به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، برنامه درسهایی از قرآن با موضوع «نگاهی به آیات حقوقی قرآن کریم» و بررسی عناوین دوری از سوءظن در امر قضاوت، انصاف در پذیرش حق دیگران، دقت در بهرهگیری از عمر، دوری از حدس و گمان در قضاوت، قضاوت بر پایه حق و حقیقت، عدالت در همه حال، حتی با دشمن و خطر رشوه به نام هدیه، پنجشنبه، اول خردادماه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی برگزار شد.
حجتالاسلام قرائتی در ابتدای این برنامه که در دانشکده حقوق برگزار شد، گفت: کتابی نوشته شده به نام سیمای حقوق در قرآن، این کتاب که به نوعی تفسیر قرآن با نگاه حقوقی است، چون دارای تقریباً 600 صفحه است که چکیدهاش در قالب کتاب درسی در دانشگاه تدریس میشود.
آیین دادرسی در قرآن
وی در رابطه با آیین دادرسی در قرآن با اشاره به بررسی موضوع ادعا، اظهار کرد: بررسی ادعا یک موضوع عقلی است، آیه قرآن در این باره میگوید: «فَامْتَحِنُوهُنَّ» (ممتحنه/10) اگر مسلمانها به مدینه هجرت کردند، بعد هم خانمها آمدند. برای اینکه ممکن است بعضی از این خانمها، عامل نفوذی باشند یا هر مردی که عامل نفوذی هست میگوید: «فَامْتَحِنُوهُنَّ». امتحان کن که این مؤمن هست یا نه؟ یعنی این راست میگوید یا دروغ؟ یعنی این باید روشن شود.
دوری از سوءظن در امر قضاوت
این مفسر قرآن با بیان این که در آیین دادرسی نباید قاضی از اول سوء ظن داشته باشد، افزود: نداشتن سوء ظن، یک اصل است و کسی نباید بگوید این موضوع مربوط به ما نیست، هرکس هر حرفی بزند، باید بررسی شود. حتی اجازه بررسی را قرآن به کفار هم میدهد.
وی افزود: آیهای در قرآن آمده است که میگوید، اگر کافر هستی به مسلمانان بگو: آقا من میخواهم درباره دین شما تحقیق کنم. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ» اگر یکی از مشرکین، «اسْتَجارَکَ» از تو مهلت خواست، «حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» (توبه/6) حرف خدا را بشنود، «فَأَجِرْه» به او مهلت بده. این یعنی اجازه تحقیق دادن.
حجتالاسلام قرائتی با ذکر مثالی، عنوان کرد: شخصی به نام صفوان بود به پیغمبر(ص) نامهای نوشت که دو ماه به من فرصت بده، من تحقیق کنم. حضرت فرمود: چرا دو ماه؟ چهار ماه، میتوانی بررسی کنی.
انصاف در پذیرش حق دیگران
وی ضمن تأکید بر پذیرفتنهای بجا، ادامه داد: گاهی در آیین دادرسی طرف یک حرف حقی میزند، باید پذیرفته شود، ما گاهی وقتها وقتی با کسی دعوایمان میشود، حرف حق او را هم قبول نمیکنیم.
حجتالاسلام قرائتی تصریح کرد: شخصی آمد با امام صادق(ع) بحث کند، حالا پیشنهاد از امام(ع) بود یا از شاگردها، نمیدانم. گفتند: آقا کنار باشد چیزی نگوید. شاگردهای امام صادق(ع) بحث کنند. بحث کردند و بحث که تمام شد و طرف رفت، گفتند: آقا خوب بحث کردیم. امام(ع) فرمود: تو عیبت این بود که حق را قبول نمیکردی. مثلاً میگفت: حالا روز بود یا نه؟ میگفتی: از کجا روز است؟ بابا این لباس سفید است یا نه؟ از کجا؟ تو در بدیهیات هم از اول گارد میگرفتی، این خیلی بد است.
