صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۰۳۸۷۳
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۲
گاه‌شمار دفاع مقدس؛ 19 فروردین ماه: سالروز شهادت آیت‌الله سیدمحمد باقر صدر

گروه جهاد و حماسه ــ از کارهای شگفت‌انگيز آيت‌الله صدر برای بيداري مردم عراق و آماده کردن آنها برای قيام و برگزاری تفسير موضوعی قرآن بود، آن هم بعد از تعطيل کردن درس خارج فقه.

به گزارش ایکنا؛ علامه شهيد، آيت‌الله سيد محمد باقر صدر، يکي از بزرگترين انديشمندان مسلمان و به تعبير امام خميني(ره)، مغز متفکر اسلامي در تاريخ اسلامی به ويژه در قرن چهاردهم هجری است.

سيد محمد باقر صدر در تاريخ 25 ذيقعده 1353 در شهر مقدس کاظمين ديده به جهان گشود و دومين فرزند خانواده بود. پدرانش همه از عالمان دين بودند. پدرش سيد حيدر در جواني فوت کرد، پدربزرگش آيت‌الله العظمي سيد اسماعيل صدر که يکي از مراجع بزرگ تقليد شيعه در نيمه اول قرن چهارده اسلامي بود در سال 1338 ق. وفات کرد و ديگر اجدادش که شاخه‌هايي سرسبز و پربار از شجره پربرکت «خاندان صدر» و از تبار غيرتمند و پاک امام کاظم (ع) بوده‌اند و در سرزمين ايران، لبنان و عراق از پاسداران فرهنگ و انديشه و دانش و دين به شمار مي‌رود.

خواهرش «آمنه بنت‌الهدی صدر» يکی از زنان دانشمند، شاعر، نويسنده و معلم فقه و اخلاق بود که در مسير جهاد و مبارزه، با برادرش سيد محمد باقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت و سعادت ابدی ختم گشت.

سيد محمد باقر، از پنج سالگي به مدرسه رفت و تا يازده سالگي دوره ابتدايي را به اتمام رساند. در اين دوران، نبوغ شگفت‌انگيز و استعداد سرشار خدادادی او درخشيد و تعجب آموزگاران خود را برانگيخت، به‌طوری که اوليای مدرسه تصميم گرفتند او را به مدرسه کودکان تيزهوش و نابغه بگذارند تا به هزينه دولت درس بخواند و پس از طي مراحل لازم و قانوني به دانشگاه‌های اروپا يا آمريکا اعزام کنند و در رشته‌های علوم جديد تحصيل کند و به کشور خود بازگردد.

او به تحصيل علوم دينی و پرداختن به رشته کار پدرانش گرايش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضايت ندادند که او به پول دولت وابسته به غرب و دست‌اندرکاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز عراق، درس بخواند......

بالاخره با راهنمايي دو دايي فقيه و دانشمندش آيت‌الله شيخ محمد رضا آل ياسين و آيت‌الله شيخ مرتضي آل ياسين به فراگيری دروس حوزوی و علوم ديني پرداخت.

تحصيلات علوم ديني را با کتاب «معالم‌الاصول» نزد برادرش سيد اسماعيل آغاز کرد و ديگر کتاب‌های دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسيار در مدتي کوتاه خواند و تمام کرد. او علاوه بر تحصيل، دروس ابتدايي را نيز به خواهرش بنت‌الهدی مي‌آموخت و بنت‌الهدی بي‌آنکه به مدارس نامناسب دخترانه آن روز عراق پای بگذارد، نزد برادرش سيد محمد باقر قرآن، ادبيات، تاريخ، حديث، فقه، اصول و ... را آموخت.

