صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۱۸۷۳۱
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۶
در فراق محمدعلی ابرآویز؛

گروه ادب: شاعر «بوی گل سوسن و یاسمن آید» در عاشورای حسینی(ع) به دیار باقی شتافت؛ با رویی گشاده و سربلند از ادای دین به انقلاب اسلامی ایران.


عاشورای 1435 هجری قمری برای عزاداران ایران اسلامی نه فقط به دلیل شهادت سید و سالار شهیدان که به دلیل همراهی عاشقی از قافله عاشورائیان سخت و غمبار گذشت؛ محمدعلی ابرآویز، نامی که در هنر متعهد و انقلابی در عصر حاضر سرآمد است. استاد محمدعلی ابرآویز در سال 1317 در محله عودلاجان تهران متولد شد.



تحصیلات و سفر به اروپا و آمریکا



وی تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در تهران انجام داد. سپس برای ادامه تحصیل در رشته رفتارشناسی به آلمان و سپس کانادا سفر کرد. در حدود سال 1341 به ایران مراجعت کرد و طی 7 سال به فعالیت در مطبوعات و رادیوی آن زمان پرداخت.



تغییر روش



در سال 42 با مشاهده صحنه شهادت یکی از جوانان انقلابی در حوالی میدان ارک تصمیم به ترک رادیو گرفت و دیگر به آن سازمان بازنگشت و تنها به فعالیت‌های مطبوعاتی خود ادامه داد. ابرآویز از سال 1347 سازمان تبلیغاتی پرقدرتی را راه‌اندازی کرد که این سازمان تا زمان پیروزی انقلاب در سال 1357 پا برجا بود. طی این دوره، ابرآویز به واسطه فعالیت‌های موفق تبلیغاتی فرهنگی‌‌اش در زمینه جمع‌آوری کمک برای زلزله بوئین‌زهرا موفق به دریافت جایزه جهانی تبلیغات از سازمان بین‌المللی تبلیغات می‌شود.



ثبت اختراع



ابرآویز در تابستان سال 1357 که برای ثبت اختراعی به انگلیس سفر کرده بود، از طریق تلویزیون از اخبار انقلاب ایران مطلع شد و خود را به سرعت به ایران رساند. او با مشورت گرفتن از رهبران انقلاب، شهید دکتر بهشتی، آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی تصمیم گرفت بضاعت هنری خود و سازمان تبلیغاتی‌ باتجربه‌اش را در پیشبرد اهداف انقلاب به خدمت بگیرد. ابرآویز اعضای گروه سرود خود را با هم‌فکری شهید دکتر مفتح و مرحوم آیت‌الله‌ طالقانی از جوانانی که در مجالس این بزرگواران شرکت داشتند، انتخاب و فعالیت خود را شروع کرد.



سابقه مبارزاتی در عهد پهلوی



استاد در اوج روزهای حکومت نظامی رژیم پهلوی با هزینه شخصی خود استودیوی موسیقی اجاره کرد، اعضای گروه سرود را در آنجا گرد آورد و به شکل مخفیانه و به دور از چشم نیروهای اطلاعاتی و نظامی رژیم، به تولید و ساخت سرودهای انقلاب پرداخت. از این لحاظ شاید بتوان گفت که او در کنار رادیو و تلویزیون و ارشاد آن زمان، تنها تهیه‌کننده مستقل هنر انقلاب محسوب می‌شد که با هزینه شخصی آثار و محصولات متنوع هنری را به تولید می‌رساند، اما کسی او را چندان در صحنه نمی‌دید. وی در زمان پهلوی دوم فعالیت‌های سیاسی داشت و عکاسی از وقایعی چون نیمه خرداد 42 و 17 شهریور  1357 را انجام داده است.



پس از انقلاب



ابرآویز در سال‌های پس از پیروزی انقلاب چند سالی در خارج از کشور زندگی کرد و چند سال قبل به ایران بازگشت و برای مدتی مشاور فرهنگستان هنر بود. وی در سال‌های اخیر به تنهایی زندگی می‌کرد و از تنهایی رنج می‌برد. خوشبختانه خاطرات و زندگی هنری او در سال‌های اخیر به همت واحد تاریخ شفاهی «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» به صورت تصویری ضبط و ثبت شده است و قرار بود در ایام فجر امسال با حضور خود وی، کتاب خاطرات او رونمایی شود. سرانجام روح این هنرمند پیشکسوت و خاطره‌ساز انقلاب در صبح عاشورای 1392 دار فانی را وداع گفت .



نمونه کارها



محمدعلی ابرآویز در سرایش ترانه مهارت زیادی داشت و برخی از ترانه‌های شهرت بسیاری دارند. آثار او ویژگی هنری بارزی داشت و آن هم این بود که از شعارهای مردم در موسیقی خود الهام می‌گرفت. سرودهای وی ارکستر نداشت و شعارهای مردمی تنها با سنج و طبل بیان می‌شد؛ به شکلی که با ضرب صدای سنج، صدای مرگ بر شاه به گوش می‌رسید. ۱۸ سرود انقلاب و ترانه مشهور وی که در روزهای نخستین انقلاب اسلامی ساخته بود از جمله «غریو لاتخف»، «بوی گل سوسن و یاسمن آید»، «معمار طرح حرم»، «الله اکبر»، «سمفونی میدان شهدا»، «آمدن موعود»، «دیو چو بیرون رود فرشته درآید»، «الله الله» و «خمینی ‌ای امام».



مرحوم ابرآویزبه دلیل ابتلا به بیماری ریوی مدت‌ها تحت مراقبت و معالجه بود و این اواخر چندین بار به همین خاطر به بیمارستان منتقل شده بودند. آلودگی هوای روزهای اخیر تهران در تنگی نفس و وخامت حال استاد مؤثر بوده و اورژانس نیز تنگی نفس را علت فوت اعلام کرد.