ظفر بنگاش، مفسر، روزنامهنگار، مدیر مؤسسه تفکر اسلامی معاصر در کانادا، رئیس انجمن اسلامی منطقه یورک و امام مسجد یورک تورنتو در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) پس از بررسی دلایل اصلی عدم اتحاد مسلمانان در عصر حاضر به بررسی وحدت و امت واحده اسلامی از دیدگاه قرآن کریم پرداخت.
وی در تشریح واژه «امت» که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده است و مفهوم وحدت گفت: هنگامی که مسلمانان به واژه امت فکر میکنند، احساسات غالب ما این است که چه میشد اگر روزی همه ما با هم متحد میشدیم، اما حقیقتاً «امت» در قرآن کریم به چه معنا است؟
بنگاش افزود: علمای معدودی تلاش کردهاند تا یک تفسیر امروزی از این واژه ارائه کنند که مسلمانان عادی بتوانند یک تصور ملموس از معنای این واژه داشته باشند.
وی در تفسیر معنای امت گفت: جالب است بدانیم که کلمات عربی «ام» به معنای مادر و «امام» با کلمه امت یک ریشه دارند. واژه «ام» ذهن را به سوی مفاهیمی مانند منبع، خاستگاه، بنیاد، جان کلام و جوهر هدایت میکند و اینکه مثلاً به سوره «فاتحه»، ام القرآن گفته میشود به این معنا است که سوره اصلی و بنیادی قرآن کریم است.
این پژوهشگر مسلمان گفت: هنگامی که به واژه امام فکر میکنیم، آنچه به ذهن میآید پیشرو، در جلو، هدایتکننده، ناظم آهنگ حرکت و خط دهنده است. بنابراین هنگامی که کلمه «امت» را میشنویم، همه این لایههای معنایی باید در هوشیاری جمعی ما حضور یابند. تنها تفاوتی که میان این واژهها وجود دارد این است که ام و امام برای شخص به کار میرود اما امت به یک اجتماع گفته میشود که به گونهای عمل میکنند که گویی یک ماهیت دارند.
وی توضیح داد: برای مشخص شدن این دیدگاه، ببینیم که خداوند تعالی این واژه را چگونه در تشریح تجربه حضرت موسی(ع) در مدین در آیه 23 سوره قصص به کار میبرد: « وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ ...: و هنگامی که به (چاه) آب مدین رسید، امتی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب میکنند ...». در این تعریف، امت به گروهی از مردمان گفته شده که انرژی و کارشان در راستای یک هدف واحد(کشیدن آب از چاه) است. بنابراین در یک مفهوم عامتر واژه امت به معنی دستان بسیار و هدفی واحد است.
اگر همه به یک شیوه فکر و عمل میکردند، وحدت معنایی نداشت
ظفر بنگاش گفت: اما جمع کردن افراد با درکهای مختلف، پیشینههای مختلف، روشهای حل مسئله مختلف، شیوههای مختلف پردازش اطلاعات، فرهنگهای مختلف، تربیتهای متفاوت و ساختارهای ذهنی مختلف برای یک هدف واحد، کار آسانی نیست و نیاز به برنامهریزی، تلاش و کانالهای ارتباطی باز دارد. تلاشهای منظم و مداومی لازم است تا مردم را به یک هدف واحد ارزشمند ملزم کند و باید به خاطر داشت که وحدت معنایی نداشت اگر همه به یک شیوه فکر و عمل میکردند.
این متفکر مسلمان گفت: وجود تفاوتهای انسانی، حکم الهی است و خداوند در آیه 19 سوره یونس میفرماید: «وَمَا کَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ وَلَوْلاَ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیمَا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ: (در آغاز) همه مردم امت واحدی بودند سپس اختلاف کردند، و اگر فرمانی از طرف پروردگار تو (درباره عدم مجازات سریع آنان) نبود، در آنچه اختلاف داشتند میان آنها داوری میکرد.»
وی ادامه داد: این آیه همچنین نشان میدهد که همه انسانها از یک ظرفیت فطری برای شناخت وجود خداوند برخوردار هستند و فطرتاً از حاکمیت او با خبر هستند و توانایی او را ستایش میکنند به همین دلیل از حکم او پیروی میکنند و ذهنشان با آن مطابقت دارند. البته این ظرفیت فطری بشر مرتباً به دلیل تمسک به حاکمیتها و قدرتهای فانی و کمارزش، در معرض خطر فراموشی است و این تمسک انسان به منابع قدرت غیرحقیقی، وی را رفته رفته از فطرتش دور میکند و به حکم الهی، دوری انسان از فطرت مانعی برای رشد فکری، اخلاقی و اجتماعی او میشود. خداوند میخواهد که انسان با استفاده از ظرفیتهای فکری، با استفاده از رهنمونهای پیامبران، حقایق جهان را کشف کند.
