صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۱۶۶۲۸
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۹
به بهانه پخش فیلم‌های عاشورایی از رسانه ملی؛

گروه هنر: پخش مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی مرتبط با واقعه عاشورا از رسانه ملی مجدداً این مسئله را در ذهن ایجاد می‌کند که روایت تصویری فیلمسازان تاریخی تا چه اندازه مستند است که البته باید گفت باورپذیری مخاطب از روایت تاریخ دین با استفاده از خلاقیت هنری کارگردان نیز قابل قبول خواهد بود.


سینمای تاریخی گونه‌ای از فیلم‌سازی رایج در همه دنیاست و تعدادی از فیلمسازان ایرانی نیز دغدغه انجام این کار را دارند که البته بعد از انقلاب اسلامی بیشترین رویکرد در این عرصه معطوف به سینمای دینی شده است.



به هر حال فیلمساز تاریخی  برای روایت تصویری خود از برهه‌ای از تاریخ، نیاز به داشته‌ها و استناد به مستنداتی دارد که معمولاً یک گروه تحقیق در مرحله پیش‌تولید به این کار می‌پردازند و فیلمنامه‌نویس و گروه فیلمسازی با استفاده از آنها، برطبق ساختار تعریف شده روایت داستان، اقدام به سکانس‌بندی می‌کنند.



این نکته را باید در نظر داشته باشیم که فیلمساز مورخ نیست و قرار نیست طابق نعل به نعل حوادث تاریخی باشد و ممکن است براساس ذوق و قریحه سینماییش در روایت تصویری خود از مجموعه‌ای از حوادث غالباً فرعی استفاده کند که البته توجیهی هم معمولاً برای آنها وجود دارد و اینکه برای کشش دراماتیک و حفظ ارتباط مؤثر مخاطب با اثر هنری این کار صورت می‌گیرد.



با این وجود به ویژه در زمینه سینمای دینی به عنوان بخشی از سینمای تاریخی که توقع می‌رود مستند به داشته‌های تاریخی باشد این حساسیت وجود دارد که فیلمساز هرچند در مقام یک هنرمند اما تا آنجا که در توانش است وفادار به تاریخ و رویدادهای آن باقی بماند.



به سابقه فیلمسازی در مورد تاریخ اسلام و اینکه دقیقاً از کجا آغاز شد کاری نداریم اما به عنوان معروفترین اثر سینمایی در این حوزه می‌توان به فیلم «الرساله» مصطفی عقاد اشاره کرد و البته براساس نوشتار آغازین این فیلم، آنچه که عقاد روایت تصویری کرده است مورد تأیید دانشگاه الازهر مصر بوده یعنی تأییدیه از سوی علمای اهل سنت دارد و نه آن چیزی که در روایات شیعه به آنها پرداخته شده است.



در این یادداشت مجالی نیست تا به بررسی تطابق تاریخی روایت سینمایی مصطفی عقاد از شرح زندگانی پیامبر(ص) از آغاز بعثت تا پایان عمر بپردازیم بلکه تنها به جهتی و آن هم قیاس بین وجهی از این فیلم با مجموعه تلویزیونی امام‌علی(ع) ساخته داوود میرباقری، به عنوان فیلمساز شیعی می‌پردازیم.



صرفظر از اینکه در فیلم «الرساله» شمشیر حضرت علی(ع) با نام ذوالفقار نخست در جنگ بدر رونمایی می‌شود و این براساس بسیاری از مستندات تاریخی با واقعیت تناقض دارد و گفته می‌شود که نخستین بار در جنگ احد زمانی که شمشیر حضرت علی(ع) می‌شکند، پیامبر(ص) ذوالفقار را به او عطا می کند، میرباقری در روایت مجموعه تلویزیونی خود اشتباه عقاد را مجدد تکرار می‌کند و ذوالفقار را همانند «الرساله» شمشیری با دو تیغه نشان می‌دهد که با رجوع به منابع تاریخی و به ویژه «امالی» شیخ طوسی و «تاریخ طبری» این امر صحت ندارد بلکه ذوالفقار شمشیری معمولی بوده است که چون حفره‌هایی در آن ایجاد شده بود به این نام مسمی شده و البته قول مشهوری از امام جعفر صادق(ع) است که از آن جهت این شمشیر به این نام مسمی شده بود «چرا که آن را به هر کسی می‌زد، در دنیا از زندگی و در آخرت از بهشت محروم می‌شد.»( مناقب ، ج 3 ، ص 339)



