صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۱۲۹۷۳
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۹
دین در پرتو ادبیات داستانی/ 3

نویسنده کتاب «سی و ده، روزنوشت‌های تبلیغی یک روحانی» معتقد است: بسیاری از آثار مذهبی، ادبیات دینی نیستند و در حوزه تاریخ ائمه و داستان‌های قرآنی ارزشمند و قابل تأمل هستند، اما ادبیات دینی تلقی نمی‌شوند. ادبیات زمانی شکل می‌گیرد که کلیه صاحبان ایده و عقیده مجوز ارائه و نشر روایت‌ها و برداشت‌های خود را داشته باشند ولی شواهد و تجربیات حاکی از آن است که فضای نشر همه عقاید نویسندگان بسیار محدود و بسته است و در چنین شرایطی شاهد خلق و رشد داستان دینی نیستیم.

ادبیات یکی از مهم‌ترین راهکارهای انتقال فرهنگ دینی در جامعه است. در این‌ میان، با توجه به اینکه شواهد و آمارهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر از غلبه بی‌چون‌ و چرای ادبیات داستانی در بازار کتاب ایران می‌دهد، نمی‌توان به‌ سادگی از نقش پررنگ و تأثیرگذاری ادبیات داستانی برای طرح مسائل دینی عبور کرد. از این‌ رو، خبرگزاری ایکنا از قم به‌ منظور بررسی بایدها و نبایدهای خلق ادبیات دینی و مذهبی و ابعاد مختلف این موضوع با نویسندگان و اندیشمندان این حوزه به گفت‌وگو پرداخته است. در این بخش میزبان حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد بطحائی، داستان‌نویس و خالق کتاب‌هایی همچون «مصائب یک پیامبر»، «هرروز می‌میریم» و «سی‌وده، روزنوشت‌های تبلیغی یک روحانی» هستیم. مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظر می‌گذرد:

ایکنا- چگونه داستان‌نویس ایرانی می‌تواند، یک داستان دینی خلق کند؟

نویسنده‌ای می‌تواند داستانی دینی خلق کند که سیر و سلوک دینی داشته باشد. به عبارت بهتر، باید در این دنیا زندگی کرده و آن را درک کرده باشد تا تجربه‌های عینی به‌دست آورد. در چنین شرایطی سیر و سلوک دینی شکل می‎‌گیرد و سپس نویسنده می‌تواند دنیایی که در آن زیست کرده را در داستان و روایت خویش بازنمایی کند. منظور این نیست که او باید مذهبی باشد، اما لازمه نگارش یک داستان دینی داشتن تجربه زیست و سیر و سلوک دینی است.


بیشتر بخوانید:


ایکنا- به نظر شما چه عواملی سبب کاهش تمایل داستان‌نویسان ایرانی به نگارش موضوعات دینی شده است؟

نوشتن از مباحث دینی با محدودیت و چالش مواجه است و اگر با قرائت‌های رسمی و حاکم بر جامعه همسو نباشد پیامدهای خوبی به همراه نخواهد داشت.

یک هنرمند و داستان‌نویس دارای اندیشه و ایده‌هایی است که دیدگاه‌هایش او را از دیگران متمایز می‌کند و این مسئله سبب تفاوت در ارائه روایت‌های داستان‌نویسان در مباحث و موضوعات دینی می‌شود.

یک داستان‌نویس دینی باید بتواند درباره هر گزاره دینی، روایت موردنظر خود را به رشته تحریر درآورد. چه این روایت مطابق و مشابه روایت رسمی باشد و یا نه و روایت متعارف و شناخته شده‌ای هم نباشد. آیا داستان‌نویس دینی می‌تواند روایتی غیر رسمی بنویسد؟

فرض می‌گیریم امکان نگارش، چاپ و انتشار این روایت را به‌دست آورد، آیا عوارض ناخوشایندی در انتظار نخواهد بود؟ گمان می‌کنم تجربه و مشاهده نشان داده که اساسا روایت غیر رسمی مسموع نیست و حتی مردود و مُنکَر است. در چنین شرایطی روایت دینی رشد نخواهد کرد و بیشتر قصه‌های دینی خنثی ظهور و بروز پیدا می‌کند و داستان‌هایی که سبب تغییر و تحول در مخاطب می‌شود، مطرح نمی‌شود و این بزرگ‌ترین چالش ادبیات دینی است و تا زمانی که شرایط به این سبک پیش برود، جریان جدی و پایداری تحت عنوان ادبیات دینی شکل نخواهد گرفت.

این مسئله شبیه به سخن گفتن از برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی است که با وجود تأکیدات فراوان بزرگان و مسئولان شکل نگرفت، چراکه کرسی آزاداندیشی یعنی فرد بتواند ایده‌ای را آزادانه مطرح، تقریر و بدون هیچ‌گونه عوارضی از بیان آن ایده به زندگی عادی خود ادامه بدهد، که این هم بسان ادبیات دینی غیر رسمی بروز و ظهور پیدا نکرده‌ است.

منظور از روایت حاکم بر جامعه، همان قرائت‌های رسمی و متداول است. روایت غیر رسمی به معنای مردود بودن آن نیست و قابل تأمل هستند، اما به‌واسطه آنکه جریان حاکم در جامعه این قرائات را به رسمیت نمی‌شناسند، از یک طرف، مانور تبلیغاتی بر آن پیاده نمی‌کند و از سویی دیگر، این روایات را نادیده می‌پندارند و در راستای مردود دانستن آن تلاش می‌کنند و مجوز توزیع و نشر آن را نمی‌دهند. بنابراین، نویسنده وارد این حوزه نخواهد شد و ادبیات دینی شکل نمی‌گیرد.

