محمد جواد سعیدی، پژوهشگر حوزوی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در پاسخ به این سوال که ضرورت ورود حوزه به حوزههای هنری همچون سینما، داستان نویسی و ..... تا چه اندازه است؟ بیان کرد: در بدو امر ممکن است این سئوال شما برای برخی قدری غیر قابل قبول باشد یعنی چنین گفته شود که حوزه چه نسبتی با هنر میتواند داشته باشد؟ یا چنین پاسخ داده شود که اساسا شأن حوزه اقتضای آن ندارد که به عرصهای چون هنر ورود کند. اما سئوال من این است که مگر هنر چیست که حوزه نباید یا نتواند نسبت به آن ورود کند. حوزه به عنوان یک نهادی که متکفل پاسخدهی و روشنسازی موضع دین در قبال امور مختلف است میتواند به حوزههای هنری ورود پیدا کند؛ فقه سینما، فقه موسیقی، فقه نگارگری و ... از جمله این موارد است.
وی ادامه داد: ولی وظیفه حوزه محدود به همین امور نیست مثلا یک نقاشی هست که میخواهد سبک سور رئالیستی کار کند و دوست دارد که بداند که موضع اسلام در این باره چیست. چه کسی به جز یک اسلام شناس میتواند پاسخگوی سئوال وی باشد؟ همان طور که میدانید پس از جنگ جهانی اول هنرمندانی شکل گرفتند که نسبت به زندگی اخلاقی عصیانگری و نافرمانی کردند.
حوزه به تبیین مسائل نظری هنر از منظر اسلام بپردازد
سعیدیزاده تصریح کرد: بدین معنا که به تمسخر دیگران روی آوردند و در کار هنری خود به پدیدههایی چون خواب و تداعی ذهنی و غیره تکیه کردند. این مکتب از روانشناختی تحلیلی سود برد و بر اساس این مکتب روانشناختی ناخودآگاه در شخصیت انسان تاثیر میگذارد و شخصیت انسان بر دو مسئله «غریزه جنسی» و «ستیزه جویی» مبتنی است. حال باید کسی باشد که به این فرد بگوید که از نظر اسلام به کار گیری ابزاری مثل خواب و رویا بدون اشکال است و حتی اسلام تاثیرگذاری ناخودآگاه را در مورد شخصیت انسان پذیرفته است ولی ابتناء شخصیت بر دو مسئله غریزه جنسی و ستیزهجویی را مردود میداند. این آن چیزی است که حوزه به عنوان یک نهاد اسلام شناس میتواند کمک کار من هنرمند باشد. حوزه نه تنها در جنبه نظری میتواند به این مسئله ورود کند بلکه در عمل نیز میتواند به تربیت نیروهایی متعهد و آگاه در عرصههای مختلف هنری دست بزند ولی به نظر من شأن اولیه حوزه مباحث نظری است و اگر در نظر مسائل حل شود در عمل نیز حل خواهد شد.
این دانشآموخته حوزوی در پاسخ به این سوال که آیا هنر میتواند در خدمت تبلیغ دین قرار بگیرد؟ بیان کرد: وقتی قرآن که کلام وحی است از ابزار هنر برای تبلیغ دین کمک گرفته است پس میتوان چنین استنباط کرد که این امر امکان پذیر و شدنی است. به عنوان نمونه، «تصویر» یک ابزار مناسب در اسلوب قرآنی است. وقتی قرآن در صدد است که حقایق انتزاعی را به مخاطبین خود القا کند از همین روش استفاده میکند مثلا در سوره ابراهیم اعمال کسانی که کافر شدند به خاکستری تشبیه شده است که باد تندی آن هم در یک روز طوفانی بر آنها بوزد.
وی ادامه داد: به راستی اگر باد تندی بر یک خاکستر بوزد چه میشود؟ همان طور که ملاحظه کردید این تصویر سازی به گونهای است که اگر کسی قرآن را با تامل قرائت کند به حقیقت آن پی خواهد برد و مطلب در اعماق جان فرد مینشیند. اساسا قرآن سرشار از تصویرگری است. البته موفقیت تصویر وابسته به آن است که برای ما مانوس باشد یعنی یکی از اجزای تصویر یا دو طرف آن از پدیدههایی باشند که ما در زندگی روزانه خود با آن آشنا هستیم مانند «جراد منتشر» که خدا در توصیف رستاخیز میفرماید «یخرجون من الاجداث کانهم جراد منتشر» در اینجا «ملخهای در هر سو پراکنده» برای ما واقعیتی ملموس دارد. حال اگر به منابع روایی ما مراجعه کنید خواهید دید که در آنجا هم همین امر رخ داده است.
این دانشآموخته رشته حکمت و هنر دینی اظهار کرد: مثلا وقتی پیامبر(ص) میفرمایند که «بنی الاسلام علی خمس» اسلام را همانند یک بنایی میبینیم که بر روی پنج ستون استوار گردیده است و امثال این گونه موارد زیاد است. بنابراین میتوان از هنر برای اهداف دینی استفاده کرد تا مفاهیم دینی را به مخاطب منتقل کرد و مخاطب تحت تاثیر قرار گیرد. اساسا مطلب منحصر به قرآن و روایات نمیشود بلکه همواره بشر از هنر برای تبلیغ دین خود کمک جسته است. باز به عنوان نمونه، میتوان به هنر هند مراجعه کرد و خواهید دید که چگونه هنر با تمام وجودش در خدمت دین قرار گرفته است.
