حجتالاسلام عبدالکریم سلطانی، مدیر مدارس علمیه بانوان خوزستان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، به بیان نکاتی از جزء نهم قرآن کریم پرداخت و با اشاره به آیه «ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَ یَشْعُرُونَ» ﴿اعراف، ۹۵﴾ سپس هنگامی که این هشدارها در آنان اثر نگذاشت نعمت و رفاه را به جای بدی قرار داد آن چنانکه فزونی یافتند و برکت و نعمت گرفتند و مدهوش شدند و گفتند به پدرانمان نیز تنگدستی و توانگری رسید. چون چنین شد آنها را ناگهان به سبب اعمالشان گرفتیم در حالی که نمیدانستند» اظهار کرد: آیه مبارکه در ارتباط با سنت استدارج بحث میکند.
وی افزود: مراد از «سیئه» در آیه بدی و اشاره به همان بأساء و ضرّاء است که در آیه قبل آمده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ» ﴿اعراف، ۹۴﴾. مراد از «بأساء» سختیهایی است که خارج از بدن است؛ مثل سختی در اموال ورشکستگی، فقر و ... و «ضرّاء» سختی است که به بدن میرسد؛ مثل درد، جراحت و ... . قرآن میفرماید: ما ناراحتیها و سختیهای آنها را به خوشی و نیکویی تبدیل کردیم تا اینکه فزونی یافتند: «حَتَّى عَفَواْ». مراد از فزونی یافتن، فزونی یافتن در نعمت و برکت است.
معنای سنت استدراج و عذاب از طریق فزونی نعمت
سلطانی با بیان اینکه این آیه اشاره به سنت استدارج دارد در توضیح آن گفت: مراد از سنت استدراج این است که اگر سختیها و ناملایمات و مشکلات برای هدایت افراد اثر نبخشند خداوند ملتها و اشخاص را به سنت استدراج گرفتار میکند؛ یعنی سختیها را از بین میبرد و به آنان نعمت میبخشد تا تصور کنند که همه کارها در گرو اسباب و علل است و سختیها و آزمایشها، همه بازی روزگار و اقتضای طبیعت است نه آزمون الهی. وقتی خوب برخوردار شدند، اینجاست که به طور ناگهانی عذاب الهی آنها را فرا میگیرد.
مدیر مدارس علمیه بانوان خوزستان ادامه داد: آیه پیامهای فراوانی دارد؛ از جمله اینکه هر نوع خوشی و رفاه نشانه لطف نیست؛ گاهی زمینهساز عذاب الهی است. دوم غوطهور شدن در دنیا و غفلت از خدا، انسان را به عذاب ناگهانی دچار میکند: «اخذناهم بغتهً».
این مدرس حوزه علمیه در ادامه به بیان نکاتی از آیه 96 سوره اعراف پرداخت و گفت: موضوع آیه «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعا برکاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم ولى تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم» رابطه اسباب و علل هستی، عقاید و اعمال و نیک و بد آدمیان است.
برکت به معنای نعمتهای ثابت و پایدار است
وی با اشاره به نکتههای موجود در آیه اظهار کرد: مراد از ایمان در آیه، ایمان نوعی است نه ایمان فردی؛ «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ» یعنی اگر اکثریت افراد جامعه ایمان بیاورند. برکات جمع برکت به معنای نعمتهای ثابت و پایدار است مقابل چیزهای زایل. در برکات کثرت وجود دارد و این برکات شامل برکات مادی و معنوی است. برکات معنوی مثل برکت عمر، وجاهت، و دیگر امور.
ایمان و تقوی بازده اقتصادی برای جامعه دارد
این مدرس تفسیر اضافه کرد: قرآن در این آیه میفرماید: اگر اهل شهرها ایمان آورند ما برکات آسمانها را بر آنها میگشاییم. سؤالی در اینجا مطرح میشود؛ اگر ایمان و تقوی سبب نزول برکات است چرا کشورهای کافر وضع بهتری دارند و کشورهای اسلامی از مشکلات فراوانی رنج میبرند؟ سه پاسخ به این سؤال وجود دارد؛ اول آنکه کشورهای کافر از نظر علم و صنعت جلو هستند ولی از نظر روحی و روانی آرامش ندارند و دچار مشکلات فراوانی از این نظر هستند. دوم آنکه اغلب کشورهای اسلامی به آموزههای اسلامی توجهی ندارند. تنها نام اسلام دارند و قوانین اسلام میان آنها رایج نیست و آنچه موجب نزول نعمت میشود، ایمان و تقوی و اسلام حقیقی است نه اسلام اسمی.