بنگاش گفت: «اطمینان عقلی» از یک مسئله نیازمند تبادل ایدهها میان افراد متفکر و گفتوگوی جمعی برای امتحان کردن نظریات است. گسترش آگاهیها از حضور پروردگار و قدرت او، حاکمیت و یگانگی او، یک تمرین جمعی است و نیازمند یک «امت» است. به عبارت دیگر برای یک فرد که قابلیتهای محدودی دارد، رسیدن به این آگاهی به تنهایی و بدون کمک کار دشواری است اما اگر آگاهی جمعی یک جامعه به سوی چنین شناختی متمرکز شود، این امر ممکن میشود.
چرا حضرت ابراهیم(ع) به تنهایی یک امت بود؟
وی افزود: به همین دلیل است که حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کریم به تنهایی یک «امت» نامیده شده است، زیرا او به تنهایی قادر بود که آنچه را که عموماً نیاز به یک امت دارد، به تنهایی انجام دهد. آیه 120 و 121 سوره نحل میفرماید: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ * شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ: ابراهیم (به تنهائی) یک امت بود مطیع فرمان خدا و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود. * او شکرگزار نعمتهای پروردگار بود، خدا او را برگزید، و به راه راست هدایتش کرد.»
بنگاش گفت: در قرآن کریم، خداوند مسلمانان یعنی تسلیمشدگان به امر او را نه تنها «امت واحد» (انبیا:92 و مؤمنون:52) بلکه «بهترین امت در میان انسانها» (آل عمران:110) معرفی میکند. البته ویژگیهایی که نیاز است تا آنان به «بهترین جامعه» تبدیل شوند امروز در میان اکثر مسلمانان وجود ندارد.
این روزنامهنگار کانادایی ادامه داد: معنای دیگری هم از «امت» وجود دارد که از قدرت جمعی ناشی از فرهنگ سیاسی اسلام نشئت میگیرد. این معنا نیز امروز وجود ندارد زیرا مسلمانان کنترل سرنوشت خود را در دست ندارند و ما نمیتوانیم از مسلمانان به عنوان «امت مسلمان» یاد کنیم زیرا قدرت آنها به جوامع کوچکتری تقسیم شده که توسط سیستمهای سیاسی تنظیم شده از سوی استعمارگران، اداره میشوند و این سیستمها برای جلوگیری از ظهور اسلام در نقش طبیعی غالب خود به وجود آمده است.
تشکیل امت اسلامی توسط حضرت محمد(ص)
وی افزود: حال این را با دستاوردهای حضرت محمد(ص) در زمان پیامبری خود که 23 سال طول کشید مقایسه کنید. هنگامی که پیامبر از مکه به مدینه هجرت کرد، یک پیوند برادری میان انصار و مهاجرین تشکیل داد. این پیوند اجتماعی میان مهاجران مکه و میزبانان انصاری نه تنها از یک درگیری بالقوه داخلی جلوگیری کرد بلکه یک همگرایی اجتماعی در جامعه به وجود آورد که سبب قدرت مسلمانان برای مواجهه با مشکلات خارجی شد.
بنگاش گفت: پیامبر شریف با همه همراهان خود با عشق و عطوفت رفتار میکرد. این به آن معنا نیست که همه همراهان ایشان از علم و جایگاه یکسانی برخوردار بودند، بلکه آنها گروهی از افراد متفاوتی از میان عربها، پارسیها، رومیها، عباسیان و دیگر تبارها بودند که به عنوان برادران ایمانی در کنار هم زندگی میکردند.
وی تأکید کرد: تنها ملاک تعیینکننده در امت مسلمان زمان پیامبر(ص) «تقوا» بود. گرچه امروز تقوا در میان مسلمانان کم شده است و برعکس اظهارات نفرتآلود آنها علیه یکدیگر و حتی کشتار مخالفان عقاید آنها افزایش یافته است در حالی که قرآن کریم به تأکید در آیه 32 سوره مائده افراد را از کشتن بیگناه برحذر داشته و آن را به مثابه کشتن همه بشریت تلقی کرده است.
وی افزود: چنین شکستهایی نه به خاطر اسلام و نه به دست عموم مسلمانان اتفاق میافتد بلکه نتیجه مستقیم عدم مشروعیت و صلاحیت حاکمان برخی جوامع اسلامی و تلاشهای عمدی آنها برای پاشیدن بذر تفرقه میان مسلمانان است. نظامهای سیاسی استعماری نیز همین نقش را دارند. زیرا از دیدگاه اسلامی، نظامی مشروع تلقی میشود که دو شرط بنیادین را داشته باشد. اول اینکه ریشه در ارزشهای الهی داشته باشد که توسط حضرت محمد(ص) به ما نشان داده شده و دوم مورد حمایت مردم باشد.
