به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایكنا) از فارس، یاد آن روزها که نام و نان در نزد جهادگران ارزش و بهایی نداشت و آنچه در میدان بود، قیام بود و عروج. آن روزها ماندن بی معنا بود و مردن در بستر، ننگی بزرگ. آن روزها شهادت، شاهراهی به وسعت افق داشت.
آن روزها فاصله خاک تا افلاک و کویر تا بهشت، یک میدان مین بود. خاکریزها، بوی بهشتِ مردانی را گرفته بود که سر به سر، تن را به جانان میسپردند تا مبادا وجبی از کیان دین و وطن، به دست کفتاران حریص و متجاوز بیفتد؛ چرا که دفاع مقدس، رساترین واژه در قاموس ایستادگی این ملّت قهرمان است.
مردان این دیار در پی تجاوز دشمن به خاکشان، چون شیر به تعقیب روباه صفتان شتافتند و در هشت بهار، چنان راه آزادگی را پیمودند و حماسه آفریدند که تاریخ تاکنون به خود ندیده بود. قلمها و بیانها از ذکر حماسهها و حماسهآفرینان عاجزند.
چه زیبا امام عاشقان در توصیف آنان فرمودند «تاریخ، مثل این جوانان سراغ ندارد». قطعاً امام خمینی، این رهبر بزرگ اسلامی نه اهل شعار دادن بود و نه تملق. هر گاه سخنی را بیان فرمودند جز حق و حقیقت نگفتند. پس چه روحیه و منشی، چه رفتار و اخلاقی را در جوانان مجاهد مشاهده کردند که بارها خود را در مقابل آنان حقیر شمردند و نسبت به آن شخصیتهای بیهمتا احساس کوچکی میکردند؟ چه اتفاقی در قلوب آن جوانان افتاده بود که پیر جماران، به نورانیت چهرههای آنان رشک میبرد؟
امام راحل در ابتدای شروع جنگ و در همان ماههای اول، برای نخستین بار سخن از شخصیت والای رزمندگان اسلام در طول تاریخ میكنند و میفرمایند: «تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام، جوانانى مثل جوانهاى ایران ما سراغ ندارد و ملتى مثل ملت ایران در تاریخ ثبت نشده است. شما در کجاى تاریخ، جز یک برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسیع بلکه به طور محدود، سراغ دارید که جوانان یک کشور این طور عاشق جنگ باشند؟ این طور عاشق دفاع از کشور خودشان باشند؟ و این طور ملت، همه با هم یک صدا دنبال پیروزى ارتش و سپاه پاسداران و سایر قواى مُسلَّحه باشند؟ و کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من به این چهرههاى نورانى و بشّاش شما و به این گریههاى شوق شما حسرت مىبرم. من احساس حقارت مىکنم. من وقتى با این چهرهها مواجه مىشوم و این قلبهایى که به واسطه توجه به خداى تبارک و تعالى این طور در چهرهها اثر گذاشته است، احساس حقارت مىکنم، من غیر از دعا که بدرقه شما کنم چیزى ندارم که بدرقه شما بکنم. من چطور به این احساسات خداگونه و به این توجهاتى که شما به خداى تبارک و تعالى دارید و به این عزم راسخ شما و این شجاعت بی نظیر شما، چطور من مى توانم از شما ستایش کنم».
بخش دوم؛ تشریح انس و الفت رزمندگان اسلام در جبههها
در اثبات ارادت رزمندگان به حضرت اباعبدالله(ع) و پیوند دفاع مقدس با فرهنگ عاشورایی همین بس که میتوان گفت، عمده نام عملیاتها، اعزامها، محورها، تابلوها، شعارها، نوحهها و حتی نام یگانهایی مزین بود به نام مبارک اهل بیت(ع) و به خصوص سرور و سالار شهیدان (لشکرهای امام حسین، سیدالشهدا، ثارالله، عاشورا، کربلا و تیپهای محرم ، قمر بنی هاشم و ...).
پس از محرم 1361 محرمهای، درگیر جنگ و مبارزه یا نبودیم و یا کمتر بودیم، به همین دلیل اکثر رزمندگان تمایل داشتند ایام محرم را در شهرستانها و در هیئتهای خودشان به عزاداری بپردازند، آنانکه میماندند همت خود را صرف سیاهپوش کردن چادرها، نمازخانهها، سنگرها و فضای غبارآلود جبهه در محرم میکردند.
در سالهای آغازین جنگ دهه اول محرم بیشتر متكی بر انجام مراسم در نمازخانهها و گاهاً مکانهای مقدسی همچون علیبن مهزیار در اهواز، دانیال نبی در شوش، محمدبن موسیالکاظم معروف به سبزقبا در دزفول و.... بود .
در سالهای آخر جنگ در بعضی یگانها که امکانش وجود داشت دستههای عزاداری در اردوگاهها به راه میافتادند و از سر صدق و صفا به عزاداری میپرداختند. در این عزاداریها معمولاً مداح از خود رزمندگان بود و امام جماعت اردوگاه برای عزاداران از مصائب کربلا و قیام عاشورا سخن به میان میآوردند. گاهی که شرایط اجازه میداد گردانها در میدان صبحگاه با پرچم و علم و کتلهایی که از قبل مهیا کرده بودند، همانند دستهها و هیئتهای شهری کاروان به راه میانداختند و برادرانی که طبق عرف معمول و همه ساله نذری داشتند، نذری خود را در ناهار روز عاشورا با ناهار رزمندگان ادغام میکردند و از فیض برکت نذری هم خود و هم رزمندگان بهره میبردند.
در پادگان شهید آیتالله دستغیب (کوت عبدالله اهواز) و پادگان حضرت ولیعصر(عج) اهواز هم که مقر لشکر 19 فجر و المهدی(عج) بود، رزمندگان در ماه محرم و به خصوص تاسوعا و عاشورا از برپایی مجالس عزای حسینی دریغ نداشتند و همت خود را صرف هر چه بهتر برگزار شدن این مراسم میکردند.
یادگار دوران دفاع مقدس
سردار سرتیپ دوم پاسدار مجتبی میناییفرد