به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی رحمانی قوچانی، از علمایی است که سابقه آشنایی دیرین و 50 ساله با مرحوم آیتالله عطاردی داشته است و زمینههای این آشنایی نیز به تعلق هر دوی این بزرگوران به شهر قوچان برمیگردد.
حجتالاسلام رحمانی از افرادی است که در عرصههای جهادی و اجرایی نیز سابقهای طولانی دارد. او که در حال حاضر عضو دفتر مقام معظم رهبری است و سابقه فرماندهی کل بسیج و مسئولیت پشتیبانیهای جبهه و جنگ را در دوران دفاع مقدس بر عهده داشته و پس از آن نیز در حدود 17 سال در نیروی انتظامی حضور داشته است.
یکی از فعالیتهای کنونی وی در کنار تدریس در حوزه و دانشگاه و تدریس دوره خارج فقه، اداره دفتر پیگیری امور ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبهه است که این دفتر عهدهدار بررسی و تدوین نقش مردم در جهاد مالی و پشتیبانی از جبهه و جنگ است.
با وی گفتوگویی مفصل درباره سابقه آشنایی با آیتالله عطاردی و جوانب مختلف زندگی و شخصیت آن مرحوم داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
ایکنا: جناب استاد از سابقه آشنایی خود با مرحوم آیتالله عطاردی برای ما بگوئید.
با اظهار تأسف از درگذشت محقق بزرگ و دانشمند عالیقدر جناب آیتالله آقای شیخ عزیزالله عطاردی باید بگویم که بنده از علاقهمندان به ایشان بودم و با ایشان ارتباط خانوداگی داشتیم. پدرم با والد معظم ایشان در ارتباط بود و خود من هم سالیان طولانی با ایشان ارتباط داشتم. آخرین دیداری که با این بزرگوار در روز دهم یا یازدهم رمضان در دفتر ایشان داشتم و ایشان هم در حال دیالیز بودند، یکی دو ساعتی به طول انجامید و مطالب زیادی بیان شد و گمان نمیکردم که این عزیز را به این زودی از دست بدهم. من در سفر خارج از کشور به سر میبردم که مطلع شدم این بزرگوار رحلت فرمودند و توفیق شرکت در تشییع و تدفین و همراهیشان تا مشهد مقدس را نداشتم و از این جهت بسیار متأسف هستم.
برای توضیح سابقه آشنایی باید به سالها پیش از آشنایی خودم با مرحوم آیتالله عطاردی برگردم. من سخنم را از مطالبی که خود ایشان از گذشتههای خود برای من میگفتند آغاز میکنم. حضرت استاد عطاردی در یکی از روستاهای معروف شهر قوچان به نام بیگلر متولد شدند و همان جا مرکز نشو و نمای ایشان بود. پدر ایشان هم با مرحوم والد من که در شهرستان قوچان اهل کسب و کار بودند، ارتباط داشتند و اجناس مورد نیاز خودشان را از مغازه پدر من تهیه میکردند. خب آقای عطاردی متولد سال 1307 بودهاند و خودشان برای من نقل میکردند که در سن 10 یا 11 سالگی هر وقت به قوچان میآمدند به مغازه پدر من میرفتند و آشنایی ایشان با پدر من به آن سالها برمیگردد.
پدر من خیلی روحانیدوست بود و از تربیتیافتگان مکتب آقانجفی قوچانی بود و به روحانیت هم علاقه ویژهای داشت و همراهی ویژهای با کسانی داشت که تمایل به ورود به حوزه داشتند و به نحوی هم این افراد را شناسایی میکرد. یک روز پدر من به پدر ایشان میگوید که فرزند شما که اسم خوبی هم دارد و «عزیزالله» نام دارد، خوب است زمینه این را فراهم کنیم که به قوچان بیاید و وارد حوزه علمیه بشود. از چهره فرزند شما برمیآید که از اهل علم شود و حیف است که شما او را در روستا نگه دارید. آقای عطاردی میگویند که پدر من هم با این که تقریباً بر او سخت بود که فرزندش را به قوچان روانه کند، به هر حال نظرش جلب شد. پدرشان از خود ایشان هم میپرسد که آیا علاقه به ورود به سلک روحانیت دارد یا نه، مرحوم عطاردی هم اظهار علاقه و موافقت میکند. ایشان میگفت که تأکید پدر شما باعث شد که پدر من علاقهمند به تحصیل فرزندش شود و بالاخره تشویق مؤثر پدر من را در ایجاد تحولی در زندگی خودش مهم میدانست و همیشه به نیکی یاد میکرد. خداوند پدر ایشان و پدر ما را و همه علاقهمندان به اهل بیت(ع) را غریق رحمت کند.