وی بیان کرد: بعضی از مسنترها یادشان میآید، معرکهگیرهایی بودند، پرده به دیوار نصب میکردند، پای دیوار میایستادند یک چوب هم دست میگرفتند، نقالی میکردند. من یادم است عکس شمر و یزید را خیلی بد میکشیدند. مگر یزید زشت هم بوده؟ کارش زشت بوده، یعنی شکلش هم باید اینطوری باشد؟ ممکن است یزید خوشگل بوده، من نمیدانم چه بوده، خدا لعنتش کند. ولی این معنایش این نیست که اگر کارش بد است، ما شکلش را هم خراب کنیم. باید حق طرف را پذیرفت.
پرهیز از اطاله آیین دادرسی
این مفسر قرآن با اشاره به موضوع اطاله آیین دادرسی، گفت: گاهی وقتها آیین دادرسی را طول میدهیم، این مسأله طول دادن یک بلایی است که در فرهنگ ما وجود دارد. میخواهد فوت پدرش را بگوید. یک ساعت و نیم نشسته شرح میدهد. بابا، بابای من تب کرد و لرز کرد و مرد! تموم شد. وقتمان را صرف نکنیم.
وی اظهار کرد: ما باید یک مقدار حرفهایی که ضرورت ندارد را کم کنیم، اگر کم کنیم یک نفر میتواند هر شبی یک کتاب مطالعه کند به شرطی که آن کتاب، چکیده شود. قرآن وقتی تعریف خدا را میکند، میگوید: «وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبینَ» (انعام/62) اسرع یعنی سرعت، طولش نمیدهد.
دقت در بهرهگیری از عمر
حجتالاسلام قرائتی عنوان کرد: امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میگوید: «یُفَکِّرُ فِیمَ أَفْنَى عُمْرَه» (شرح نهجالبلاغه/ج7/ص200) با عمرم چه کردم؟ عید نوروز، 17 روز تخمه کدو میشکنیم. صله رحم میخواهیم برویم، صبح خانه عمه میرویم، تا ساعت 12 شب. صله رحم بیست دقیقه، نیم ساعت کافی است. 14 ساعت عمه را میبینیم، فردا 14 ساعت خاله را میبینیم. خیلی میشود باید در عمرها صرفهجویی کرد.
وی با اشاره به این که اگر قاضی دلش بسوزد، آن سوز دل یک اثری دارد، بیان کرد: یک کنگره پزشکی بود، از کشورهای غیر ایران هم بودند. به اصطلاح بینالمللی بود، ما هم دعوت شدیم برای آنکه آنجا آیات پزشکی را برایشان بگوییم، من نشسته بودم تا نوبت من شود. این آقای دکتری که مقاله میخواند یک چیز عجیبی گفت. گفت: یک تحقیقی کردند، کسانی که وقتی غذا میخورند با اشتها غذا بخورند، شما نگاه کنی، شما هم گرسنه میشوی. اما اگر اشتها ندارد، سیر است، شما نگاهش کنی، گرسنهات نمیشود.
حجتالاسلام قرائتی عنوان کرد: در قرآن در سوره نور یک آیه داریم. 9 بار میگوید: خانه، خانه، خانه، خانه .... میتوانست یک بار بگوید. از خانههای خودتان، پدرتان، مادرتان، عمویتان، عمهتان، داییتان، خالهتان، خواهرتان، برادرتان، میتوانید بخورید، میتوانید از خانههایی که مجاز است غذا خوردن، خانه خودتان، پدر، مادر، خواهر، برادر، هی میگوید: خانه پدر، خانه مادر، خانه، خانه، 9 بار کلمه خانه را آورده است. من شب گذشته گفتم که چرا اینقدر 9 بار کلمه خانه را آورده است. نکند میخواهد بگوید: غذای خانگی با غذای رستوران متفاوت است؟ نشستم فکر کردم بیست نکته پیدا کردم و درباره امتیاز غذای خانگی بر غذای رستوران نوشتم.
