عضو هیئت علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی خراسان رضوی بیان کرد: در سال 94 تحقیقاتی در خصوص سه گروه تاکسیرانان، هتلداران و فروشندگان که زنجیره خدمات گردشگری در اطراف حرم را تحتتأثیر قرار میدهند، انجام و در مورد کمفروشی، تبانی، غش در معامله، گرانفروشی و رشوه سؤالاتی مطرح شد. مردم در پاسخ، حملونقل را در بدترین وضعیت تصویر کرده بودند. در آن سال رانندگان تاکسیها در بین سه گروه گفته شده بدترین تصویر را از خود بر جای گذاشته و گفته شده بود که رانندگان تاکسی بیشترین اجحاف را در حق مسافران داشتهاند، البته اگر امروز دوباره این پژوهش انجام شود، تأثیر تاکسیها حتماً کمتر شده که به واسطه رونق تاکسیهای اینترنتی در کشور است. در سالهای گذشته به این دلیل که ساختار اقتصادی، شفاف نبود و در این صنف هر کسی قیمتگذاری خود را داشته، تصور افراد از فساد در تاکسیرانی بیشتر بوده است. در حال حاضر ساختار و تکنولوژی به سمتی رفته است که شفافیت به وجود آمده و افراد میتوانند خود دست به انتخاب بزنند و به همین واسطه تصورشان از فساد کمتر شده است. به بیان دقیقتر، در فناوری با دو جنبه روبهرو هستیم که ادراک فساد کاهش پیدا کند، جنبه اول این است که امکان گرانفروشی یا کمفروشی با حضور تاکسیهای اینترنتی کاهش یافته است و تاکسیرانان مجبور به تغییر رفتار خود شدهاند و جنبه دیگر اینکه، با شفاف شدن قیمتها و مسیرها در تاکسیهای اینترنتی تصور و ادراک مردم نیز از فساد و بداخلاقی در این حوزه کاهش یافته است.
وی اظهار کرد: طی پنج سال گذشته، همانطور که گفته شد، بیشترین نارضایتی مردم از میزبانی در بحث حملونقل بوده است و در حال حاضر با حضور برخی از تاکسیهای اینترنتی که قیمتهایشان بهصورت شفاف اعلام میشود، نارضایتی زائران و ادراک فساد نیز در این حوزه کاهش پیدا کرده؛ چراکه ممکن است در اصل گرانفروشی و فسادی وجود نداشته و تنها به علت ادراک فساد مردم باشد. در این بخش رفتار اصولی تاکسیرانان نیز اهمیت دارد. شاید برخی بگویند که ما بهصورت صحیح و اصولی رفتار میکنیم، اما مهم این است که تمام افراد حاضر اصول را رعایت کنند، برای مثال ممکن است 80 درصد درست رفتار کرده و تنها 20 درصد خلاف کنند و اصول را زیر پا بگذارند، اما متأسفانه همیشه این 20 درصد بیشتر به چشم میآیند. همیشه خاطرات از فساد، بداخلاقی و نارضایتی بیشتر نقل میشود و همین مهم اهمیت خودکنترلی و خودانتقادی درون تمامی اصناف از دستفروشان تا پزشکان را بیش از پیش نمایان میکند.
