در روز عاشورا در کربلا علیاصغر شیرخوار بود و از تشنگی بیتاب شده بود حسین بن علی(ع) او را به میدان جنگ میبرد و او را بر دو دستان خود قرار میدهد و میگوید: «از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده است. نمیبینید که چگونه از تشنگی بیتاب است؟ اگر مرا رحم نمیکنید حداقل به این کودک رحم کنید» عمر سعد به حرمله بن کاهل اسدی دستور داد که با تیر سه شعبه کودک را هدف قرار دهد، تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر(ع) را درید.