 در سال 1365 ق. که دوازده ساله بود همراه برادرش سيداسماعيل به نجف اشرف رفت تا در محضر اساتيد بزرگ حوزه علميه شهر امامت، به تحصيلات عالي بپردازد. او دوره عالي فقه و اصول را در نزد مرحوم آيت الله‌العظمي سيدابوالقاسم خويي و مرحوم آيت‌الله شيخ محمد رضا آل ياسين گذراند. فلسفه اسلامي (اسفار ملاصدرا) را از مرحوم شيخ صدرا بادکوبه‌ای آموخت و در کنار آن، طي سال‌ها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غيرمسلمان را به دقت مورد تحقيق و نقد قرار داد. کتاب «فَلسفَتُنا» (فلسفه ما) گويای ابعاد گسترده انديشه‌های فلسفي سيد محمد باقر صدر است. در ديگر رشته‌های علوم مثل حديث، رجال، درايه، کلام و تفسير نيز سال‌ها به تحصيل و تحقيق و مطالعه گذراند و به کمال رسيد.

سيد محمد باقر در طول هفده، هيجده سال تحصيل (از آغاز تا پايان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق‌العاده‌اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصيل و مطالعه و مباحثه و تحقيق مي‌پرداخت و خودش نيز هميشه مي‌گفته است که من به اندازه چند طلبه درس‌خوان، تلاش مي‌کنم. در سايه اين پشتکار بود که بر همه مشکلات فايق آمد و در کسب دانش و فضيلت به مقامي عالي دست يافت.

سيد محمد باقر از بيست سالگي با تدريس کتاب «کفايه‌الاصول»، تعليم و تربيت طلاب جوان را آغاز کرد. از بيست و پنج سالگي به تدريس خارج اصول و از بيست و هشت سالگي به تدريس دوره خارج فقه براساس کتاب «العروه‌الوثقي» پرداخت. بعدها فلسفه و تفسير قرآن نيز تدريس مي‌کرد. او در طول نزديک به سي سال تدريس و تعليم، شاگرداني جوان، محقق، پرشور، متقي، متفکر، آگاه، مجاهد و سياست‌مدار تربيت کرد که هر يک از آنها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آئين جهاد در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمي، فکري و سياسي _ اجتماعي او را ادامه دادند.

سيد محمد باقر صدر، نهضت امام خميني(ره) در ايران را روزنه اميدی برای نجات امت اسلامی مي‌دانست؛ بنابراين از آغاز نهضت اسلامي امام در سال 1342 ش آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمايت مي‌کرد.

در تاريخ 9 جمادی‌الثاني 1385، حضرت امام خميني(ره) از تبعيدگاه ترکيه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علميه نجف، جنب و جوشي در آن ايجاد کرد. علما و روحانيون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفي داشتند. آيت‌الله صدر با اشتياق تمام به همراه عده‌ای از علمای ديگر، در مراسم استقبال و پيشواز از امام شرکت و شاگردان و همفکرانش را نيز به آن دعوت کرد. در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سيدمحمد باقر با ايشان ارتباط نزديکي داشت و به امام عشق مي‌ورزيد، عشقي که تا آخر عمر در بين او و امام بود.

دوران مرجعيت آيت‌الله سيدمحمد باقر صدر، پس از وفات آيت‌الله حکيم (1390 ق) آغاز شد و بسياری از مردم عراق از او تقليد کردند. در سال 1392 ق. رژيم بعث عراق، بيش از پيش از تحرک‌های ضد استبدادی حزب دعوت اسلامي و ديگر گروه‌های مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراين با يورش به خانه‌های مبارزان و مجاهدان، عده زيادي را دستگير و زنداني کردند. آيت‌الله صدر نيز با اينکه بيمار بود و در بيمارستان نجف بستری شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنيت رژيم بعث قرار گرفت. تا اينکه با اعتراض مردم و علما، سازمان امنيت دست از او برداشت.

از حوادث مهم ديگر در دوران مرجعيت آيت‌الله صدر، حرکت اربعين سال 1397 بود. مردم نجف از قديم هر سال در روز اربعين حسيني، مويه‌کنان و عزادار، با پای پياده از نجف تا کربلا راهپيمايی مي‌کنند. در آن سال، آيت‌الله صدر هر چه در توان داشت به هيئت‌های عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگيز اربعين را هر چه با شکوه‌تر برگزار کنند. آن روز ده‌ها هزار نفر در قالب عزاداران حسيني، اعتراض خود را عليه سلطه ضد انساني رژيم بعث عراق، اعلام کردند.