خودشان میگفتند که 13، 14 ساله بودند که به قوچان آمدهاند و همانطور که خودشان نوشتهاند و به من هم گفتند در سال 1325 بود که به مدرسه عوضیه قوچان که در آن زمان از حوزههای علمیه به نام بود، وارد شدند. در آن زمان مجتهدین، فضلا و طلبههای بسیار خوبی هم که در قم و مشهد و حوزه علمیه نجف و نزد مراجع تحصیل کرده بودند، در قوچان بودند. ایشان حدود دو یا سه سال در قوچان بوده و سپس به مشهد مشرف میشود و در آنجا ادامه تحصیل میدهند.
بنده در آن سالها نبودم، اما پدرم از ایشان بسیار تعریف میکرد و میگفت که ایشان یک جوان محجوب بوده و تدین از وجناتش آشکار بود و به هر حال در دوران طلبگی، چه در قوچان و چه در مشهد، سیر و سلوک خوبی داشت.
اما اولین دیدار من با ایشان در سال 1344 در نجف اشرف رخ داد. اوایل نهضت بود که به دلیل این که پدر من هم روحانیدوست بود و هم در رابطه با حکومت پهلوی اهل نظر و مخالف این خاندان بود و از طرفی هم مقلد واقعی بود و نسبت به مرجعیت و علمای مجاهد و مخصوصاً مرجعی مثل امام(ره) که در برابر ظلم و ظالمین قیام کرده بود علاقه ویژهای داشت، به هر حال به دلایلی زمینه فراهم شد که بعد از تبعید امام(ره) مشرف به عراق بشوم. در آن زمان عموی من هم از روحانیون محترم قوچانی در حوزه علمیه نجف و از ارادتمندان به امام(ره) و شاگرد علمای بزرگ حوزه نجف بودند.
عموی ما، در آن زمان که تازه به نجف رفته بودم، ما را راهنمایی میکرد و با علمای بزرگ و اساتید و مراجع و شخصیتهای بزرگ و برجسته و علمای خراسان و قوچان آشنا میکرد. یک روز ما به مدرسه علمیهای رفتیم به نام مدرسه قوام شیرازی که قوچانیها از گذشته در آن جا نسبتاً زیاد بودند و مراتب تحصیل و تکمیل معارف و معرفت را در آن جا میگذراندند. به آن جا که رفته بودیم تا با راهنمایی عمویم با برخی از افراد آشنایی پیدا کنیم وارد غرفهای شدیم و عموی من در آن جا آقای حاج شیخ عزیزالله عطاردی را به من معرفی کرد و گفت که ایشان تازه از ایران آمدهاند. ایشان هم مرا ندیده بودند اما گفتند که با پدر من آشنایی داشتهاند و بحمدلله معارفهای حاصل شد. در همان جا عموی من توضیح داد که ایشان از محققینی است که در صدد تألیف کتب ارزندهایست. اگر اشتباه نکنم گفتند که بخشی از «الغدیر» را در دست ترجمه دارند. به هر حال در همان مدت اقامتشان در نجف هم مشغول تحقیق و تألیف بودند.