ایکنا- در واقع تعبیر شما این است که در حال حاضر ادبیات دینی در کشور شکل نگرفته است؟ با این وجود، کتاب‌ها و داستان‌های شاخص و خوبی در حوزه دینی داریم، این موضوع را چگونه تفسیر می‌کنید؟

به اعتقاد من، بسیاری از این آثار ادبیات دینی نیستند و در حوزه آثار و ادبیات تاریخی از جمله تاریخ ائمه و داستان‌های قرآنی بسیار ارزشمند و قابل تأمل هستند، اگرچه ادبیات دینی تلقی نمی‌شوند. ادبیات زمانی شکل می‌گیرد که غالب و قاطبه صاحبان ایده و عقیده مجوز ارائه و نشر روایت‌ها و برداشت‌های خود را داشته باشند و شواهد و تجربیات حاکی از آن است که محدودیت‌هایی در فضای انتشار و بیان عقاید به‌طور آزادانه، وجود دارد.

ایکنا- وضعیت سال‌های اخیر بازار چاپ و نشر داستان‌های دینی و مذهبی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به‌طور کلی وضعیت نشر و چاپ کتاب کاغذی و الکترونیکی جذاب نیست، با اتفاقاتی که در حوزه ارز هم افتاده می‌توان گفت در آستانه بحران است، اما جدای از این مسئله، داستان‌های مذهبی هم وضعیت چندان درخشانی به‌صورت کلی ندارند. مخاطبان ثابت قبل کمتر به کتاب و خواندن اقبال دارند و جز به عدد انگشتان دست با کتاب‌هایی که چاپ‌های متعددی را تجربه کند مواجه هستیم.

ایکنا- علت کاهش اقبال عمومی چیست؟

یکی از دلایل جدی آن، مشکلات اقتصادی است. کتاب جزء کالای ضروری محسوب نمی‌شود، به این معنا که فرد می‌تواند بخشی از باقی‌مانده پول مخارج خانه را به کتاب اختصاص دهد. با این وضع اقتصادی که مردم در برآورده کردن نیازهای اصلی خود مانده‌اند، از اساس صحبت از کتاب شوخی است. یکی دیگر از مشکلات جدی حال حاضر بازار چاپ و نشر، بالاتر بودن نرخ کاغذ در ایران از نرخ جهانی است.

اگرچه مشکلات معیشتی یکی از عوامل جدی و مهم حذف کتاب از سبد خانوار ایرانی است، اما عوامل فرهنگی را هم نباید نادیده پنداشت. آموزش و پرورش به‌طور ویژه در راستای کتابخوانی دانش‌آموزان طرح‌های اصولی و در عین حال جذاب ندارد و در محیط مدرسه دانش‌آموز به‌طور معمول، اجازه مطالعه کتاب غیر درسی ندارد و در چنین شرایطی خلاقیت، ایده‌پردازی، انس با کتاب و عادت به کتابخوانی و به‌طور کلی فرهنگ‌سازی فرصت ظهور و بروز پیدا نمی‌کند.

فرزندان ما 12 سال در محیط آموزش مدارس و چندین سال هم در محیط دانشگاهی تحت این تربیت و پرورش قرار می‌گیرند، با این وجود آیا بازهم انتظار داریم آن‌ها کتابخوان شوند؟ در مدارس کلاس کتابخوانی وجود ندارد، بسیاری در اینجا مطرح می‌کنند که یکی از دروس 12 سال تحصیلی ادبیات فارسی است که در پاسخ باید گفت منظور ما این است مراد از مطالعه و کتابخوانی در فضای این کلاس درسی شکل نمی‌گیرد زیرا ماهیت و هدف آن متفاوت است.

بسیاری از طرح‌های نظام آموزش و پرورش ناظر به تشویق و ترغیب دانش‌آموزان به کتابخوانی و مطالعه غیر درسی نیست و این مسئله، فرزندان‌مان را سمت خواندن و کتاب راهنمایی نمی‌کند.

ایکنا- در سال‌های اخیر، با برگزاری کارگاه‌های داستان‌نویسی حوزه هنری ویژه طلاب، حضور آنان در عرصه داستان‌نویسی افزایش چشمگیری داشت. همزمان با این ماجرا عده‌ای بر این باورند که باید اهل فن صرفا به حوزه داستان‌نویسی ورود پیدا کنند و طلاب علوم دینی اگرچه مسلط به آموزه‌های دینی هستند، اما در عرصه داستان‌نویسی به مثابه یک نویسنده باتجربه و صاحب سبک کمتر می‌توانند ورود کنند. آیا با این مسئله موافقید؟ دیدگاه شما در این باره چیست؟

این باور از اساس رهزن و نادرست است. اینکه طلاب فنون و مهارت داستان‌نویسی را بیاموزند و بنویسند بسیار ضروری است، اما اینکه به‌عنوان نویسنده صاحب سبک و باتجربه نمی‌توانند ورود کنند، برداشت نادرستی است. از میان طیف گسترده روحانیون که در عرصه داستان‌نویسی ورود کرده‌اند حداقل 10 داستان‌نویس باتجربه و صاحب سبک و شاخص هستند، کمتر صنفی چنین چگالی نخبگانی را در عرصه داستان و ادبیات دارد.

گفت‌وگو از محدثه نعیمی‌فرد

انتهای پیام