صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۲۰۱۵۴
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۳
حجت الاسلام قرائتی عنوان کرد:

گروه فعالیت‌های قرآنی: حجت الاسلام قرائتی گفت: گاهی انسان‌هایی ادعا می‌کنند که با امام زمان(عج) ملاقات دارند، قرآن با این مدعیان دروغگو برخورد می‌کند، جامعه نیز باید به مخالفت با آنها برخیزد، زیرا کتمان و تحریف، ظلم فرهنگی به جامعه است.

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا)، برنامه این هفته درس‌هایی از قرآن، پنجشنبه 29 خردادماه با موضوع «قرآن و مدعیان دروغگو» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی اجرا شد.

در این جلسه به بررسی مواردی از جمله رسوایی در انتظار مدعیان دروغگو، برخورد قاطع حضرت موسی(ع) با سامری، غیرت دینی در برابر ادعاهای ناروا، بدعاقبتی بلعم باعورا، تکذیب مدعیان ارتباط با امام زمان(عج)، کوبیدن باطل با سخنان حق و کتمان و تحریف، ظلم فرهنگی به جامعه پرداخته شد.

برخورد قرآن با مدعیان دروغگو

حجت‌الاسلام قرائتی طی سخنانی گفت: گاهی انسان‌هایی ادعا می‌کنند که با امام زمان(عج) ملاقات دارند و به آنها الهام می‌شود، قرآن با این مدعیان دروغگو برخورد می‌کند، چون هر چیزی حق بود، باطلش هم پیدا می‌شود، وقتی پول ارزش داشت، پول قلابی هم پیدا می‌شود، هرچیزی که حقیقت بود، کنارش یک طلای بدلی هم درست می‌شود.

وی با اشاره به آیه‌ای از قرآن، اظهار کرد: آیه 93 سوره انعام می‌گوید: افرادی هستند که می‌گویند: «أُوحی إِلَی‏ وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْه‏»، افرادی هستند می‌گویند: به من وحی می‌شود در حالی که دروغ می‌گویند، «وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْه شَیْ‏ء‏»، هیچ چیزی به آنها وحی نمی‌شود. یا می‌گویند: «سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّه‏» (انعام/93) من نازل می‌کنم، «مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّه‏» همان‌طور که خدا وحی می‌کند، من هم می‌‌توانم قرآن را نازل کنم.

این مفسر قرآن افزود: خداوند در آیه 93 سوره انعام می‌گوید: «إِذِ الظَّالِمُونَ فی‏ غَمَراتِ الْمَوْت‏»، این‌ها ستمگرانی هستند که در لحظه جان دادن، «وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدیهِم‏» فرشته‌ها بالای سرشان می‌آیند، می‌گویند: «أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُم‏ ُالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُون‏ِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ»، اول اسم ظالم روی این‌ها گذاشته است، دوم گفته این‌ها بسیار بد جان می‌دهند و سوم می‌گوید: عذاب این‌ها عذاب هون است، یعنی عذاب خوارکننده است.

خواری و رسوایی در انتظار مدعیان دروغگو

وی عنوان کرد: گاهی‌وقت‌ها عذاب شدید است، مثل این‌که مثلاً جایی را بمباران می‌کنند، گاهی عذاب، شدید نیست، درد دارد. مثل کسی که یک سنجاق در بدن آدم فرو می‌کند. این سنجاق در استخوان فرو می‌رود و درد می‌آید. بعضی وقت‌ها نه بمب می‌اندازد، نه سنجاق فرو می‌کند. آب دهان می‌اندازد. این حرکت، نه سر و صدا دارد، نه درد دارد، ولی به آدم اهانت می‌شود. «عَذابَ الْهُون» یعنی یک عذاب اهانت‌کننده‌ای به این‌هایی که دکان دین باز می‌کنند و می‌گویند: «أُوحِی إِلَی» به من وحی شده است، «وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْه شَیی‏ء‏» در حالی که دروغ است.

حجت‌الاسلام قرائتی بیان کرد: در شأن نزول آمده است که شخصی به نام عبدالله‌بن سعد که نویسنده وحی بوده است، خیانتی کرد، حضرت وی را طرد کرد، وی گفت: من هم می‌توانم مثل آیات قرآن بیاورم. بعضی از افراد هستند که اول، مرید هستند، بعد جا‌به‌جا که شدند، ضد انقلاب می‌شوند. در قدیم نیز فردی بود که بازوی پیغمبر(ص)، از اصحاب ایشان و کاتب وحی بود، پیغمبر(ص) به خاطر یک خلاف جا‌به‌جایش کرد، وی هم مردم را دور خودش جمع کرد، گفت: من هم می‌توانم مثل قرآن بیاورم. مثلاً در هیأت حسینی، فردی با رئیس هیأت دعوایش می‌شود، می‌رود انصارالحسین(ع) درست می‌کند. با یک گروهی کار می‌کنند، اختلاف نظر پیدا می‌کنند، برای خودشان یک مؤسسه مستقل درست می‌کنند، یا از فلان آقا و مسجد و هیأت امنا ناراحت می‌شوند، بیرون مسجد می‌روند و یک تشکیلاتی راه می‌اندازند.

