صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۴۶۷۰۰
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۵

گروه فرهنگی- این نوشته‌ها قسمتی از تاریخ است، تاریخی که به وقوع پیوست و ما به آرامی در حال فراموش کردن آن هستیم، خاطراتی که روزی عینیت داشت و امروز جوانان و نوجوانان نسل چهارم و پنجم انقلاب از آن اطلاعی ندارند.

به گزارش ایکنا از مازندران به نقل از ایسنا، منظور از سخن‌مان با شهدا است، همان هایی که روزی با خلوص نیت برای این سرزمین جان و مال خود را تقدیم کردند و جای رشادت های آنان، امروز خالی است، اسطوره‌هایی که با شجاعت تمام در دوران دفاع مقدس، دلاورانه ایستادند و پیروزی را برای‌مان رقم زدند.
یکی از این هزاران اسطوره اخلاص و شهادت، شهید سیدعلی اصغر ربیع‌نتاج دانشجوی شهید فریدونکناری است.
برادر این شهید گرانقدر پرفسور سیدعلی‌اکبر ربیع‌نتاج، از خاطرات شهید برای‌مان می‌گوید، خواندن این گفتگو خالی از لطف نیست.

سیدعلی‌اکبر ربیع‌نتاج با اشاره به اینکه شهید علی اصغر ربیع نتاج در هفته اول نوروز به دنیا آمد و زمانی که وی را قنداق کردند و به آغوشم دادند را به یاد می‌آورم، گفت: شهید زمانی که دوران دبستان و راهنمایی را در فریدونکنار گذراند با وجود سن کم در ایام انقلاب، در جلسات‌مان شرکت می‌کرد.
وی با بیان اینکه شهید خط فکری خود را پیش از انقلاب با وجود سن کم تشکیل داده بود، اظهار کرد: علی اصغر دو ویژگی مهم داشت، هم از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و هم از آنها استفاده می کرد.
پاسخ به خدا!
برادر شهید ربیع نتاج تصریح کرد: زمانی که ما در تظاهرات شرکت می‌کردیم برخی از همسایه‌ها که هنوز به درک درستی از اسلام و انقلاب نرسیده بودند به خانه‌مان می آمدند و از پدر و مادرمان گله و شکایت می‌کردند که فرزندان شما در تظاهرات و شلوغی‌ها شرکت می‌کنند و جلوی آنها را بگیرید، من به شهید ربیع نتاج می‌گفتم شما سن کمی دارید و بهتر است در خانه بمانید که شهید با حالت ناراحتی به من می گفت«من اگر شرکت نکنم به خداوند در روز قیامت چه پاسخی بدهم» که این امر نشان از درک و خط فکری درست شهید در آن سن کم داشت.
وی افزود: شهید اهل مطالعه بود و در کنار حضور در دبیرستان، درس‌های حوزه را می‌خواند، پس از پیروزی انقلاب، رادیو، برخی از درس‌های بزرگان مانند شهید مطهری، مصباح یزدی و دکتر شریعتی را پخش می‌کرد، ایشان نیز به دلیل فرصت و استعدادی که داشت علاوه بر آنکه این دروس را گوش می‌داد آنها را در قالب 14 دفتر یادداشت کرد و امروز این دفاتر که مباحث عقیدتی و فکری شهید است از وی به یادگار ماند.
برادر شهید ادامه داد: ایشان در طول هفته، 7 جلسه مذهبی، عقیدتی داشت و نکته جالب این بود که در یک دفترچه، تمام آیه های قرآن درباره جهاد را به صورت موضوعی یادداشت و آن را برای شاگردانش در جلسات هفتگی تدریس می کرد.
بحث با گروه‌های ضدانقلابی
وی افزود: در حالیکه شهید 15 ساله بود، با گروه‌های ضدانقلاب مانند فرقان به بحث و مجادله می نشست، با سن کم، گروه سرود، تیم فوتبال و جلسات مذهبی تشکیل داد و فردی بسیار فعال بود در واقع ایشان همزمان هم دانشجو بود، هم جلسات مذهبی داشت، هم فوتبال بازی می کرد و درس تربیت بدنی سبب شد فوتبال را به مربی خود نشان دهد به طوریکه به تیم ملی فوتبال دانشجویان ایران دعوت شد و با پیام فرمانده خود جبهه، تیم ملی را رها کرد و به عملیات رساند و در جبهه ها حضور می یافت.
ربیع‌نتاج خاطرنشان کرد: در عملیات فتح فاو در والفجر 8 وسایل غواصی را آوردند و رزمندگان وسایل خود را تحویل گرفتند، ایشان صبر کرد تا همه رزمندگان وسایل را بگیرند و وقتی نوبت ایشان شد برخی از امکانات غواصی باقی نماند، زمانی که وارد رودخانه اروند شدند به سختی توانست از آن رودخانه عبور کند و در واقع همرزمانش معتقد بودند که شهید برای عبور از اروند ایثار کرد.
ویژگی‌های منحصر به فرد
برادر شهید ادامه داد: شهید ربیع نتاج چند ویژگی منحصر به فرد داشت، بر اساس احساس و عاطفه تصمیم نمی‌گرفت، فعالیت‌ها همیشه منطقی و بر پایه استدلال بود، در وصیت نامه خود آورده است، «کربلا گرفتن مهم نیست، مهم این است که اسلام زنده شود»، اهل مطالعه و نظر بود، هم مطالعه می کرد و هم نظر می داد، اهل شعر و شاعری بود، پیش از عملیات کربلای 10 شیهد آوینی در منطقه حضور پیدا کرد و ازرزمندگان گردان سوال پرسید که چه کسی می تواند برای این مستند صحبت کند که همه شهید را خطاب کردند، بچه ها وی را بلبل گردان صدا می زدند، شهید زندگی ساده‌ای داشت، در حالیکه کم خرج بود به دیگران کمک می کرد، یک دوچرخه داشت که قیمت آن 200 تومان بود و با آن به روستاها می رفت.
وی افزود: یک ویژگی منحصر به فرد شهید، رفتار بسیار خوب با پدر و مادرمان بود، گاهی اوقات ساعت 2 بامداد از جلسات هفتگی به خانه بر می گشت، برای اینکه پدر و مادر درب را باز نکنند و از خواب بیدار نشوند، از بالای دیوار به داخل حیات خانه می آمد و به آرامی در اتاق خود استراحت می کرد، کمک‌کاربه پدر در زمین کشاورزی بود، در فصل تابستان و گرمای بسیار زیاد، با دهان روزه محصول را درو می‌کردیم و شهید نیز به ما کمک می کرد، برخی اوقات از شدت گرما داخل رودخانه اطراف می رفیم تا از عطش‌مان کم شود، نکته جالب اینجا است که پس از یک روز سخت، شهید با پای پیاده مسیر 9 کیلومتری را می‌پیمود تا جلسه هفتگی خود را در روستای سوته برگزار کند.
این عشق؛ خالصانه به دست می‌آید
برادر شهید در پایان گفت: این موفقیت فقط با عشق و علاقه به دست می آید، انسان اگر عاشق و اخلاص داشته باشد موفق می شود در غیر اینصورت از مسیر اصلی خود بر می گردد، فردی که از 13 یا 14 سالگی اهل مطالعه است و تمام کتاب های شهید را خواند و بحث های رادیو را گوش داد و آیه های جهاد را موضوعی دسته بندی کرد و درس های دانشگاه آسان شده، در درک موضوع مهمی مانند شهادت پیشتاز خواهد شد.

انتهای پیام