اظهار خوشبختی هم میکردند که توفیق پیدا شده است که به زیارت عتبات عالیات مشرف شدهاند. از طرفی هم در آن دوره با مراجع وقت تماس داشتند و به حضور آنها میرفتند. من فکر میکنم اجازاتی که برای ایشان صادر شده است مربوط به همان وقت است یا شاید هم بعداً برای ایشان ارسال شده باشد. به هر حال در همان زمان به عنوان یک عالم فاضل و محقق خوبی مطرح بود و در آن جا هم گفته میشد که شرایط کار و تلاش ایشان اجازه نمیدهد که ازدواج کند.
اگر اشتباه نکرده باشم ایشان در آن جا صحبتی هم از کتابی که در رابطه با حضرت عبدالعظیم حسنی نوشتهاند، کردند و گفتند که کتابی در رابطه با ایشان نوشتهاند. البته من کتاب را آن روز ندیدم اما بعد در کتابخانهها مخصوصاً کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) آیتالله امینی که از کتابخانههای معروف نجف بود و من آن جا زیاد برای مطالعه میرفتم، این کتاب را در آن جا یافتم و از قلم ایشان و مطالبی که در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی گردآوری کرده بود بسیار بهره بردم. این کتاب واقعاً از کتابهایی است که تا به امروز هم با وجود اختصارش، هر آن چه دارد متقن و مستند و مفید برای همه علاقهمندان اهل بیت عصمت و طهارت و امامزادههای واجب التعظیم و مخصوصاً دانشمند است.
به هر حال اولین آشنایی من با ایشان سال 1344 در مدرسه قوام بود. ایشان تا اواخر آن سال در نجف بودند و به جهت علاقهای که عموی من به ایشان داشت، گاهی به منزل عموی ما میآمدند و ما هم ایشان را زیارت میکردیم.
ایکنا: این آشنایی چگونه ادامه یافت؟
من تا قبل از انقلاب مکرر به ایران میآمدم و برمیگشتم، در بعضی از اوقات که ایشان ایران بودند، ما توفیق دیدارشان را پیدا میکردیم و ایشان را در مشهد میدیدیم. از این جهت هم که راجع به خراسان کار میکرد، من با ایشان آشنایی و ارتباط داشتم.
مرحوم عطاردی واقعاً عالمی پرهیزگار و فاضلی حوزهدیده بود. هم در حوزه قوچان، هم در حوزه مشهد و هم در حوزه علمیه آن وقت تهران که شخصیتهای بزرگ علمی را در خود داشت از محضر بزرگان بهره برده بود.
ایکنا: نظر بزرگان در مورد ایشان چه بود؟
شخصیتهای بزرگی از مراجع عظام تقلید مثل آیتالله العظمی میلانی از ایشان به عنوان «عالم فاضل غیاث الاسلام» تعبیر کردند. محقق بزرگ مرحوم حاجآقا بزرگ تهرانی که به موقعیت و جایگاه رفیع علمی آیتالله عطاردی توجه داشت اجازهای نوشتهاند و تعبیری که کردهاند این است که «فان مولی الفاضل البارء الباهر و المحقق البحاثة الماهر» و به عنوان یکی از محققین ماهر از ایشان یاد کرده است. یا مرحوم آیتالله العظمی حکیم در اجازهای که برای ایشان صادر فرمودند از ایشان به عنوان «الفاضل الکامل مروج الاحکام» یاد کردهاند و اینها تعابیری است که از یک مرجع بزرگ حوزه علمیه نجف است. یا همچنین آیتالله العظمی خویی هم در اجازه روایتی که برای ایشان صادر کردند از ایشان به عنوان یک دانشمند و فاضل و محقق خوب یاد کردند.
بنابراین اگر ما هم ایشان را محقق بزرگ مینامیم بیدلیل نیست. این عنوانی است که علما و مراجع ما برای ایشان قائل شدهاند.