برخورد قاطع حضرت موسی(ع) با سامری

وی اظهار کرد: امام باقر(ع) فرمود: کسی که ادعای امامت کند، از مصادیق این آیه قرآن است که می‌گوید: «فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسى‏ فَنَسِیَ» (طه/88) سامری یک مجسمه‌ساز هنرمندی بود، زر و زیور و طلا از مردم گرفت، با این طلاها و زر و زیورها یک گوساله درست کرد، این گوساله طوری بود که باد که وارد معده‌اش می‌شد، صدا می‌کرد. «عِجْلاً جَسَداً» یک لاشه گوساله بود، «لَهُ خُوارٌ» بعد گفت: «هذا إِلهُکُمْ» خدای شما این است. «وَ إِلهُ مُوسى‏» خود موسی هم همین را می‌پرستد. چون می‌گویند: اگر خواستید مردم را منحرف کنید، اول سران را ضایع کنید، مثلاً می‌گویند: این غذا را بخور، می‌گوید: نمی‌خورم، می‌گوید: بابا فلانی هم از این غذا می‌خورد که راه را برای دیگران باز کند.

حجت‌الاسلام قرائتی تصریح کرد: چطور شد مردم سراغ گوساله رفتند؟ قرآن چه برخوردی کرد؟ اولاً اینکه چند برخورد کرد. خواست این مجسمه‌ساز را بکشد، اما مجسمه‌سازی هنر است و این هنر اگر در راه حق باشد، خوب است، اگر در راه باطل باشد، هنرش منفی است. خواست او را بکشد، به او وحی شد این چون آدم سخاوتمندی است، از قتل وی صرف نظر کن. وی یک بیماری گرفت که می‌گفت: «لا مِساس‏» (طه/97) یعنی کسی با من تماس نگیرد و از بشر فرار می‌کرد. این یک برخورد بود. بعد هم فرمود: «لَنُحَرِّقَنَّه‏» من این گوساله‌ تو را آتش می‌زنم و خاکسترش را هم بر باد می‌ریزم. حیف بود که این همه طلا آتش بگیرد. اما حفظ فکر مردم از حفظ طلای مردم مهمتر است. درست است این گوساله طلایی بود، ولی حضرت موسی(ع) فرمود: «لَنُحَرِّقَنَّهُ» من این گوساله را آتش می‌زنم. «ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً» آتش می‌زنم خاکسترش را هم به دریا می‌ریزم.

وی عنوان کرد: وی تهدید شد، خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَکَ مَوْعِدا» (طه/97) این که تو بیماری پیدا می‌کنی که به همه می‌گویی: دست نزن و اطراف من نیا، این بیماری همراه با «فَاذْهَب‏»، «لا مِساس‏»، «لَکَ مَوْعِداً»، «لَنُحَرِّقَنَّه‏» چهار برخورد است. طرد سامری، «لا مِساس‏»، قهر خدا در قیامت، آتش زدن گوساله و به دریا ریختن خاکسترش چهار برخورد حضرت موسی(ع) با وی بود.

غیرت دینی در برابر ادعاهای ناروا

این مفسر قرآن با اشاره به موضوع غیرت دینی، گفت: اگر مشاهده کردید که یک کسی مدعی دروغ هست، با وی برخورد کنید. نگویید: چه کار دارید؟ بگذارید چهار نفر هم مرید وی باشند. غیرت دینی لازم است. غیرت دینی در بعضی کمرنگ شده است. برخی می‌گویند: به ما چه ربطی دارد؟ من و وی را در یک قبر نمی‌گذارند. به حضرت امیر(ع) گفتند: یک زنی هست که مسلمان نیست، اما طلاهایش را گرفتند. فرمود: اگر انسان از غصه دق کند، عیب ندارد. ولو زن یهودی است، ولی در کشور اسلامی، یک مسیحی و یک یهودی باید بتواند راحت زندگی کند، حقوق زندگی کاری به دین ندارد.

وی افزود: یک بار حضرت ابراهیم(ع) گفت: خدایا به مؤمنین نعمت بده. «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَن‏» (بقره/126) هرکس ایمان دارد بخورد. فرمود: نه، من به کفار هم رزق می‌دهم. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُه‏» اگر فردی کافر شود باز هم به وی نعمت می‌دهم، حساب قیامت با حساب دنیا جداست.