وی با بیان این که قصد اصلاح باید مورد توجه قرار گیرد، افزود: اگر زن و شوهر با هم اختلاف دارند، قرآن میگوید: یک داور از فامیل مرد، یک داور از فامیل زن بیایند، مشکل را حل کنند، بعد میگوید: «إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ» (نساء/35) این دو داور قصد اصلاح داشته باشند، خدا این ها را جوش میدهد. یعنی آن سوز درونی در تأثیر کلامشان اثر میگذارد. طبق آیه قرآن «إِنْ یُریدا» اگر این دو داور، که یکی از فامیل مرد است، یکی از فامیل زن، «إِصْلاحاً» نه اینکه نماینده مرد به نفع مرد کنار بکشد، نماینده زن به نفع زن کنار بکشد.
حجتالاسلام قرائتی تصریح کرد: ما الآن که وکیل میگیریم، میگوییم: آقا پنج میلیون تومان مثلاً به تو میدهم، برو از من دفاع کن. کاری به حق و باطل ندارد. به نفع من! آن هم که رقیب من است و مخالف من، میگوید: من یک وکیل میگیرم و 10 میلیون تومان به او میدهم. چون پول از من میگیرد، کاری به حق بعضیهایشان ندارند، میگوید اینطور نباشد، «إِنْ یُریدا إِصْلاحاً» اگر حسن نیت داشته باشی، خدا به تو کمک میکند، «إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّه».
وی گفت: یکی از مسائل، حق دفاع دادن است، حضرت سلیمان سان میدید، یک روز که سان میدید، گفت: «ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ» (نمل/20) چه شده که من هدهد را بین پرندهها نمیبینم. یا باید بیاید دلیل غیبتش را بگوید، «أَوْ لَیَأْتِیَنىِّ بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ» (نمل/21) یا باید استدلال بیاورد، یعنی برای غیبتش باید عذر موجه بیاورد.
دوری از حدس و گمان در قضاوت
این مفسر قرآن گفت: در قضاوت نمیشود به گمان تکیه کرد. قرآن آیاتی دارد که میگوید: «إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئا» (یونس/36) با گمان و خیال نمیشود بافت. باید ملموس باشد. استدلال باید علمی باشد، گمان نباشد. من حدس میزنم این چنین است. من حدس میزنم، این تحلیلهای سیاسی که بعضیها میکنند خیلیهایش پایش به جایی بند نیست. این یک نگاهی دارد، مثل کسی که عینک سرخ میگذارد، چون عینک سرخ میگذارد، همه شلغمها را لبو میبیند. یا عینک سبز میگذارد، همه کاهها را علف میبیند.
وی افزود: یک قصهای است نمیدانم شنیدید یا نه؟ میگویند: شاعری یک شعری گفت: بی تو مزرعه آب نخورد، بی تو شیشه می نخورد. گفتند: آن چیه؟ گفتند: به علمای حوزه بدهیم. گفتند: آقا این شاعر چه گفته؟ گفت: غرض او توحید افعالی است. یعنی بدون اراده خدا هیچ کاری نمیشود کرد. دادند به دولتیها، گفتند: بی رشوه کار نمیشود. به بازار دادند، گفتند: بیپول کار نمیشود. دادند به عرفا، گفتند: بدون عشق و انگیزه کار پیش نمیرود. رفتند نزد خودش، گفتند: آقا این شعری که گفتی همه را گیج کردی، بی تو مزرعه آب نخورد. غرض تو چیه؟ گفت: غرضم بیل است. گفتند: جملهی دوم، بیتو شیشه می نخورد. گفت: منظورم قیف است.
حجتالاسلام قرائتی در ادامه گفت: ما یک بار دکانی رفتیم که از آن جنس میخریدیم، دیدیم نوشته پسته، گفتم: من پسته نخریدم. گفتم: شاید مهمان آمده خانم خریده. رفتیم گفتیم: شما پسته خریدی؟ گفت: نه. برگشتم گفتم: آقا نه من خریدم نه خانوادهام. شما پای ما نوشتی این مقدار هم پول پسته. گفت: یک شیخ قد بلند، آمد پسته خرید، رفت. اسمش یادم رفت. بعد هرچه فکر کردم گفتم: بهتر است به نام قرائتی بنویسم.