ایکنا: با این وجود ما میبینیم که ایشان در همین حوزههای علمیه نیز خیلی شناخته شده نیستند و برای مثال ممکن است به اجتهاد و این قبیل امور شناخته نشوند. دلیل این امر از نظر شما چیست؟
خب در حوزههای علمیه از میان علمای بزرگ بیشتر به کسانی که در زمینههای فقه و اصول مراودات داشتهاند و در این زمینهها کار میکنند توجه میشود. ایشان هم در حوزههای متعدد تحقیقی و تألیفی کار میکردند و واقعاً آنهایی که اهل تحقیقاند و اهل تألیفاند شخصیت علمی این گونه افراد را میشناسند. خب این محقق علاوه بر دروس حوزوی در زمینههای مختلف علمی هم تحقیقات مهمی را انجام دادند، اما متأسفانه از کسانی بودند که کمتر در جهت معرفی خود در عرصههای اجتماعی حاضر میشد. به هر حال آن چه که مهم است این است که مرحوم آیتالله عطاردی در عرصههای مختلف مرد محققی بود و تحقیقات بزرگی هم بعد از خودش به جای گذاشت.
ایشان واقعاً عالمی پرهیزگار، فاضلی حوزهدیده در حوزههای علمیه بزرگ و همراه با اکثر بزرگان، از مراجع تقلید و از محققین و اهل تألیف و اساتید، بود.
ایکنا: خب همچنان هم که شما اشاره کردید، نحوه و سبک مطالعات و فعالیتهای علمی مرحوم آیتالله عطاردی از سبک و شیوه متعارف حوزههای علمیه متفاوت بود و به زمینههای مختلفی ورود کردند و به نحوی خودانگیخته شیوهها و حوزههایی را برای مطالعات و فعالیتهای علمی خود برگزیدند. گویا شما مطلبی در این باره و در مورد نحوه ورود جدیشان به فعالیتهای علمی دارید.
بله. ایشان خودشان میگفتند اوایلی که به تهران آمدم مدتی مردد بودم که حوزه تهران بمانم یا به قم بروم و یا حوزه علمیه نجف را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم. از خدا خواستم کمکم کند تا راهم را به روشنی انتخاب کنم. از خود ایشان شنیدم که روزی آقای محترمی کنار من نشسته بود و با هم احوالپرسی کردیم. ایشان که معلوم بود اهل تحقیق است از من پرسید که چه میکنید و من هم گفتم که کارم این است و سابقهام این است و ... . ایشان گفت که من شما را اهل تحقیق میبینم و خوب است که اگر دوست دارید بیایید و با من هم همکاری کنید. آقای عطاردی میگفت که او برای من بسیار راهگشا بود. من از مرحوم عطاردی پرسیدم که ایشان که بود و او گفت که مرحوم استاد علیاکبر غفاری. مرحوم غفاری از افاضل عصر بود و تألیفات فراوانی دارد و واقعاً شخصیت بسیار بزرگی است که دارای تحقیقات عمیقی است.
ایشان نقل کردند که با مرحوم غفاری که آشنا شدند نتیجهاش این شد که از آن زمان به عرصه تحقیق وارد بشود و اولین کارهایش را هم با ایشان در زمینه «تحف العقول» و «اصول کافی» و امثال اینها شروع کرد. بعد هم که تألیفی در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی انجام دادند، تا به امروز که میبینیم که ایشان یکی از کسانی است که 60 سال در مسیر تحقیق زحمت کشیدند.
به قول یکی از دوستان میگفت که علما و بزرگانی که در حوزه تلاش میکنند و سالها زحمت میکشند و معروف میشوند و به عنوان مرجع تقلید شناخته میشوند و به حد بالای مرجعیت میرسند، عموم مردم و جوامع و حوزههای علمیه و امت اسلامی از آنها بهره میگیرند و پرآوازه میشوند، اما کسانی که دنبال تحقیقاند و بدون آوازه و گمنام کار میکنند، خب مردم کمتر از وضع اینها اطلاع دارند. اینها در واقع مراجع تحقیقات هستند که بیشتر اهل فضل و علم از اینها استفاده میکنند. مرحوم آیتالله عطاردی جزء آن مراجع تحقیق بود در عین این که در تحقیق و تصحیح و ترجمه و تألیف صاحب سبک بود، واقعاً ناشناخته بود.