به دنبال آن قيام تاريخي، آيت‌الله صدر، را دستگير و به سازمان امنيت بغداد منتقل کردند در آنجا پس از بازجويي، هشت ساعت تحت شکنجه جسمي و روحي قرار دادند. آثار آن شکنجه‌ها تا آخر عمر در بدنش هويدا بود و به سختي مي‌توانست از پله‌ها بالا برود.

يکي از برنامه‌های خطرناک رژيم بعثي عراق، «بعثي کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست‌اندرکاران امور تعليم و تربيت از مدارس گرفته تا دانشگاه‌ها تکليف کردند که به حزب بعث عراق بپيوندند و برنامه‌های ضد اسلامي آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند. در اين هنگام، آيت‌الله صدر در مقام مرجعيت و يگانه پرچمدار مبارزه با حزب کافر بعث، با صدور فتوايي، پيوستن به حزب و هر گونه همکاری با آن را تحريم کرد. اين فتوا، تکليف مردم را روشن ساخت و مردم از پيوستن به حزب و عضويت در آن پرهيز کردند.

آيت‌الله صدر، از حاميان صادق امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي بود، امام(ره) در پاريس بود که سيد محمد باقر صدر، طي نامه‌ای پشتيباني خود را از ايشان و ملت انقلابي ايران اعلام و از مقام شهدای انقلاب، تجليل کرد. همين فعاليت‌های او بود که ملت مسلمان عراق را به سوی حمايت از مردم ايران سوق مي‌داد. در شب 22 بهمن 1357 که شب پيروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابي ايران به رهبری امام خميني(ره) بر طاغوت آمريکايي بود. آيت‌الله صدر در مسجد جواهری نجف اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامي ايران و نقش امام خميني(ره) در احيای انديشه‌های ديني و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکليف مردم عراق را در برابر حکومت ضد ديني بعثي، معين کرد: قيام!

فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمايت از انقلاب اسلامي ايران و رهبری امام خميني، در بسياری از شهرهای عراق راهپيمايي کردند. از ديگر کارهای آيت‌الله صدر، در جهت حمايت از انقلاب اسلامي ايران، تأليف سلسله کتاب‌های «الاسلام يقود الحياه» در شش جلد بود که شامل بحث‌هايی نظير: قانون اساسي جمهوری اسلامي ايران، منابع قدرت دولت اسلامي، اقتصاد جامعه اسلامي مي‌شود.

از کارهای شگفت‌انگيز آيت‌الله صدر برای بيداری مردم عراق و آماده کردن آنها برای قيام و برگزاری تفسير موضوعي قرآن بود. آن هم بعد از تعطيل کردن درس خارج فقه! در حوزه علميه نجف کمتر ديده شده بود که يک مرجع تقليد تفسير قرآن بگويد آن هم به جای درس خارج فقه، که اين بيشتر مايه تعجب ديگران مي‌شد. به طوری که برخي از شاگردان او، در اين باره از وی سوال کردند او جواب داد:  «براي من تدريس و تأليف و تحقيق، صورت حرفه و هدف در زندگي ندارد، بلکه ادای وظيفه شرعي به هر نحو ممکن برای من از همه چيز مهم‌تر است. امروز در اين برهه از تاريخ اسلام و مسلمين، که انقلاب اسلامي ايران به رهبری امام خميني(ره) پيروز شده و پوزه قدرت‌های شيطانی شرق و غرب را به خاک ماليده و امت اسلام را در سرتاسر دنيا بيدار کرده است، من وظيفه خود مي‌دانم که با تفسير قرآن، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمان‌های انقلابي اسلام را مطرح کنم و با بيان مفاهيم شورآفرين، حماسي و اجتماعي قرآن کريم، دل‌ها را برای پيوستن به انقلاب اسلامي ايران آماده کنم. از طرفي، درس خارج فقه و اصول، بيش از حد لازم در حوزه گفته مي‌شود، اما جای تفسير قرآن سخت خالي است!»