خدیوی گفت: یکی از مباحثی که در ادبیات داخلی و خارجی حول گردشگری مذهبی مطرح میشود، مدیریت و کنترل رفتارهای اقتصادی است. در ادبیات بینالمللی نیز بیشتر رفتار مسافران و زائران مانند عدم رعایت اخلاقیات، گردشگری ناپایدار و تخریب محیط زیست و میراث فرهنگی، دغدغه است. پس دغدغه بینالمللی در حوزه گردشگری مذهبی بیشتر در مورد تقاضاکنندگان است تا عرضهکنندگان؛ چرا که به نظر میرسد در سطح بینالمللی در رفتارهای عرضهکنندگان خدمات گردشگری، نباید مشکلات زیادی وجود داشته باشد. حال سؤال اینجاست که چرا در ایران دغدغه اصلی ما امروز بیشتر از جانب رفتارهای اقتصادی و اخلاقی عرضهکنندگان است؟ به بیان دقیقتر چرا در ایران برخلاف کشورهای پیشرفته در حوزه گردشگری مذهبی بیشتر نگرانی از جانب رفتارهای غیراصولی و غیراخلاقی عرضهکنندگان خدمات گردشگری است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی خراسان رضوی بیان کرد: رفتارهای ما در دو بخش با محدودیت روبهرو میشوند که یکی از آنها منابع محدود و دیگری عقلانیت است. به این معنی که ما طبق دوراندیشی، رفتارهایی را از خود نشان میدهیم که این رفتارها میتواند شامل رفتارهای اقتصادی، اجتماعی و دیگر رفتارها باشد. این دوراندیشی که از آن صحبت به میان آمد باعث میشود افراد بتوانند رفتارهایشان را کنترل کنند. در علم اقتصاد با مفهوم «عقلانیت ابزاری» روبهرو هستیم. در غرب این عقلانیت ابزاری جایگاه بسیار قوی دارد و معنی آن، این است که دوراندیشی آنها بیشتر است و افق نگاه بلندتری دارند. اخلاق نیز از همین دوراندیشیها به وجود آمده و در همین مسیر رشد کرده است، به این معنی که افراد به این جمعبندی رسیدهاند که دروغ نگویند؛ چرا که این کار باعث میشود در بلندمدت همه ضرر کنند. اینکه امروز کشورهای غربی رفتارهایشان اخلاقیتر است و با فساد و دزدی کمتری روبهرو هستند، به این دلیل نیست که فرهنگ متفاوتی دارند، بلکه ساکنان کشورهای پیشرفتهتر و با ثباتتر، دوراندیشی بیشتری دارند و بیشتر تأمل میکنند. امروزه در اقتصاد رفتاری مفهومی به نام تفکر «کُند» و تفکر «تند» یا تفکر «بیدرنگ» و تفکر «با درنگ» وجود دارد، برای مثال در رانندگی از تفکر «سریع» استفاده میکنیم، اما در یک محاسبه ریاضی از تفکر «کُند». یکی از مهمترین مواردی که باعث شده تفکر افراد تند یا بیدرنگ باشد و بیدرنگ تصمیمگیری کنند، «ترس» است. ترس تقریباً عقلانیت ابزاری است که در اقتصاد به آن اعتقاد داریم و زمانی که افراد میترسند عقلانیت خود را کنار میگذارند.
وی تصریح کرد: ترس در گذشته به نحو مطلوب پاسخگو بوده است، نیاکان ما به دلیل احتیاط و ترس زنده ماندهاند اما در زندگی مدرن دیگر جوابگو نیست، حال چه میشود که ما در جامعه تا این حد غیراخلاقی رفتار میکنیم؟ ترس و نگرانی در جامعه ما بسیار زیاد شده که یک بخش آن مربوط به شرایط تورمی و نگرانی از آینده است، این فضای اقتصاد تورمی، باعث میشود ما عقلانیت ابزاری یا همان تفکر کند را در بیشتر مواقع از دست بدهیم. افراد به دلیل همین ترسها، اکثر اوقات سعی میکنند، بیشترین سود را در لحظه حال برای خود در نظر گیرند، در این شرایط ما نمیتوانیم مانند ساکنان غرب امیدوار باشیم به اینکه افراد با یک دوراندیشی عقلایی رفتار کنند؛ چراکه همیشه ترس از آینده با مردم همراه خواهد بود و دوراندیشی را از آنها دور میکند و این فرایند ترس است که رفتارهای عقلایی و اقتصادی در جامعه ما را دچار خدشه میکند. در خصوص کسب و کار در گذشته، سنتها و دستوراتی وجود داشته است که از همین جنبه کارکرد دارند و در دوران مدرن نیز در غرب، به همان دستورات عمل میشود. در حقیقت یک غربی مادیگرا از یک ایرانی معنویگرا توصیههای سنتی و اخلاقی اسلام را بیشتر رعایت میکند؛ چراکه آن فرد غربی با یک دوراندیشی به همه چیز نگاه میکند و این دوراندیشی باعث میشود که حداقل در یک سطح بتواند نتایج را دقیقتر تجزیه و تحلیل کند، اما ساختار اقتصادی حال حاضر کشور، به ما اجازه نمیدهد که دوراندیشی وجود داشته باشد.
