رضا اسماعیلی، عضو هیئت علمی گروه مدیریت و برنامهریزی فرهنگی دانشگاه آزاد اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان درباره اهمیت و ضرورت علوم انسانی اظهار کرد: یکی از شاخههای مهم زندگی موضوع انسان و رفتارهای انسانی به حساب میآید و موضوع علوم انسانی نیز رفتار و جایگاه انسان است. چون انسان در جایگاه گل سرسبد هستی اعتبار و جایگاه والایی دارد. به همین دلیل علوم انسانی که این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار میدهد جایگاه مهمی را دارد. هیچ جامعهای بدون علوم انسانی نمیتواند به توسعه و پیشرفت مطلوب برسد و به دلیل پیچیدگیهای حاکم بر انسان و رفتارهای انسانی، پرداختن به علوم انسانی از ضرورتهای دنیای امروز محسوب میشود. از طرف دیگر چون تجلیات تفکر و رفتار انسانی بسیار گسترده است، باید به علوم انسانی توجه ویژهای کنیم.
معیار پیشرفت
وی افزود: معیار پیشرفت در علوم انسانی از یک طرف، طراحی و تدوین نظریهها و دیدگاههای جدید و از طرف دیگر، دستیابی به روشهای تحقیق در این حوزه است. از نظر شاخص کاربردی معیار پیشرفت این است که علوم انسانی چقدر میتواند گرهگشای مشکلات زندگی باشد و آرامش بیشتری را برای انسانها به ارمغان بیاورد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان در پاسخ به این سؤال که چه تفاوتهای بنیادینی میان علوم انسانی در ایران و غرب وجود دارد، گفت: یکی از مباحث جدی که در این زمینه باید به آن پرداخته شود این است که آیا ماهیت انسانی در کشورهای مختلف متفاوت است یا خیر؛ من معتقدم ماهیت و ذات انسانها قائم به محیط و شرایط اقتصادی و اجتماعی نیست، ولی چون انسانها در جریان زندگی اجتماعی تحت تأثیر محیطهای مختلف قرار میگیرند ممکن است قواعد و ضوابط حاکم بر پدیدههای انسانی و علوم رفتاری در محیطهای مختلف متفاوت باشد.
وی ادامه داد: جامعه ایران پیشینه تاریخی خاص خود و شرایط اقلیمی و جغرافیایی متفاوتی دارد. همچنین تحت تأثیر جریانهای فرهنگی متفاوتی در مقابل سایر جوامع است؛ به ویژه در حوزه اندیشههای دینی. بنابراین باید به این مسئله توجه داشت که بخشی از علوم انسانی در ایران تحت تأثیر اقتضائاتی قرار دارد که خاص فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و اکولوژی ایران است.
اسماعیلی اضافه کرد: در مقایسه با جوامع شرقی علوم انسانی در غرب از جایگاه و اعتبار بالاتری برخوردار است، چون علوم انسانی در غرب نقش کارکردی دارد و برای پاسخگویی به نیازهای این جوامع طراحی شده و چون دولتها از حوزه علوم انسانی برای حل مسائل و مشکلات بیشتر استفاده میکنند، علوم انسانی در غرب جایگاه ارزشمندتری دارد و در مقایسه با جوامعی که در آنها علوم انسانی با ایدئولوژیها و اندیشههای خاصی آمیخته شده است و در معرض تفکرات انتقادی قرار دارد شرایط خاصی را میطلبد. بنابراین تفاوت جایگاه این دو بسیار مشهود است.
جایگاه علوم انسانی در جوامع شرقی
وی بیان کرد: در جوامع سرمایهداری علوم انسانی ابزاری در خدمت سیستمهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و این جوامع دیدگاههای خود را از یافتههای علمی و تحقیقاتی مطالعات علوم انسانی به دست آورده و از این دانش برای کسب سرمایههای بیشتر و حل معضلات استفاده میکنند؛ ولی در جوامع شرقی هنوز جایگاه علوم انسانی تثبیت نشده و اساساً با فراز و فرودهای زیادی در این زمینه مواجهاند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه علوم انسانی در جوامع شرقی بیشتر حالت اقتباسی دارد، افزود: در جوامع صنعتی، بخش مهمی از دانش به واسطه تحولات ناشی از زندگی صنعتی و متناسب با نیاز این جوامع رشد کرده است، ولی در جوامعی مثل ایران علوم جدید به واسطه اعزام دانشجویان به خارج از کشور به دست آمده و بعداً از طریق اقتباس نظام دانشگاهی کشورهای اروپایی وارد جامعه شده است. بنابراین بیشتر حالت رونوشت دارد و متناسب با تلقی دولتها از علوم انسانی در برهههایی از زمان مورد توجه بیشتر واقع شده و در دورههایی کمتر به آن توجه شده است.
وی بیان کرد: وجود ابهام درباره جایگاه علوم انسانی و کاربرد آن در جامعه ایران، عدم استفاده از نظرات اندیشمندان علوم انسانی در حل مشکلات و نارساییهایی که در زمینه آموزش علوم انسانی وجود دارد موجب شده است که علوم انسانی جایگاه والا و ارزشمند خود را در سپهر فعالیتهای علمی و اجرایی پیدا نکند.
بومی شدن علوم انسانی
اسماعیلی درباره امکان بومی شدن علوم انسانی در ایران گفت: ابتدا باید مشخص کنیم که طرز تلقی ما از بومی شدن چیست و چه راهبردی برای آن مدنظر داریم تا بتوانیم در فرایند طراحی رشتهها و علوم دانشگاهی بومی شدن را تحقق عینی ببخشیم. در حال حاضر به شدت با مشکلات اجتماعی و انسانی مثل بیکاری، اعتیاد، آسیبهای خانوادگی، حاشیهنشینی، بزهکاریهای اجتماعی، مسائل مربوط به زندگی شهری و اوقات فراغت و مشکلات جوانان مواجه هستیم؛ به همین دلیل علوم انسانی نیاز و ضرورتی است که میتواند گرهگشای بهتری برای زندگی انسانی باشد. نیازمان این است که میزان مطالعات و تحقیقات خود را در زمینه علوم انسانی افزایش دهیم و در مرحله بعد، از طریق مدلهای عملیاتی کاربست آنها را در زندگی اجتماعی بهبود ببخشیم. از طرف دیگر باید حس اعتماد و همکاری میان اندیشمندان علوم انسانی و حاکمیت به وجود آید و همچنین فضای کافی برای رشد علوم انسانی از نظر آکادمیک و علمی فراهم شود. آن وقت علوم انسانی در جایگاه پیشگام توسعه و پیشرفت در جامعه مورد استفاده قرار میگیرد.
وی در پاسخ به این سؤال که بازنگری در علوم انسانی بر مبنای چه اصولی باید انجام شود، گفت: مهمترین زمینه بازنگری موضوعات اصلی و کلیدی است که محیط با آن مواجه میشود و علوم انسانی باید در خدمت توسعه و پیشرفت محیط اجتماعی قرار گیرد. دومین زمینه، بازنگری در عرصه آموزش و فعالیتهای آموزشی و سومین زمینه، بازنگری و بهبود روشی است، به گونهای که در حال حاضر ما نیازمند گذر متعادل از رویکردهای کمی به رویکردهای کیفی هستیم. اگر چنین فعالیتهایی را انجام دهیم، آن وقت علوم انسانی میتواند وارد مرحله ارتقا شود و هم به تثبیت عینیت خود در جامعه و هم به استفاده کاربردیتر از آن کمک کند.
انتهای پیام