واقعاً حتی علما و فضلای اهل علم و محصلین در حوزههای علمیه نجف، قم، مشهد و حتی خراسانیها و قوچانیهای خود ما هم کمتر از عمق تحقیقات و تألیفات ایشان اطلاع داشتند. بله، میشنیدند که ایشان کتابهای زیادی تألیف کرده است اما کمتر به عمق و تبهر و دقت و فضل ایشان توجه داشتند و واقعاً یک استاد گمنامی بودند و خدا رحمتشان کند.
در صورتی که حضرت آیتالله عطاردی قوچانی را در واقع به پشتوانه 60 سال تلاش علمی، تحقیقاتی و مطالعاتی عمیق و دقیقشان باید به حق یکی از عالمان و محققان و پژوهشگران برجسته قرن معاصر نامید.
ایکنا: جناب استاد از شخصیت ایشان و ویژگیها و خصوصیات اخلاقی ایشان بیشتر سخن بگوئید.
آن چه در ابتدا جلب توجه میکرد در ایشان همان اتکال به خدا در طول همه این سالها بود. در این 60 سالی که این همه پژوهش از خود به جا گذاشته است هیچ وابستگیای به جایی نداشت و از این بعد یک انسان کاملی بود و اعتماد به نفس بالایی داشت. همواره در حول و حوش توان و مقدورات خود گام برمیداشت و از یک مناعت طبع ویژهای برخوردار بود.
بارها میشد که من که با ایشان معاشرت داشتم میگفتم اجازه میدهید با برخی بیوت و آقایان که این همه کتاب میگیرند و برای مطالعه و اطلاع محققین نشر میکنند، تماس بگیرم که دورههایی از کتابهای شما را بگیرند و توزیع کنند، و ایشان پاسخش منفی بود. میگفتند که به هر حال این کتابها به آنها میرسد و من در نمایشگاه شرکت میکنم و اگر به هر حال دیدند و خواستند از این مؤلفات استفاده کنند، از وزارت ارشاد گرفته تا دیگران، خب استفاده کنند. میگفتند که من خدمت این همه علما و مراجع در نجف، در قم، در مشهد رفتم هرگز برای چاپ و نشر کتابهایم از آنها تقاضایی نکردم. ایشان از چنین مناعت طبعی برخوردار بودند.
میگفتم: پس شما برای چاپ کتابهایتان چه کار میکنید؟ میگفت: یک دوره را که چاپ کردم خودش جای خودش را باز میکند و خریدار دارد و از محل فروش آنها مبالغی در اختیار من قرار میگیرد که من آن را برای چاپ کتابهای دیگرم استفاده میکنم.
البته این به این معنا نیست که بزرگان ما توجه نداشتند. اتفاقاً عنایت داشتند و کتابهای ایشان خریده میشد. من خودم دورههای زیادی از تاریخ خراسان ایشان را و یا مسند امام صادق(ع) و مسند امیرالمؤمنین(ع) را که هر کدام متجاوز از 25 جلد بودند به تعداد زیادی از ایشان گرفتم و در اختیار کتابخانهها گذاشتیم، اما شخصاً این گونه فردی بود که منیع الطبع بود و خودشان میگفتند که من نزدیک به بیوت علما، بزرگان و مراجع نشدهام برای این که کتابهای خودم را به آنها عرضه بدارم یا از آنها مساعدتی طلب کنم.
خب این خیلی مهم است و واقعاً کم هستند کسانی که این گونه خاموش و این همه پرکار باشند. واقعاً به حق ایشان دانشمندی پارسا، محققی مهذب، فعال و پرکار بود. من کمتر کسی را دیدم که صبح و ظهر و شباش را به غیر از ایام عبادی و استراحت اندکش این همه صرف در کتابت و تحقیق و تألیف داشته باشد و عجیب در زندگی هم انسان قانعی بود.