برخی رفاه و گشایشها در زندگی مقدمه عذاب است
سلطانی ادامه داد: و سوم اینکه در قرآن دو نوع رفاه و گشایش وجود دارد؛ یک رفاه و گشایش برای خوبان که همراه با برکات است؛ چنانکه آیه مورد بحث به آن اشاره دارد: «لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ» و دوم رفاه و گشایش برای کفار و نااهلان که همراه با برکات نیست که در آیه 95 سوره اعراف به آن اشاره دارد و آیه 44 در سوره انعام نیز در همین معناست: «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً»: وقتی آنچه را که به آن پند داده شده بودند فراموش کردند درهاى نعمتهای خود را به روی آنها گشودیم تا هنگامى که شاد شدند ناگهان گریبان آنان را گرفتیم. بنابراین این نوع رفاه و گشایش مقدمه عذاب است.
این مدرس حوزه علمیه در بیان نکتههای آیه 96 سوره اعراف گفت: برای دریافت الطاف الهی، ایمان و تقوای فردی کافی نیست؛ باید اکثریت جامعه اهل ایمان و تقوی باشند، چراکه آیه تعبیر به اهل دارد: «و لو انّ اهل القری آمنوا». دیگر آنکه ایمان به تنهایی کافی نیست بلکه تقوی نیز لازم است.
وی افزود: نکته قابل توجه دیگر در این آیه این است که سرمایهگذاری در فرهنگ و معنویت جامعه، ایمان و تقوی، دینمداری و حقگرایی آن، بازده اقتصادی هم دارد. امسال که به نام «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیده شده است، مسئولان باید به این موضوع توجه ویژه کنند که برای رفع مشکلات اقتصادی، صرفاً به راهکارهای ا قتصادی نباید دل بست بیان قرآن این است که اگر اهل شهرها ایمان آورند ما برکات آسمانها را بر آنها میگشاییم.
گشایش در امور بازتاب عملکرد افراد جامعه است
سلطانی ادامه داد: دیگر آنکه آیه بیانگر این نکته است که بستن و گشایش در اختیار خداست: «إنّا فتحنا» اما این گشودن بازتابی از عملکرد ما است، چرا که فرمود: اگر جامعه ایمان بیاورند.
مدیر مدارس علمیه بانوان خوزستان در ادامه با اشاره به آیات 108- 106 این سوره اظهار کرد: بر اساس آیات: «قَالَ إِن کُنتَ جِئْتَ بِآیَةٍ فَأْتِ بِهَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿۱۰۶﴾ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ ﴿۱۰۷﴾وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاء لِلنَّاظِرِینَ ﴿۱۰۸﴾» دلیل حقانیت انبیاء معجزه آنان است. مراد از کلمه آیه نشانه است و در این آیه به معنای کار خارقالعادهای که از توان بشر خارج است لذا به آن معجزه گفته میشود. این آیات نشان میدهد که معجزه باید شفاف و برای همگان روشن آشکار باشد.
این مدرس تفسیر با اشاره به آیه «وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآیَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ؛ و تو جز براى این ما را به کیفر نمىرسانى که ما به معجزات پروردگارمان وقتى براى ما آمد ایمان آوردیم پروردگارا بر ما شکیبایى فرو ریز و ما را مسلمان بمیران» (اعراف، ۱۲۶) گفت: موضوع این آیه تحول و گرایش به حق است. ساحران از سرسختترین دشمنان حضرت موسی(ع) بودند که قصد نابودی او را داشتند. آنها در دربار از جایگاه ویژهای برخوردار بودند و درخواست اجر و پاداش از فرعون داشتند. اما همین جادوگران وقتی سخن حق را شنیدند به آن گرایش پیدا کردند.
استعانت از خدا در تحمل سختیها و تهدیدات دشمنان
وی ادامه داد: درس بزرگی که باید از جادوگران فهمید این است که هر جا انسان حق را شناخت باید از آن پیروی کند. ساحران جسورانه مقابل فرعون حق را گفتند. پس مقابل سردمداران کفر وقتی حق را شناختیم، باید محکم و استوار سخن خود را بگوییم. نکته دیگر در این آیه این است که بهترین شیوه در سختیها و تهدیدات دشمنان، استعانت از خداوند است: «ربنا افرغ علینا صبراً». صبر سه قسمت است و ساحران هر سه نوع را از خداوند خواستار شدند؛ صبر بر اطاعت یعنی ادامه راه ایمان، صبر بر بلاء(چرا که آنها تهدید به قتل شده بودند)، صبر بر ترک معصیت و بازنگشتن به سحر. عبارت «وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ» نیز دعا برای حسن عاقبت است.
