به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به نقل از ستاد خبری دومین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی، محمدرضا پورجعفر، عضو گروه معماری و هنر اسلامی دانشگاه تربیت مدرس به تبیین طرح خود در خصوص تحول در حوزه معماری و هنر اسلامی پرداخت. او معتقد است که با مراجعه به قرآن و نهجالبلاغه میتوانیم به ویژگیهای شهر اسلامی نزدیک شویم. متن مصاحبه با ایشان در ادامه می آید.
شهر اسلامی چه ویژگی هایی دارد؟
شهر اسلامی شهری است که ما برای داشتنش تلاش میکنیم و با اندوختههای فرهنگی پیشین جامعه و آموزههای دین اسلام قرابت نزدیکی دارد؛ شهری که بر حسب نیاز و قرائتهای خودش و دانشی که از اسلام داشته درست میشود و اسمش را شهر اسلامی گذاشتهاند. ولی اگر بخواهیم تعریف درستی ارائه دهیم شهری است که ما میخواهیم و سعی میکنیم آن را داشته باشیم، حالا هر کسی با قرائت خودش از اسلام آن شهر را میبیند. من خودم یک شهر آرمانی و اسلامی را مطرح کردم که در اصل بهشت گونه است تا وقتی که به معرفت اسلامی نرسیم نمیتوانیم این شهر را داشته باشیم. در اصل باید به آن معرفت اسلامی برسیم تا بتوانیم شهر بهشتی داشته باشیم، ولی وظیفه ما در راستای حرکت به سمت ایجاد اینگونه فضای بهشتگونه است.
در آرمانشهر اسلامی مورد نظرتان باید معماری و اصول شهرسازی از آموزههای دینی گرفتهشده و آموزه دینی در آن شهر حاکم باشد؟
بله دقیقا همینطور است. مثلاً ببینید قزوین به عنوان شهر اسلامی دوران صفویه است، آیا آن چیزی که اسلام میخواهد دقیقاً همان شهر است، این شهر یک برداشتهایی از اسلام کرده و به آن شهر اسلامی میگوییم، ولی در اصل این شهر آرمانی اسلامی نیست که همه چیزش منطبق بر اسلام باشد و باید تلاش کنیم با رجوع به قرآن، نهجالبلاغه و احادیث برای آن آرمان شهر اسلامی شاخصسازی کنیم.
نقش آموزههای دینی در این شهر چگونه است؟
آموزههای دینی به دو دسته تقسیم میشود؛ آموزهای که میشود از آنها شاخصهای شهر اسلامی را استنباط کرد و روش فیزیکالی را بهره گرفت، مثلاً باید در شهر اسلامی تا 40 خانه همسایه محسوب شوند و اندازهای خاص دارد، ولی یکسری مباحث اصول ارزشی است؛ مثلاً عدالت، وقتی شما در شهر می خواهید تراکم واگذار کنید باید عادلانه باشد نه اینکه هر کسی هر چقدر پول داد. باید ببینیم تراکم حقالناس است یا حق حکومت یا دولت. اگر حقالناس است باید براساس آموزهای دینی، همسایه رضایت بدهد تا نور و آفتاب را از او بگیری و اگر راضی نیست، شهرداری نمیتواند مجوز تراکم بدهد.
شما برای تحول در این حوزه و فراگیری معماری اسلامی چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
با رجوع به قرآن و نهج البلاغه می توانیم در حوزه معماری اسلامی تحول ایجاد کنیم. ببینید شهر باید پاک باشد و بتواند نیازهای خودش را در درون خودش تأمین کند، مثلاً اگر ما تهرانی درست کنیم که آبش را از کرج بیاوریم این درست نیست، یا هر کسی پول بیشتر داد مجوز ساختن ساختمان به او بدهیم درست نیست زیرا آن شخص با پول بیشتری که دارد حق همسایه را ضایع میکند، اینکه اسلامی نیست، همین جا متوجه میشویم که تعریف شهر اسلامی کنونی و شهر اسلامی آرمانی که همان بهشت است با هم متفاوت است.