ما دوستانی که گاهی با هم میرفتیم تعجب میکردیم که در این منزل محقر اما این همه پرثمر و پرفایده هستند. ایشان احتیاج به تعریف ندارد و من کسی نیستم که بخواهم از ایشان تجلیل کنم، اما چون با ایشان معاشر بودم میدانم که واقعاً حاصل 60 سال تحقیق، تصحیح، تألیف، ترجمه، در حوزههای مختلف که بیش از 160 جلد کتاب بوده است خیلی مهم است. اصلاً یک چیز غریبی است که کسی بتواند در این 60 سال تحقیق این همه در ابعاد مختلف تولید علمی کند. بد نیست که مروری هم بر آثار ایشان داشته باشیم.
ایکنا: بله بفرمائید!
ایشان در مجال تفسیر قرآن کریم زحمت فوقالعادهای کشیدند و تفاسیری که نیاز داشته است تعلیق داشته باشد و احیاناً تصحیحی لازم داشته است خب ایشان زحمت کشیدند و بعضی از اینها را کار کردند. ایشان در این زمینه حدود 7، 8 جلد کتاب دارند. بعضی از این تفسیرها را من هم قبلاً دیده بودم تفسیرهای مهمی بود و ایشان زحمت تصحیح و چاپ آنها را کشیدند.
در رابطه با نهجالبلاغه هم چه زحماتی کشیدند و چه تلاشهایی کردند. در این زمینه هم تصحیح دارند، هم تحقیق دارند، هم تألیف دارند و هم ترجمه. ایشان اعلام نهجالبلاغه را که سرخسی نوشته است بررسی کردهاند، دو جلد منهاج البلاغه را که شرح نهج البلاغه است، دو جلد حدائق الحقائق را که این هم در شرح نهج البلاغه است، بررسی کردهاند. ایشان همچنین در زمینه اسناد نهجالبلاغه کار کردهاند و همین طور در مورد کسانی که قبل از سید رضی کلمات مولی امیرالمؤمنین(ع) را گردآوری کردهاند تحقیق مهمی انجام داده است، همین طور سه جلد امیرالمؤمنین(ع) و نهج البلاغه دارند. خب اینها زمان میبرد و کارهای مهمی هم هست. این مرد بزرگ هم در مورد قرآن کریم و هم در رابطه با نهجالبلاغه که مثل تفسیر قرآن قدرش در نزد ما مهجور است، کار کرد و در همه این عرصهها وارد شده است.
در عرصه درایة و رجال تحقیقات زیادی داشتند. در بخش علوم ادبی چه عربی و چه فارسی تألیفات زیادی دارند. در زمینههای روایت و حدیث که ملاحظه میکنید مسانیدی که تدوین کردهاند تقریباً 99 جلد شده است. به ویژه در مورد حضرت ثامن الحجج که خودشان هم در آن آستان نشو نما کردهاند و از برکات انوار تابناک رضوی بهره بردهاند کارهای بسیار خوبی کردهاند و علاوه بر مسند الرضا(ع) دعاها و زیارتهای ایشان، جوامع الحکمی از امام رضا(ع) و کارهای فوقالعاده دیگری را هم انجام دادهاند.
ایشان در زمینه لغت، رجال تاج العروس را پرداختهاند و کاری در مورد احادیثی که غریب است و در تاج العروس آمده است، دارند. میدانید تاج العروس از کتابهای مهم لغوی است که خیلیها از بزرگان ما در زمینههای مختلف از آن استفاده کردهاند. ایشان حتی یک جلد کتاب در مورد لغات فارسی معرب شده در تاج العروس دارد و به هر حال حدود 6، 7 جلد در این زمینه لغوی و در رابطه با این مسائل ایشان کتاب دارد.
از دیگر کارهای ایشان هم میشود به تحقیقی در رابطه با حرمین شریفین، کعبه مشرفه و حرم خاتم الانبیاء(ص) و مخطوطاتی که در این حرمین شریفین هست، تحقیقاتی در تراجم اشخاص، برای مثال مشایخ فقه و حدیث در جماران و کلین و درشت که موضوعی مغفول عنه بوده است و ایشان به خصوص به این پرداختهاند، اشاره کرد. در زمینههای تاریخی هم خیلی زیاد کار کرده است از تاریخ خراسان که کار اصلی ایشان در حوزه تاریخ بود گرفته تا تاریخ و اخبار قزوین.
