۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و نود و سومین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «زندگی دنیا شبی است یا روزی» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿ 46 نازعات﴾
در آن روز که مردمان نشئه آخرت را بنگرند و در آن محضر حاضر شوند (تمام زندگی دنیا در نظرشان) چنان است که گویی شبی یا روزی بیش نبوده است(46).
از شگفتیهای اخبار قیامت در قرآن یکی این است که آنجا وقتی از آدمیان میپرسند در روی زمین چه مقدار زمان مکث کردید میگویند روزی یا شبی و چنین مینماید که زندگی ما در روی زمین رویایی بوده است که در زمان دیدن رویا طولانی به نظر میرسیده اما پس از بیدار شدن میفهمیم که ساعتی چند بیش نبوده است و آن حدیث پیامبر(ص) که فرمود: مردمان در خوابند چون بمیرند بیدار شوند با این سخن هماهنگ است. شاید علت آنکه بعضی گویند روزی و بعضی گویند شبی، آن باشد که بعضی زندگی دنیا را در روشنایی سیر کردهاند و بعضی در تاریکی و چون تاریکی بر اکثر مردمان غلبه داشته است تعبیرات کلی از زندگی دنیا بیشتر شب است تا روز.
یک روز صبح از خواب بیدار میشود و به کنار آیینه میرود و دستی به سر و روی خود میکشی و سپس پنجره را باز میکنی و میبینی که خورشید همه جا را روشن کرده و هیچ تیرگی در جهان نمانده است. در این حال تو را خنده میآید بر آن شب سیاه که چند ساعتی تو را با هیولای ابهامات و تیرگی خود ترسانده بود. (امیلی دیکنسن، ترجمه تفسیری)
و نیز از این عالم به چاه تعبیر شده هم از حیث تنگی و هم از حیث تاریکی.
یوسف حسنی تو این عالم چو چاه
وین رسن صبر است از امر اله
صد ملک ز بهرِ تو چشمبهراه
ای یوسف مصر برآ از چاه (شیخ بهایی)
و همچنین از مرگ و رستاخیز به عنوان صبح در ادبیات یاد شده است کنایه از آنکه از شب خواب عالم بیدار میشویم.
به صبح حشر چون گردی تو بیدار
بدانی کان همه وهم است و پندار (گلشن راز)
خوشا صبحی که او آید نشیند بر سر بالین
تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی (دیوان شمس)
علی الصباح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم (سعدی)
بسیاری از شاعران مغرب زمین زندگی دنیا را به گذران شبی در یک مسافرخانه محقّر تشبیه کردهاند اما خانم کتلین رین در بیت زیر نگاه شاعرانهتری به درنگ کوتاه آدمی بر روی زمین دارد:
شبی در یک مسافرخانه محقر
این است نگاه بسیاری از مردمان به زندگی
اما من میگویم آدمی میهمانی است در خانه عشق
میهمانی بسیار مکرّم و محتشم
که بر مرغزار خرم زمین راه میرود
در رود زمان تن میشوید
و در سایه شاخههای سبز میآرمد
با درنگی بسیار کوتاه.
خیام نیز زندگی این جهان را با همه توصیفاتش به یک شب کوتاه تشبیه کرده است:
ای دل همه اسباب جهان خواسته گیر
باغ طربت به سبزه آراسته گیر
وآنگاه بر آن سبزه شبی چون شبنم
بنشسته و بامداد برخاسته گیر