وی ضمن تأکید بر این که باید سعی کنیم حقیقت را کشف کنیم، گفت: زلیخا عاشق یوسف شد، درها را بست و پیشنهاد کرد. یوسف پا به فرار گذاشت. زلیخا هم به دنبالش دوید، لباسش را کشید و پاره شد. جلوی در مسئول را دیدند، فوری به شوهرش گفت: یوسف قصد بد دارد. «وَ شَهِدَ شاهِد» (یوسف/26) یک شاهدی پیدا شد و گفت: نگاه کنیم ببینیم پیراهن از کجا پاره شده است؟ اگر پیراهن از عقب پاره شده، معلوم میشود یوسف میدویده و این زن پیراهن را میکشیده و پاره شده. اگر پیراهن از جلو پاره شده، معلوم میشود که با هم درگیر شدهاند. ببینید پیراهن از کجا؟ «إِن کاَنَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ» (یوسف/26) «وَ إِن کاَنَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ» (یوسف/27) ببین پیراهن از کجا پاره شده است؟ بنابراین باید سعی کنیم حقیقت را کشف کنیم.
حجتالاسلام قرائتی اظهار کرد: دو نفر یقه همدیگر را گرفتند، یکی گفت: تو برده من هستی. دیگری گفت: نخیر تو برده من هستی. نزد حضرت امیر(ع) رفتند. حضرت هر کاری کرد که یکی از شما راست بگویید. گفت: نخیر! من آقا هستم. او نوکر من است. من برده خریدم. او هم گفت: نخیر من برده خریدم! حضرت ظاهراً به قنبر بود که گفت: دیوار را سوراخ کن، به اندازهای که یک کله در آن برود. مثل جای لوله بخاری! دو سوراخ در دو جای دیوار در بیاورید. هردو سرشان را در این سوراخ کنند. یکی در یک سوراخ، یکی در یک سوراخ. اینها سرشان را در سوراخ کردند. حضرت فرمود: بزن گردن برده را، تا گفت: گردن برده را بزن، برده گردنش را بیرون کشید. گفت: خوب تو برده هستی! این نمونهای از کشف حقیقت، است.
پرهیز از استدلال نادرست
وی با اشاره به قضاوت بر پایه حق و حقیقت، عنوان کرد: قضاوت به حق خوب معلوم است. «فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَق» (ص/22) پرهیز از استدلال نادرست. قرآن یک آیه دارد میگوید: چیزی را که یقین نداری، دنبال نکن. «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْم» (اسراء/36) پیگیری نکن از چیزی که علم نداری. این محکمکاری در اسلام خیلی سفارش شده است. مثلاً میگوید: اگر میخواهی دینت را هم یاد بگیری، از مجتهد اعلم، یعنی برو ببین باسوادترین علما چه کسانی هستند؟ این مجتهد اعلم یعنی چه؟ یعنی محکم کاری! بزرگترین آیات قرآن آیه حقوقی است. در قرآن فقط یک آیه داریم که از اول سطر شروع میشود، تا آخر صفحه. 14 سطر یک آیه است. بزرگترین آیهِ قرآن آیه حقوقی است. 35 تا 36 نکته حقوقی در این آیه است.
این مفسر قرآن بیان کرد: خداوند در مسأله حق، ریز و درشت را مینویسد. نگویید: حالا این چیزی نیست. از قاشق چایخوری تا کشتی آهن! همه را «أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیرا» (بقره/282) صغیر باشد یا کبیر. یعنی ریز یا درشت، مسأله حق الناس این است. حقالناس خیلی مهم است. حقالناس کوچک و بزرگ ندارد. اگر کسی در بچگی هم یک خلافی کرده، بزرگ شد باید صاحبش را راضی کند، حتی اگر صاحبش مرده، باید وارثانش را پیدا کند و راضیشان کند. مال مردم، حق و ناحق و کوچک و بزرگ ندارد. نماز است که میگویند: باید به تکلیف برسی. ولی بچه چهارساله یک خودنویس را برداشت، نود و چهار ساله شد، یادش آمد باید پول خودنویس را بدهد.