سلطانی اظهار کرد: در آیه 131 سوره اعراف: «فَإِذَا جَاءتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللّهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ» که باز به قوم بنیاسرائیل اشاره دارد، مراد از حسنه، نیکی و گشایش و فراوانی نعمتها است و مراد سیئه هر نوع بدی است. تفکر بنیاسرائیل چنین بود که هر گونه خوبی و نعمت را به خود نسبت میدادند و اما هر گونه بدی به آنها میرسید شومی آن را به حضرت موسی(ع) و یارانش نسبت میدادند که در آیه از آن به «تطیُّر» (فال بد زدن) یاد شده است.
فال بد زدن از نظر قرآن و روایات
این مدرس حوزه علمیه گفت: فال بد زدن و شومی در کارها این است که انسان بگوید من شوم هستم یا فلان کار شوم است و این فال بد زدن را جزء عوامل پیشرفت و شکست بداند. این نوع تفکر شرک است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: فال بد زدن شرک است و در حدیثی دیگر فرمودند: 9 چیز از امت من برداشته شد که یکی فال بد زدن است؛ یعنی اثر آن وجود ندارد. همچنین در روایتی امام صادق(ع) میفرماید: اثر بد به همان اندازه است که آن را بپذیریم اگر آن را آسان بگیریم کم اثر خواهد بود، اگر آن را محکم و جدی بگیریم، پراثر خواهد کرد و اگر به آن اعتنا نکنیم اثری نخواهد داشت.
مدیر مدارس علمیه بانوان خوزستان گفت: چند نکته میتوان از آیه فهمید؛ اول آنکه این تحلیل که در صورت برخورداری از نعمت، معیار را شایستگی خود بدانیم و در صورت دچار شدن به گرفتاری آن را از دین و دستورات الهی و پیامبران و اولیاء الهی بدانیم تحلیل ناصواب و غلطی است.
وی ادامه داد: براساس عبارت «أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللّهُ» فال بد زدن آنها نزد خداوند است، یعنی خداوند میخواست آنها را گرفتار نتیجه شوم اعمالشان سازد. در آیات دیگر مثل آیه 95 سوره اعراف که بیان آن گذشت نیز همین قضیه وجود دارد. پس دچار شدن آنها به عذاب نتیجه عملکرد آنها است. نکته دیگر اینکه تطیر ریشه در جهل و نادانی دارد:«لَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ».
سلطانی خاطرنشان کرد: در آیه «وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِیلًا لِّکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِیکُمْ دَارَ الْفَاسِقِینَ؛ و در الواح [تورات] براى او در هر موردى پندى و براى هر چیزى تفصیلى نگاشتیم پس [فرمودیم] آن را به جد و جهد بگیر و قوم خود را وادار کن که بهترین آن را فرا گیرند به زودى سراى نافرمانان را به شما مىنمایانم» ﴿اعراف، ۱۴۵﴾ مراد از الواح، نوشتههای تورات است؛ عبارت «من کل شیء» یعنی همه آن چیزی که در دین مداری به آن نیاز دارند از واجبات و محرمات.
مراد از احسن در دستورات الهی
این مدرس تفسیر قرآن ادامه داد: «تَفْصِیلًا لِّکُلِّ شَیْءٍ» یعنی تمام وظائف و دستورات دینی جداجدا با شرایط برای آنها آمده است. «فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ» یعنی رهبران الهی باید تعالیم دینی را با جدیت بگیرند و به مردم برسانند. در عبارت «وَأْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا»، اخذ به معنای عمل کردن استو یعنی بنیاسرائیل موظف شدهاند به دستورات تورات عمل کنند. در ارتباط با کلمه «بِأَحْسَنِهَا» ممکن است این اشکال مطرح شود که آیا در میان دستورات الهی خوب و خوبتر وجود دارد؟ در پاسخ گفته شده است میان دستورات الهی خوب و خوبتر وجود دارد به این معنا که برخی دستورات امور مجاز شمرده شدهاند؛ مثل قصاص و اموری بهتر از آن معرفی شدهاند؛ مثل عفو گذشت. لذا خداوند به حضرت موسی(ع) میگوید به قوم خود بگو دستورات نوع دوم را ترجیح دهند یعنی به جای قصاص، به عفو و گذشت عمل کنند.