 درس تفسير قرآن جنب و جوشي در ميان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت صدام از اين پديده خجسته اسلامي، به وحشت افتاد و برای جلوگيری از هر گونه تحرک، در يک حمله همه‌جانبه همه نمايندگان آيت‌الله صدر را در تمام شهرهای کشور دستگير و زنداني کرد. شهيد صدر روز 16 رجب 1399 را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژيم اعلام کرد. مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقليد خود برخاستند، دست از کارهای خود کشيدند، بازارها را تعطيل کردند و براي بيعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آيت‌الله صدر دستگير و روانه بغداد شد. در سازمان امنيت بغداد، از او خواستند که دست از پشتيباني انقلاب اسلامي بردارد و مردم عراق را تحريک نکند. اما شجاعانه جواب داد.

«من يک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان و نه تنها عراق و ايران مسئولم بايد به وظيفه شرعي خود عمل کنم و وظيفه شرعي منحصر به ايران و عراق نيست. حمايت از انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن هم، يک وظيفه شرعي است!»

همان روز بنت‌الهدی، به ايراد يک سخنراني در حرم امام علي (ع) پرداخت و از مردم خواست که به خيابان‌ها بريزند و در مقابل دستگيري آيت الله صدر، به رژيم بعثي اعتراض کنند. همين‌گونه نيز شد و رژيم برای ايجاد آرامش و جلوگيری از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد که آيت الله صدر را آزاد کند.

روز 18 رجب 1399، خانه آيت‌الله صدر و کوچه‌های اطراف آن از اول صبح تا پاسي از شب، مملو از جمعيتي بود که ديروز براي آزادی رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض‌آميز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار ديگر با او بيعت کنند. رژيم صدام از تجديد پيمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آيت‌الله صدر، نيروی امنيتي را در سر کوچه آيت‌الله صدر و کوچه‌های اطراف، مستقر کردند. بدين گونه محاصره خانه آيت‌الله صدر آغاز شد.

در مدت نه ماه محاصره، رژيم با فرستادن مأموران و مزدوران خود به نزد آيت‌الله صدر، سعي کرد او را از راهي که در پيش گرفته، منصرف کند، ولي آيت‌الله صدر ثابت و استوار ايستاد و همچنان از انقلاب اسلامي ايران و امام و مردم انقلابي ايران حمايت کرد و هرگز به خواسته‌های رژيم صدام، گردن ننهاد. تا اينکه در بعد از ظهر گرم و سوزان روز شنبه 19 جمادي الاول 1400 (16 فروردين 1359)، « ابو سعيد» رئيس سازمان امنيت نجف، با عده‌ای از مزدوران امنيتي، آيت‌الله صدر را دستگير و به سرعت از نجف به بغداد منتقل کرد. آيت‌الله صدر اين بار مي‌دانست که ديگر بر نخواهد گشت، چون وقتي ابوسعيد جنايتکار گفت: «آماده باشيد به بغداد برويم!» به آرامی گفت: «من خيلي وقت است که آماده شهادتم!» فردای آن روز، حکومت بغداد، اقدام به دستگيری بنت‌الهدی کرد چون بيم داشت مبادا بنت الهدی بار ديگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژيم را رسوا نمايد!

برزان ابراهيم، برادر ناتني صدام و رئيس سازمان امنيت کشور، در زندان از آيت‌الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد امام خميني و انقلاب اسلامي بنويسد، تا آزاد شود، و گرنه کشته خواهد شد! آيت الله صدر اين خواسته را رد کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواسته‌های غير انساني و ضد ديني شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم!....»

وقتي که مزدوران بعثي، از منصرف کردن آيت‌الله صدر و خواهرش مأيوس شدند، آن دو علوي پاک‌نژاد مظلوم را در روز سه شنبه 23 جمادي الاول 1400 (19 فروردين 1359) زير شکنجه به شهادت رساندند. جنازه آن دو شهيد در جوار مرقد امام علي (ع)، در آرامگاه خانوادگي «شرف الدين» به خاک سپرده شد.

انتهای پیام