وی ضمن تأکید بر پرهیز از استدلال نادرست، گفت: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْم»، تحت تأثیر قرار نگرفتن. دو چیز در آدم لغزش ایجاد میکند، یکی کسی که آدم او را دوست دارد. چون دوستش دارد، میخواهد به نفع این حکم صادر کند. گاهی هم کسی از کسی بدش میآید. ناراحت است میخواهد یک جایی یک نیشگونی به او بگیرد.
حجتالاسلام قرائتی افزود: در قرآن دو آیه داریم. یک جا میگوید: محبت شما را منحرف نکند، یکجا میگوید: غضب شما را منحرف نکند. آنجا که میگوید: محبت شما را کج نکند، میگوید: «وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُم» (نساء/135) گرچه به ضرر خودت است. مرد باش بگو: آقا به ضرر من است. من اشتباه کردم! «أَوِ الْوالِدَیْن» حتی اگر به ضرر والدین است. یعنی حب به خودت و حب به پدر و مادر، اولاد شما را کج نکند. یکجا داریم غضب کج نکند، «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْم»، «شَنَآنُ» یعنی دشمن، همان «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) شانه یعنی دشمن، «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا» (مائده/8) یعنی دشمنی باعث نشود شما عدالت نداشته باشید. نه محبت شما را منحرف کند، نه غضب! عوامل انحراف چیه؟ محبت به پول، مثلاً رشوه بگیرد. محبت به جان، محبت به فامیل، محبت به این آقا که مراجعه کرده است. خیلی عدالت مهم است.
عدالت؛ محور زندگی در دین اسلام
وی با بیان این که اسلام عدالت را محور قرار داده که در کل زندگی ما میچرخد، افزود: پیشنماز باید عادل باشد. امام جماعت باید عادل باشد. قاضی باید عادل باشد. شاهد باید عادل باشد. رهبر مسلمانان باید عادل باشد. عدالت، خیلی مهم است.
حجتالاسلام قرائتی عنوان کرد: عدالت هم فقط در حکم نیست. حتی حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه میگوید: نگاههایت هم عادلانه باشد. اگر دو نفر نزد شما آمدند، یک نفر را ده ثانیه نگاه نکن، یک نفر را پنج ثانیه! نگاهت هم باید یکسان باشد.
وی تصریح کرد: اسلام میگوید: اگر کفش قاضی تنگ است، قضاوت نکند. مسأله حجاب در دانشگاه، نگاه حقوقی دارد. کتاب دست من است، نمیتوانم مطالعه کنم. تو ضربه علمی به من میزنی، کاری به حلال و حرامیاش هم ندارم.
این مفسر قرآن در ادامه افزود: یک کسی هندوانه دزدیده بود، میخورد. گفتند: حرام است. گفت: من برای خنکیاش میخوردم! کار به حرامیاش ندارم. حالا من کار به حلال و حرامش ندارم. من میگویم: اگر حلال هم باشد، در فضای درس مسائل تحریککننده نباید باشد. چون من میخواهم درس بخوانم. پیغمبر(ص) آمد نماز بخواند، پرده گل داشت، فرمود: فاطمه جان، این گل پرده حواس مرا پرت میکند. فاطمه جان این پرده را بردار. گل پارچهای حواس پیغمبر(ص) را پرت میکند، آنوقت دختر با این قیافه حواس این جوان را پرت نکند. اگر بیحجابی حلال هم باشد، در محیط درس نباید باشد. من از نظر حقوقی میگویم.
وی با بیان این که ارائه اطلاعات باید دقیق باشد، گفت: قرآن در سوره نمل میگوید: اگر خبری رد و بدل میشود، «بِنَبَإٍ یَقینٍ» (نمل/22)، «عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ، عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ» (نبأ/2) نبی یعنی کسی که خبر بزرگی را آورده است. خبر باید یقینی باشد. حدسیات نباشد. از یک کسی پرسیدند، بیمارستان نیروی دریایی کجاست؟ یک خرده فکر کرد، گفت: بیمارستان نیروی دریایی، لابد کنار دریاست. با حدس نمیشود. اینکه میگویند: قیاس نکنید، خوب قیاس یک چیز حدسی است، مثل آن آقایی که گفته بود: درخت گردکان با آن بزرگی، درخت خربزه الله اکبر! گردو کوچک درختش اینقدر است، پس خربزه درختش چقدر است؟
حجتالاسلام قرائتی با بیان این که تحلیلها، خبرها و گزارشها باید یقینی باشد، اظهار کرد: قرآن یک آیه دارد میگوید: «وَ أَقیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّه» (طلاق/2) اگر جایی شهادت و گواهی میدهید، برای خدا باشد. حبّی، بغضی و پولی نباشد، در چهارچوب قانون باشد. قرآن یک آیه دارد میگوید: «یَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها» (مائده/108) یعنی گواهی که میدهید، «وجهها» یعنی روی فرمول خودش شهادت بده. «عَلى وَجْهِها» هدیه را رد کنید.