خدیوی گفت: به بیان دقیقتر نظام اخلاقی مبتنی بر رویکرد نتیجهگرایانه و لذتجویانه مستلزم توجه به آینده و در نظر گرفتن هزینه و فایده رفتارهاست و از این جهت نیازمند الگوی عقلانیت ابزاری و تفکر با درنگ است. اگر این شرایط فراهم نشود، قطعاً نتیجه مناسبی بهدست نخواهد آمد، از این رو اوضاع و ساختار اقتصادی ما چون نامتعادل است و همواره ترس از آینده و نااطمینانی وجود دارد؛ لذا بهترین توصیهای که میتوان کرد، این است که حداقل در حوزه کسب و کار به الگوی وظیفهگرایانه و سنتهای اخلاقی و دینی که نوعی حکمت و دور اندیشی در آن مستتر است، پایبند باشیم. بدین معنا که در کسب و کار توکل کرده و به حق خود قانع باشم، این قطعاً همان رفتار عقلانی است که اگر ترسی نبود، کار صورت میگرفت و این مهمترین نکتهای است که تفاوت رفتارهای اقتصادی را در ایران و سایر کشورها توجیه میکند. زیارت یکی از کسب و کارهایی است که ظرفیت عدم دوراندیشی در آن بسیار زیاد است؛ چراکه مشتری ما دائمی و محلی نیست، بلکه یک مشتری گذری است و این فضا ظرفیت سوءاستفاده و عدم دوراندیشی را فراهم میکند متأسفانه به همین دلیل در حال حاضر بیش از 40 درصد مجتمعهای تجاری اطراف حرم خالی است؛ چراکه زائران به تجربه دریافتهاند و این قصه به کرات تعریف شده که از اطراف حرم خرید نکنید؛ چرا که اجناس بیکیفیت و با قیمت بالاست، اگرچه ممکن است 90 درصد فروشندگان درستکار باشند، اما همانگونه که گفته شد، آن 10 درصد بازار را خراب خواهند کرد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی خراسان رضوی تصریح کرد: در 50 سال گذشته که در اطراف حرم، مجتمعهای تجاری تراکم بیشتری داشتند، یکی از دلایل سفر بسیاری از افراد به مشهد، علاوه بر زیارت، خرید مایحتاج و کالا بود، امروزه با رکود اقتصادی عجیبی مواجه هستیم، تا آنجا که فضاها و مجتمعهای تجاری خالی فراوانی وجود دارد و همانگونه که گفته شد، براساس آمار دقیق، بیش از 40 درصد از مغازههای مجتمعهای تجاری اطراف حرم خالی است. از این رو توصیهای که از ادیان به ما رسیده است، میتواند به معیشت اقتصادی مردم کمک کند، عقلانیت اقتصادی هزینهفایده یک رفتار را برای ما تحلیل میکند و پس از آن ما تصمیم صحیحی میگیریم، وقتی ترس غالب شود، دیگر نمیتوانیم بادرنگ و به نحو صحیحی تصمیم بگیریم و این تصمیمگیری عمدتاً در بلندمدت به ضرر ما خواهد بود. از این رو تفکر دینی مجموعهای از حکمتها بوده که در گذشته جمع شده است. این حکمتها بهعنوان مثال میگوید گران نفروشید یا کمفروشی نکنید، توجه به آنها باعث میشود که ما درستتر و اقتصادیتر تصمیم بگیریم. به عنوان مثال در بازار، با دو گروه فروشنده مواجه هستیم، فروشندگانی که البته خیلی تعدادشان کم است، اما جنس خریدهشده را با یکدرصد مشخص افزایش بر روی قیمت خرید فارغ از اوضاع تورمی میفروشند و در مقابل فروشندگانی که هر روز اجناسشان را همراه با تورم و حتی بدون منطق افزایش میدهند که عمدتاً به دلیل ترس از عدم امکان جایگزینی کالاست و به نظر شما فروشنده موفق در این شرایط رکود تورمی کدام یکی است؟