کتابهای مهمی را هم ترجمه کردند مثل الغارات، مثل زندگی 14 معصوم(ع) که مربوط به اعلام الوری است یا ترجمه ایمان و کفر بحار الانوار که خودش دو جلد است، یا تاریخ عاشورا، یا در رابطه با زید بن علی بن الحسین(ع)، حدیث کسا از طرق اهل سنت، مواعظ صدوق در اخلاقیات، مشکوة الانوار در اخلاق و مواعظ، ادعیه مهم مثل دعای کمیل و ابوحمزه ثمالی. در مجموع همه این کارها که به فارسی و عربی در 70 عنوان در 160 جلد چاپ و منتشر شده است کار کوچکی نیست و کار بزرگی است که این مرد بزرگ در طول عمر شریفشان انجام داده بودند.
علاوه بر همه اینها ایشان بسیاری مخطوطات داشتند که من که خدمتشان رسیدم گفتند که اگر خدا به من عمری بدهد آنها را چاپ میکنم. علیرغم این که ایشان هر هفته سه روز دیالیز میشدند من میدیدم که در همان حال دیالیز نوشتههای خودشان را تصحیح میکردند که برای چاپ آماده شود. ایشان تعبیر جالبی داشت و میگفت که اصلاً فرصت تجدید نظر در نوشتههایم ندارم. همان وقتی که میخواست کتابها چاپ شود نگاهی میانداخت؛ به جز آن دو جلدی که مربوط به قوچان بود و میگفت که آنها را یک مرور دوبارهای دارم میکنم که آماده برای چاپ شود.
ایکنا: اگر مطلبی، خاطرهای، نکتهای در مورد ایشان یا در مورد دیگر جنبههای زندگی ایشان باقی مانده است بفرمائید.
استاد عطاردی از نظر شخصیتی عالم خیلی فرزانهای بود که واقعاً متواضع و فروتن بود و در این زمینه واقعاً مثالزدنی. من هیچ ادعایی از ایشان در باب علم و فضل و کمال نشنیدم. من از ایشان کلام منفی نسبت به کسی نشنیدم. اگر وقتی صحبت تحقیق یا امثال اینها میشد بله میگفت که فلانی چه تحقیقاتی و چه آثاری دارد و برای مثال چقدر عمیق است و چقدر نیست؛ آنها از باب یک نظر محققانه بود، اما نظر تنقیصی نداشت. یا بعضیها را خرده میگرفت به این معنا که عمری را گذاشتند و با این فضل و کمال حق بود و به جا بود که در عرصهها مختلف علمی از خودشان اثری میگذاشتند. نباید به دور از واقعیت حرف بزنم. از خود من هم خیلی گلهمند بودند که این همه در این چند سال چه در قبل از انقلاب، چه بعد از انقلاب و چه در رابطه با انقلاب و چه مربوط به اساتیدی که داشتید مباحث علمی فراوانی که داشتید، چرا اینها را به رشته تحریر ندارید و من بعضی از آنها را خدمتشان عرضه داشتم و ایشان اصرار داشت که من اینها را وقت بگذارم و منظم کنم و چاپ بشود که انشاءالله بعضی از آنها به لطف الهی در آینده شاید آماده چاپ و به هموطنان عزیزمان ارائه شود.
ایشان از اخلاص بالایی هم برخوردار بود. نسبت به انقلاب هم باید عرض کنم که میدانید که ایشان در طول دوران مبارزات هم به هر حال به دلیل آن شناخت عمیقی که داشت همیشه از بزرگانی که همراهشان بود و به هر حال از نظر سنی از آنها بیشتر بود، یاد میکردند. برای مثال از میان کسانی که همراهشان بودند ارتباط بسیار خوبی با مرحوم آیتالله مرتضی مطهری داشتند و از ایشان چقدر به بزرگی و به سلامت در فکر در عرصه عمل و اندیشه یاد میکردند. با ایشان خیلی ارتباط داشتند؛ مخصوصاً در دوران مبارزات در مسجدالجواد(ع) که کانونی برای پیگیری این مسائل بوده است.