خطر رشوه به نام هدیه
وی بیان کرد: خانمی بود به نام بالقیس که پادشاه بود، یک نامه حضرت سلیمان(ع) به او نوشت که ایمان بیاور. گفت: ما یک هدیه میفرستیم، حقالسکوت. فوری هدیه را رد کرد. گفت: «أَ تُمِدُّونَنِ بِمال» (نمل/36) شما با مال میخواهید مرا کش بدهید؟ «فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتاکُم» آنچه که خدا به ما داده است، خیلی بیشتر از این مال است. «بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ» (نمل/36) شما هستید که با این هدیهها خوشحال میشوید.
این مفسر قرآن گفت: «طارق»، یعنی کسی که در میزند. به راه میگویند: «طریق» چون آدم با پایش هی زمین را میکوبد. یک کسی شب آمد در خانه حضرت علی(ع) را زد. امیرالمؤمنین(ع) در را باز کرد، گفت: یک مقدار حلواست. فرمود: تو این حلوا را آوردی که من شب بخورم، فردا اگر غلطی کردی در مملکت کاری نداشته باشم. در نهجالبلاغه میگوید: عجب! «طَارِقٌ طَرَقَنَا» (شرح نهجالبلاغه/ج11/ص345) آمده شب در خانه مرا زده میخواهد مرا با حلوا بخرد؟
وی تصریح کرد: در مسجد دانشگاه، ما بعضی روزها نماز میخوانیم، یک روز یک جوان آمد گفت: پدرم مرحوم شده، گفته: هشتصد میلیون به آقای قرائتی برای ستاد نماز و تفسیر و اینها بدهید. گفتم: پدر شما مرحوم شده خدا بیامرزد. ولی من پول از کسی نمیگیرم. بروید دفتر مراجع بدهید، یا دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی بدهید، من از آنها پول میگیرم. گفت: وصیت کرده به خودت بدهیم. گفتم: نه آقا من پول از کسی نمیگیرم. نمیدانم شما که هستید، پدرت کیه؟ خودت که هستی؟ من نمیدانم. بدهید من از آنجا پول میگیرم. دام میاندازند. میخرند! تخصص ما را میخرند، عاطفه ما را میخرند، دین ما را میخرند. خیلی خطرناک است.
حجتالاسلام قرائتی با بیان این که قاضی، کارش خیر است، چون قضاوت، عبادت است، عنوان کرد: قضاوت، کار انبیاء است. اما لب مرز است. عین کلید است، یک خرده چنین کند قفل میشود، از این طرف هم باز میشود. مثل زبان است، گردشش آسان است، خیلی باید مواظب باشیم.
وی تصریح کرد: حدیث داریم که گاهی یک ناحقی انجام میشود که یک نفر را به ناحق میکشند. روز قیامت یک قطره خون به سینه انسان میچکد. میگویند: این چه بود؟ میگویند: یک نفر را به ناحق کشتند، تو در یک قطره شریک بودی. چرا؟ چون آنجا ایستادی خندیدی، کف زدی. در جایی قمار بازی میکنند، شما بازی نمیکنی، ولی همین که به سفره قمار نگاه میکنی مسئول هستی. حدیث داریم اگر بوی کباب، بوی غذا به خانه همسایه رفت، باید یک مقداری در یک ظرف بگذارید، برای همسایه بفرستید. چون بوی غذا برای همسایه یا حق میآورد، یا توقع، این نکته ظریف است.