بنگاش گفت: بدون شرط اول هیچ نظامی مشروع نیست حتی اگر مردم از آن حمایت کنند و بدون حمایت مردم، هیچ نظامی حتی اگر مشروع باشد هم نمیتواند تأثیر تغییردهندهای بر مشکلات اصلی مردم داشته باشد. بنابراین از دیدگاه اسلام وجود این دو ویژگی لازم است.
جنبش اسلامی چیست؟
این پژوهشگر مسلمان گفت: قدرت مردم میتواند منجر به تغییرات معناداری شود اگر نیروهای آنان به عنوان یک گروه سازماندهیشده به سمت اهداف از پیشتعیین شدهای هدایت شود و این گروه توسط یک رهبر متقی هدایت شود به چنین عملکردی یک جنبش اسلامی گفته میشود. و برای تحقق آن مسلمانان باید به شناخت بهتری از فرهنگ سیاسی اسلام دست یابند.
وی افزود: عموم مسلمانان دلبستگی عمیقی به مفهوم «امت» دارند گرچه مجبورند که در چارچوب ساختار مرزبندیشده جغرافیایی که حاصل تلاشهای استعمارگران است، فعالیت کنند. کنار گذاشتن این مرزبندیها حرکت اسلامی را آسانتر خواهد کرد. فرهنگ سیاسی اسلام ورای اختلافات اخلاقی، زبانی و ملی است که سبب اتحاد مردم میشود و رد آن را میتوان در مأموریت نه فقط حضرت محمد(ص) بلکه همه انبیای الهی پیدا کرد.
اهداف جنبش اسلامی
بنگاش ادامه داد: هدف جنبش اسلامی در قرآن کریم مطرح شده و میفرماید که حکم تنها از آن خداست و بر اساس حکم خدا حکومت کنید (یوسف:40) و دعوت به نیکی کنید و از بدی بازدارید (آل عمران: 104) و عدل را (در سیاست، اجتماع، اقتصاد و فرهنگ) برپادارید و احسان و نیکی کنید و از فحشا و منکر و ظلم و ستم که مخالف فرمان خدا است، دوری گزینید. و حضرت محمد(ص)، فرستاده شریف خداوند نهتنها این اصول را در جامعه پیاده کرد بلکه یک الگوی عملی برای ما بود.
وی افزود: ما از حضرت محمد(ص) میآموزیم که چگونه مسلمانان به حرکت درآیند و انرژیهای آنان به سوی بازسازی اقتصادی ـ اجتماعی و نظم سیاسی در جامعه هدایت شود. حضرت محمد(ص) نظام موجود در آن زمان را ترمیم نکرد، بلکه آن را تخریب و از نو یک نظام الهی برپا کرد.
حرکت به سوی وحدت
بنگاش گفت: در قرآن کریم، خداوند تعالی مسلمانان را «امت وسط» خطاب میکند. گرچه برخی از مسلمانان اقدام به شعلهور کردن آتش فرقهگرایی و اختلاف میان مسلمانان میکنند، دیگر مسلمانان از وظایف اسلامی خود غافل نمیشوند. در تابستان سال 2013، همایش مهمی در کوالالامپور، پایتخت مالزی برگزار شد که در آن اساتید و اندیشمندان مذاهب مختلف اسلامی حضور داشتند و بحثهای متقاعدکنندهای علیه فرقهگرایی را مطرح کرند. آنان بر وحدت اسلامی به شدت تأکید کرده و از ایجادکنندگان تفرقه میان مسلمانان خواستند که از اقدامات خود دست بردارند. آنان همچنین تلاشها برای زدن برچسب «کافر» از سوی گروهی از مسلمانان بر گروهی دیگر را به شدت محکوم کردند.
وی افزود: در ترکیه و پاکستان نیز تلاشهای مشابهی صورت گرفته و در حال پیگیری است. تلاشهای دائمی بیشتر برای منزوی کردن این اقلیت تفرقهانداز و ریشهکن کردن افراطگرایان که با وجود عده کم به دلیل اقدامات خشونتآمیز توجه عمومی را جلب میکنند.
بنگاش گفت: قرآن کریم در این رابطه موضع مشخصی دارد. مسلمانان مخلص در هر کجا و از هر مذهبی باید با استفاده از آموزههای قرآن کریم و با تبعیت از حضرت محمد(ص) همه مسلمانان را از اهمیت وحدت آگاه کنند و گفتارها و خطابههای تفرقهانداز را محکوم کنند و شناخت و آگاهی را تشویق کنند تا مسلمانان حقیقتاً به امت وسط تبدیل شوند.