه زهرا(س) و حنفیه بود و نکته دوم این است که ابوهاشم پسر نداشت و به او ابوالبنات میگفتند. وی تحت نظر بود و کسی که در دسترسش بود، بنیعباس بودند و به خاطر همین، آنها را وارث تلاشهای خود کرد و آنها نیز استفاده کردند. اما حسنیان از این حوادث اطلاع نداشتند. البته امام صادق(ع) میدانست آن دعاتی که شعار «الرضا من آل محمد» را میدهند، تحت نظر بنی عباس هستند، چون آنها زرنگی میکردند و به امام صادق(ع) نامه نوشتند که خلیفه باشد. ادعای نفس زکیه هم این بود که منصور سفاح و دیگر اعضای بنیامیه و بنی عباس با من بیعت کردند، لذا کسی که شایسته خلافت است، بنده هستم.
پس قیام محمد بن عبدالله در مدینه، مشروعیت عباسیان را زیر سوال برد، برای اینکه یک مبارزهای کردند و یکی از کارهای آنها تخریب کردن بود. چهره علی(ع) مورد تخریب قرار نگرفت و سعی کردند به گونهای فضائل علی(ع) را با کتمان از بین ببرند. منصور دوانیقی، کشکول گدایی داشت و با نام علی(ع)، پول جمع میکرد و در تاریخ این را نوشتهاند و برخی هم میگویند خسیس بود و در بخششها اینطور بود. سعی کردند فضائل حضرت امیر(ع) را کتمان کنند و برای نمونه، مهمترین کتاب تاریخی در مورد سیره نبوی، سیره ابن سحاق است. این سیره تا قرن هفتم بوده است، یعنی ابن ابی الحدید که همزمان با سقوط عباسیان بوده است، از این کتاب استفاده کرده، ولی نسخههای آن از بین رفته، اما بسیار مهم بوده است.
ابن اسحاق گرایش شیعی داشته، اما همه، مرزهای دقیق را نمیشناختند و ایشان معلم مهدی عباسی بود و به خواست منصور، قرار شد یک کتاب در باب مغازی و تاریخ اسلام برای پسرش بنویسد که از حوادث آگاه شود. محمد بن اسحاق بن یسار، کتاب را برای مهدی عباسی پسر منصور مینویسد. چند نسخهای از آن وجود دارد و دیدم قضیه غدیر خم را نیاورده است. اما کسی سوال نمیکند چرا نیاورده است. علت این بوده که منصور خواسته کتابی در باب مغازی برای فرزندش مهدی بفرستد و اگر قضیه غدیر را مینوشت، یعنی به فرزندش یاد میداد که این حکومتش مشروعیت ندارد. گرچه میگویند ما وارث محمد بن حنفیه هستیم، میخواهند مشروعیت درست کنند، اما این قضیه مهم ذکر نشده است.
قضیه انذار عشیره به ابن اسحاق برمیگردد، اما در نسخههایی که وجود دارد، این را از ابن اسحاق که نقل کردند، این بخش را نیاوردند. طبری که این ماجرا را نقل کرده، این بخش را دارد که رسول خدا(ص) به امام علی(ع) گفت تو وزیر و وصی و جانشنین من هستی، یعنی ابن اسحاق، جاهایی که میدیده مورد اعتراض قرار نمیگیرد، میآورده است، اما غدیر خم را نیاورده است. لذا از بین بردن فضائل امام علی(ع) نیز مطرح بوده است، اما به صورت کتمان این کار را انجام دادند. چه اینکه، وقتی که یک خبر و گزارش مدتی ذکر نشود، مردم فراموش میکنند. اگر حوادث قبل از انقلاب نقل نشود، نسل جدید فراموش میکنند. برخی از سریالهایی که میگذارند، یک بخش اهمیتش این است که حوادث انقلاب را مطرح میکند.
بنابراین عباسیان دو کار کردند؛ چهره امام علی(ع) و فضائل او را با کتمان فضائلش تخریب کردند که به مرور این کار را کردند و نکته دیگر اینکه در این تخریب، نسبت به ابوطالب صراحت داشتند و روایاتی که امویان داشتند، اینها نیز نقل کردند. ابن ابی الحدید، بحث مفصلی در مورد ابوطالب دارد و میگوید محمد بن عبدالله نامهای به منصور نوشت و گفت من فرزند بهترین و بدترین افراد هستم و ابن ابیالحدید میگوید این جعلی است و از قول محمد بن عبدالله نیز حدیث جعل میکنند که میگوید جدم ابوطالب است که به پیامبر(ص) ایمان نیاورد. منصور میگوید پیامبر(ص) چهار عمو داشت؛ دو عمو کافر و دو تا مومن و پدر ما و حمزه نیز آن خوبان بودند و ابولهب و ابوطالب هم از جمله عموهای بد پیامبر(ص) بودند.
همچنین باید توجه داشت، در این جریان و جعل حدیث، زبیریان نیز نقش داشتند، چون حضور داشتند. در نقلی آمده است که عروة بن زبیر، وقتی اسم علی(ع) میآمد، دست و پایش میلرزید و با اینکه حضرت امیر(ع) همه را در جمل بخشید، اما این وحشت باعث شده بود که در پی این جعلیات باشند. بنابراین تخریب منحصر به ابوطالب نبود، بلکه شامل امام علی(ع) نیز شده است که با کتمان فضائل آن حضرت صورت میگرفت.
انتهای پیام