انسان و علوم انسانی در شهرسازی اسلامی چه جایگاهی دارد؟
انسان در شهر آرمانی محور نیست، این خداست که محور است و انسان هم باید خدا را ناظر بر کارهایش بداند این شهر هم همینطور است انسان باید در این شهر نیازهایش تأمین شود، منتهی نیازهای حلال که حق اوست. البته در اکثر شهر ها اینطور نبوده است و اسلام کنونی ما برداشت ماست و بگویم پیامبر اکرم (ص) اقداماتی کرد و از آن موقع تا حالا ما در همین راستا پیش میرویم در حقیقت همان تعریف مسلمانان و اسلام است.
ببنید شما سعی می کنید انسان خوبی باشید ولی معصوم نیستید. این شهر هم همینطور است، هر چه شهر از آموزه دینی بیشتر بهره بگیرد اسلامیتر است و هر چه از این آموزهها بی خبرتر و بی اطلاع تر باشد اسلامی نیست، اگر شهر مسجد محور و خدا محور باشد اسلامیتر است ولی اگر همه شاخصها را داشته باشد آن بهشت است و سعی ما رسیدن به آن است، و میشود شاخصها را از آموزههای دینی استخراج کرد، قرآن برای هدایت انسان آمده و ما میبینیم پیامبر اقدامات عمرانی کرد و مسجد قبا را ساخت.
علم هنر هم جایگاه والایی در شهر سازی اسلامی دارد چون اصولا قرآن هنرمندانه نوشته شده و کلام خدا هنرمندانه است، پیامبر خدا هم اصولا هنرمند است و نگاه خاصی به هنر دارد. در تاریخ است که وقتی مسجد نبی را میساختند از پیامبر میپرسند دیوارهایش به چه میزان بلند باشد میفرمایند به اندازه یک آدم خوش قد و قوراه.
انسان درک هنری دارد و هنر دوست است در نتیجه شهر اسلامی باید هنرمندانه طراحی شود منتهی هنر در معنای واقعی اش نه هنر به معنای art که زشتیها و برهنگی هم هنر است، این هنر غرب است هنری که با آموزههای اسلامی در تضاد باشد را هنر نمیدانیم، و بشری که هنر نداشته باشد اصولا انسان نیست.
در قدیم خانه ها به گونهای ساخته میشد که به هم اشراف نداشتند و کسی خانه دیگری را نمیدید، اما اکنون عنصر حیا با وجود فراگیر شدن معماری غربی و مدرن کمرنگ شده؛ از نظر شما علت این موضوع چیست؟
غرب هیچ وقت نمیگوید پنجرهها بیشتر باشد بهتر است، غرب میگوید آنجا که شرایط فراهم است، آنجا که پرتی حرارت وجود دارد از شیشهها و پنجره بیشتری استفاده کنیم یا نمیگوید همه جا شیشه بزرگ استفاده کنیم این باید با توجه به اقلیم خاص هر منطقه باشد، منتهی ما یک تکیه از حرف غرب را گرفتهایم و به عنوان مد استفاده کردهایم، البته غرب هم در حد خودش علمی برخورد میکند ولی از معرفت دینی برخوردار نیست ما میبینیم مصرف انژری در خانههای غربی به خوبی رعایت شدهاست. البته توجه ای به اشراف به خانه ندارد که اگر شیشه ها بزرگ بود ممکن است چه اتفاقی بیافتد.
مصرف انرژی در خانههای غربی رعایت شدهاست ولی برخی مسائل ارزشی مثل اشراف اهمیت نمیدهند ولی آنها هم در دین خودشان به این قضیهها اهمیت میدادند منتهی بعد از رنسانس که دین را از اوضاع اجتماعی جدا کردند به این وضع کشیده شدند، قبلاً این طور نبود به عنوان مثال راهبه را ببینید که چطور حجاب را رعایت می کند.