همین طور به دلیل وصلتی هم که داشته است در این جریانات بودند. خانم ایشان برادرزاده شهید بزرگوارمان رئیس جمهور شهید، شهید رجایی است. خب ایشان هم تعاریف خاصی دارند از جهت علمی و عملی و نقشی که ایشان در به اصطلاح مبارزات داشتند و به تعبیر ایشان کارهایشان را بدون سر و صدا انجام میدادهاند.
میگفتند که آن روزها و حتی قبل از آن ایام ارتباطی با رهبر معظم انقلاب و با آیتالله واعظ طبسی داشتهاند، که به تهران میآمدهاند و در هر حال مطالبی را میگفتند که نشانگر ارتباط مداوم ایشان با فعالیتهای انقلابی بود. از طرف دیگر هم ارادتی بود که به حضرت امام داشتند.
بعد از انقلاب و از وقتی که حضرت امام به ایران برگشتند و بعد از معالجاتی که صورت گرفت و در جماران مستقر شدند، آیتالله عطاردی هم که در امامزاده قاسم ساکن بودند ارتباط ما بیشتر شد و شاید هر دو هفته ایشان را میدیدم و مخصوصاً در کلیه جلساتی که ما برای ماه رمضان داشتیم شرکت میکردند، همین طور در مجالس اربعین اباعبدالله، در فاطمیه، در رحلت پیامبر(ص) و شهادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) شرکت میکردند و ارتباطاتمان زیاد بود.
در رفت و آمدهایی که با این بزرگوار داشتیم همیشه من از راهنماییهای ایشان در دوران حضرت امام بهره میبردم و همچنین در بعد از رحلت امام عزیزمان در دوران رهبری حضرت آیتالله خامنهای هم ایشان تأکید داشتند بر این که به هر حال باید ایشان از همه جهات مورد حمایت قرار بگیرند که انشاءالله کار به سامان برسد و علاقهمند بودند و ارادت داشتند به ایشان. بر اساس آشناییهایی که از قبل داشتند نظرشان بر این بود که همان طوری که ما در مسیر رهبری امام امت بودیم باید در تأیید و پشتیبانی و همراهی با رهبر معظم انقلاب هم گامهای مؤثری برداریم.
به هر حال ایشان یک شخصیت مؤمن متعهد، انقلابی، آگاه و یک محقق ارزشمندی بود که میتوانست اگر چنان چه این دهه را هم به پایان میرساند باز هم تألیفات مثمر ثمری از خودشان به یادگار بگذارد.
ما از خداوند متعال برای این دانشمند پارسا، این محقق مهذب، این مرد پرکار و متواضع از خداوند متعال علو درجات میخواهیم و امیدواریم که در این مرکزی که ایشان وقف کردهاند و محل تحقیقات است انشاءالله دوستان موفق شوند بقیه آثار و مخطوطاتی را که ایشان دارند چاپ و منتشر کنند. برای برادر عزیز و گرامیمان استاد عالیقدر جناب آقای عبداللهیان و همچنین برادر گرامی و عزیز و انقلابیمان جناب آقای نوراللهیان که فوقالعاده پیگیر مسائل ایشان هستند آرزوی توفیق میکنیم که بتوانند به همکاری فرزندان بزرگوار، و دامادهای عزیز و خانواده مکرم مرحوم آیتالله عطاردی که عمری در تألیفات و تحقیقات در کنار این مرد بزرگ بودند این آثار و مخطوطات به جا مانده از ایشان را سامان بدهند تا انشاءالله برای حوزههای علمیه و برای اهل تحقیق مفید فایده قرار بگیرد.