تبلیغ دین به صورت جهانی؛ از وظایف حوزه
وی در پاسخ به این سوال که حوزه چه نقشی میتواند در بهرهبرداری از هنر برای تبلیغ دین داشته باشد؟ ابراز کرد: ما معتقدیم که اسلام یک دین جهانی است و از طرفی از کارکردهای حوزه، تبلیغ همین دین جهانی است ولی باید دید که تا چه اندازه در این راستا موفق بودهایم و احیانا چرا موفق نبودیم؟ روزگاری منبر یکی از ابزارهای تبلیغی دین بود ولی آیا الان هم میتوان به آن بسنده کرد؟ من منکر تاثیرات منبر نیستم ولی معتقدم که تکنیکهای جدید هنری میتواند در این باره نقش مهمی را ایفا کند. الان اگر بخواهیم مردم جهان را با دین اسلام آشنا کنیم چارهای جز این نداریم که از هنر استفاده کنیم.
سعیدیزاده در تبیین بایدها و نبایدهای ورود طلاب به عرصههای هنری تصریح کرد: از سالیان قبل کسانی در همین حوزه بودند که در عین اینکه از بزرگان فقه و اصول و تفسیر بودند، خود هنرمند بودهاند مثلا مرحوم آیت الله نجومی از جمله علمایی بودند که خود هنرمند بزرگی محسوب میشدند. به رغم اینکه پدرِ ایشان از خوشنویسان بزرگ بودهاند ولی نزد پدر خط یاد نمیگیرند تا اینکه امام رضا(ع) به ایشان عنایت میکنند و سپس ایشان نزد یکی از خطاطان بزرگ یعنی هاشم بغدادی میروند و خط یاد میگیرند و حتی یک اثر از آثار آیتالله نجومی در منزل رهبری نصب است.
هنرمندان حوزوی به خوبی شناخته نشدهاند
وی ادامه داد: مرحوم آیت الله نجومی حتی یک مقاله در نقد فیلم دارند اما متاسفانه ایشان به خوبی به ما معرفی نشدند و کمتر کسانی هستند که ایشان را میشناسند. غرض اینکه از حوزه، آن هم حوزه نجف، شخصیت کم نظیری چون آیتالله نجومی بیرون میآید که در خط سرآمد روزگار خود هستند ولی این شخصیت به گونهای است که تا اواخر عمر مردم به ایشان مراجعه میکردند و مشکلات خودشان را با ایشان در میان میگذاشتند و هیچ گاه رفتار ایشان تحت تاثیر جنبههای علمی یا هنری قرار نگرفت. پس ما باید افرادی چون ایشان را الگوی رفتاری خود قرار دهیم و هدف اصلی خود را گم نکنیم. متاسفانه برخی به محض ورود به این عرصه سریعا خود را میبازند و از تیپهای هنری تقلید میکنند که با ما نسبتی ندارند.
این پژوهشگر حوزوی در پاسخ به این سوال که نمایش چهره حضرت عباس(ع) در فیلم رستاخیز منجر به عکسالعمل مراجع و علما شد؛ به نظر شما حوزه به عنوان نهاد دینی که پشتوانه نظام اسلامی است چگونه می تواند در تعیین چارچوب ورود هنرمندان به عرصههای دینی ورود داشته باشد؟ بیان کرد: به لحاظ تاریخی، سابقه بحث شمایل پیامبر(ص) و ائمه و معصومین به نگارگری و نقاشی باز میگردد و برای اولین بار در عصر ایلخانان است که شمایل کشی رخ میدهد و تا قبل از آن وجود نداشته است و حتی در زمان ایلخانان شمایلنگاری با تمام جزییات رخ می داده است یعنی نگارگر تصویر پیامبر(ص) را بطور کامل ترسیم میکرده است و بعد اندک اندک در همان عصر ایلخانان اطراف تصویر ذوات مقدس را با هاله نورانی میپوشانند تا نوعی قداست بخشی صورت گیرد.
لزوم تدوین فقه هنر از سوی حوزه
وی ادامه داد: در دوره تیموریان نیز تصاویر بدون پوشیه و با هاله کشیده میشد اما برای اولین بار در دوره صفویه پوشیه وارد نگارگری میشود و اینکه ما در فیلم هم از هاله یا عدم نشان دادن چهره این اولیا بهره میگیریم از همین جا نشات میگیرد. من تا قبل از فقهای معاصر را جستجو کردم و فرع فقهی در این باره ندیدم که نباید تصویر معصومین(ع) نمایش داده شود لذا اگر هم مخالفتی وجود دارد بیشتر از باب تکریم اولیا و خوف از وهن به ایشان است حال حوزه و علما با مشخص کردن حکم مسائل و فروعات فقهی و تدوین فقه هنر میتوانند این مسئله را حل کنند.