وی بیان کرد: در ادبیات مالی و حسابداری مفهوم سادهای با عنوان «هزینه انبارداری» وجود دارد که یکی از مهمترین اجزای آن، هزینه است یعنی تولیدکنندگان و فروشندگان بیشترین سودشان از سرعت پر و خالی شدن انبارهایشان و بیشترین هزینهشان در پر شدن انبارهایشان است، تخفیفهای عجیب برندهای معروف دنیا، عموماً به همین دلیل حال فروشندهای که هر روز به قیمت بالاتر و به هزینه از دست دادن مشتریانش اجناس خود را قیمتگذاری میکند، قطعاً در بلندمدت ضرر خواهد کرد؛ چرا که در حقیقت به یک انباردار بزرگ و بدون درآمد تبدیل شده است، اما فروشنده زیرک که براساس توصیههای اخلاقی جنس را با سود معقول میفروشد، برای مثال اگر قیمت جنس دو برابر هم شد، تعداد کمتری از آن کالا را خواهد آورد، اما ثمره آن رونق کسب و کار و کسب درآمد است؛ لذا به این دستورالعملها باید توجه کرد، چرا که حداقل در کوتاهمدت نمیتوان امیدوار بود در شرایط اقتصادی ایران بر مبنای اخلاق نتیجهگرایانه که مبتنی بر «عقلانیت اقتصادی» نتایج مثبتی از فعالیتهای اقتصادی را مشاهده کنیم؛ لذا آن نظام اخلاقی که در اینجا کاربرد دارد، نظام وظیفهگرایانه است. در کشور ما به دلیل عدم ثبات اقتصادی و ترس ناشی از آن نمیتوانیم رفتاری داشته باشیم که زندگی مادیمان به درستی پیش رود؛ چرا که ترس داریم، لذا زندگی ما دچار چالش میشود. پس بهتر است برای ما که در این شرایط زندگی میکنیم، به جای توجه به «اخلاق نتیجهگرایانه» به «اخلاق وظیفهگرایانه» و توصیههای سنت روی آوریم.
خدیوی تصریح کرد: اخلاق دینی یکی از انواع اخلاق وظیفهگرایانه است، در یک نگاه حداقلی اگر در کشورهای پیشرفته میگویند اخلاق رعایت میشود، در حقیقت همان تفکر با درنگ است، اما در ایران این امر رعایت نمیشود، در واقع مردم مقصر نیستند، بلکه این ساختار اقتصادی است که این شرایط را به وجود آورده است، از طرفی دین و مذهب هم کمرنگ شده و به جای وظیفهگرایی به سمت نتیجهگرایی لذتگرایانه حرکت شده، اما چون ساختار اقتصادی باعث شده است که ترس از آینده بر همه شئون زندگی ما حاکم شود، به نظر میرسد رفتارها بسیار غیراخلاقی و غیرعقلانی است. در حالی که در گذشته نهاد مذهب به کنترل رفتار آدمها کمک میکرد. از همین رو حوزههای علمیه بیشتر در کنار بازاریان بودند و بسیاری از بازاریان درس مکاسب نیز میخواندند و ارتباط این دو نهاد باهم و نظام ارزشی شکل گرفته ناشی از این رفتار، باعث میشد رفتارها به سمتی حرکت کند که اصولاً پایدارتر باشد.
وی بیان کرد: در نهایت برای رفع همه این معضلها بهترین اقدام این است که به انسان در هر مقام و موقعیت به چشم هدف نگاه شود، این مهم امروز، هم در مکاتب مادیگرایانه مورد توجه است و هم ادیان به آن اشاره کردهاند؛ لذا اگر فروشندهها به مشتری به چشم هدف نگاه کنند و دیدشان به افراد نگاه خدمترسانی باشد، رفتارها تغییر خواهد کرد. باید به این نتیجه برسیم که انسانها وسیله نیستند، که ما را به یک نقطه برسانند، به عنوان مثال مشتری وسیله پر کردن جیب من بهعنوان فروشنده نیست، بلکه آنان، هدف هستند و منِ فروشنده با عنوان ارائهدهنده خدمات معرفی میشوم و به این دنیا آمدهام که به این فرد که امروز برای رفع نیاز خود به من رجوع کرده است، خدمت کنم. این نوع نگاه به زندگی انسانها معنا خواهد داد، علاوه بر این، تحمل فشارهای زندگی آسانتر و باعث رونق کسب و کار افراد نیز خواهد شد.
انتهای پیام