میرباقری اشتباهاتی از این دست را در ساخت مجموعه «مختارنامه» با وجود آن که این مجموعه تلویزیونی از وجود مشاور تاریخی و مذهبی چون حجت‌الاسلام رسول جعفریان نیز برخوردار است به ویژه در صحنه‌های انتقام‌گیری از قاتلان امام حسین(ع) تکرار می‌کند که در ادامه به ذکر چند نمونه از آنها می‌پردازیم.



براساس روایت میرباقری، زربی پیشکارمختار توسط غلام شمر به نام رستم به شهادت می‌رسد در حالی که براساس تاریخ زربی ابتدا از جانب مختار برای به هلاکت رساندن شمر مأمور می‌شود و چون درگیری میان او و شمر اتفاق می‌افتد، شمر موفق به شکست او شده و سپس او را به شهادت می‌رساند که در ادامه مختار کیسان ابوعمره (کیان)را برای هلاکت شمر گسیل می‌کند که البته از این به بعد به جز حذف  بخشی که در آن پس از سر از بدن جدا کردن شمر مختار دستور می‌دهد جسد او را در دیگ روغن داغ بجوشانند فیلم مطابق با واقعیت به پیش می‌رود.



در مورد به هلاکت رسیدن حرمله نیز میرباقری صحنه دوئلی را میان مختار و حرمله طراحی می‌کند، چیزی که شاید برای جذابیت بیشتر این قسمت از مجموعه تلویزیونی انتخاب شده است حال آن که واقعیت ندارد و براساس مستندات تاریخی، مختار پس از دستگیری حرمله دستور می‌دهد دست و پای او را ببرند و پس از جدا کردن سرش از بدن، جنازه او را جلوی سگان بیندازند.



نکته جالب توجه در این صحنه از مجموعه «مختارنامه» صحنه فلاش‌بکی است که حرمله در مورد چگونگی شهادت حضرت علی‌اصغر(ع) با مختار صحبت می‌کند و بیننده مواجه با صحنه‌ای است که در آن حرمله تیر سه شعبه‌ای به جانب حضرت علی‌اصغر(ع) پرتاب می‌کند در حالیکه منظور از تیر سه شعبه، پیکانی سه‌گوش است که برخلاف سایر تیرها که نوک تیزی دارد، به هر موضعی اصابت کند آن را سوراخ نمی‌کند بلکه پاره می‌کند همچنانکه به محض اصابت بر گلوی شش‌ماهه کربلا، گلوی او را پاره و به اصطلاح عرب‌ها موجب ذبح وی شد.  



عدم تطابق تاریخی صحنه به هلاکت رسیدن عمر بن سعد با آنچه در واقعیت نقل شده است نیز وجود دارد و در صحنه‌ای از این مجموعه شاهد هستیم که جاریه، زن عمر که نادم و پشیمان از رفتار و کردارش است، خود اقدام به قتل حفص پسر عمر می‌کند در حالیکه در واقعیت مختار پس از هلاکت عمر و نشان دادن سر او به حفص، به دست خویش او را می کشد.



با این وجود باید گفت که بیان چنین اشتباهات و اشکالاتی هرگز نخواهد توانست چیزی از ارزش‌های مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» بکاهد، مختارنامه‌ای که روایت تصویری از مجاهدت مردی بزرگ در عراق دارد که پس از واقعه عاشورا، با اقدام خود در انتقام‌گیری از قاتلان حضرت حسین بن علی(ع) و یارانش، دل شیعیان و امام سجاد(ع) را در زمان معاصر خویش شاد کرد و موجب ارج و قرب زائران عتبات عالیات در روزگار کنونی شد چنان که به گواه بسیاری که سعادت تشرف به کربلا را داشته و دارند، از زمان پخش این مجموعه تاریخی تعداد زائران مقبره مختار در کوفه و در ساحت پشتی مضجع شریف مسلم بن عقیل(ع) به واسطه شناخت بیشتر از شخصیت وی رو به فزونی است.