بدعاقبتی بلعم باعورا

حجت‌الاسلام قرائتی بیان کرد: آیه‌ 175 سوره اعراف می‌گوید: «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا»، پیغمبر(ص) برای مردم بگو، یک کسی بود که «آتَیْناهُ آیاتِنا» ما آیات خود را به او دادیم. آیات الهی نزد او بود. آیت‌الله بود. یعنی آیات الهی نزد او بود. بلعم بعورا دانشمند بود. اسم اعظم بلد بود. دعایش مستجاب می‌شد. از مبلغان دین حضرت موسی(ع) بود، ولی بعدش علیه حضرت موسی(ع) قیام کرد. اول مرید بود، بعد مخالف شد. این که چرا بلعم نگفته است؟ «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ بلعم» امام موسی(ع) فرمود: مخصوصاً بلعم را نگفته که فکر نکنید برای یک فرد خاصی است. هرکسی که «آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» انسلخ به معنی کندن است. سلّاخ که می‌گویند، چون سلّاخ پوست را از گوشت جدا می‌کند. می‌گوید: «آتَیْناهُ آیاتِنا» ما اول یک اسم اعظم به او دادیم، دعایش مستجاب شد، از علما بود. یاران موسی(ع) بود. اول، مهم بود، اما «فَانْسَلَخَ مِنْها» خودش به بخت خودش پشت پا زد، دست از آیات الهی کشید و جذب فرعون شد.

وی افزود: امام باقر(ع) فرمود: اسم وی را نبردند، تا هرکس که این‌طور باشد، شامل او هم شود. اختصاص به زمان و شخص خاصی ندارد. این‌که می‌گوید: «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ» یعنی تلاوت کن، ای پیغمبر برای مردم این آیات را تلاوت کن. بخوان که شخصی در تاریخی بوده که عالم بوده، دعایش مستجاب شده، اسم اعظم بلد بوده، ولی بدعاقبت شد. این از آیات بدعاقبتی است. در قرآن حدود 50 آیه داریم که راجع به بدعاقبتی است. «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (نساء/137) مؤمن بود، کافر شد. «آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» اسم اعظم بلد بود، بدعاقبت شد. «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْل‏» (بقره/51) خداپرست بود، گوساله‌پرست شد. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُم‏» (بقره/64) در راه بود، بعد کج شد.

این مفسر قرآن بیان کرد: «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ»، یعنی رهبر باید مردم را نسبت به خطرهای آینده که پیش‌بینی می‌کند، هشدار بدهد. گاهی طاغوت‌ها، ممکن است علما را گمراه کنند. چطور شد بدعاقبت شد؟ ممکن است دلایلش، یک چک، پول، حواله‌ و یک وعده باشد، در غرب هم همین‌طور است، فردی متخصص است، ولی تخصصش را به جنایتکاری می‌فروشد، این هم یک مسأله است.

تکذیب مدعیان ارتباط با امام زمان(عج)

وی گفت: برخی آدم‌ها، دین‌ساز، دین‌تراش و دین‌فروش هستند و مردم را اغفال می‌کنند و می‌گویند: من دیشب خدمت امام زمان(عج) بودم، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بارها افرادی را زندانی کردند که ادعا می‌کردند با امام زمان(عج) رابطه دارند. البته افرادی هستند که با امام زمان(عج) رابطه دارند، اما آنها که رابطه دارند، نمی‌گویند. آنهایی که اعلام می‌کنند، معلوم می‌شود رابطه ندارد. آنهایی که رابطه دارند، مثل اسکناس هستند، سر و صدا ندارند. این‌ها که پول خرد هستند، صدا دارند.

کوبیدن باطل با سخنان حق

حجت‌الاسلام قرائتی با اشاره به آیه قرآن که می‌گوید: با باطل برخورد انقلابی کنید، بیان کرد: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ» (انبیاء/18) باید با دین‌فروشان و مدعیان دروغ، برخورد داغ و انقلابی کرد. «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ» قذف یعنی پرتاب کن. حق را پرتاب کن، «عَلَى الْباطِلِ» یعنی حق را چنان بردار و در سر باطل بزن، «فَیَدْمَغُهُ» همان که در فارسی می‌گوییم دَمَغ شد. یعنی چنان پتک حق را بر سر باطل بکوب که باطل دمغ شود. برخورد با دین فروشان! مگر می‌شود هرکسی بگوید: من با امام زمان(عج) رابطه دارم؟ ما مشکلمان این است که هرچه می‌خواهیم قبول کنیم باید با قرآن تطبیق دهیم. حتی امام صادق(ع) فرمود: حرف‌های مرا نپذیرید، اگر دیدید که ضد قرآن است.

وی اظهار کرد: از اینجا معلوم می‌شود که علم به تنهایی نجات نمی‌دهد. فکر نکن اگر باسواد شویم، بیمه هستیم. بلعم بعورا دانشمند درجه یک بود، اما با ریال و دلار خودش را فروخت. علم، آدم را نجات نمی‌دهد. علم کافی نیست. ایمان هم کافی نیست. لذا در کنار «آمَنُوا» می‌گوید: «وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏» (بقره/25) «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏» ایمان و عمل! علم و عمل! باید در کنار هم باشند.

این مفسر قرآن با اشاره به آیه 31 سوره انفال، عنوان کرد: «وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا»، آیات الهی را که برای آنها تلاوت می‌کنیم، می‌گویند: «سَمِعْنا» شنیدیم. «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» ما هم بخواهیم مثل آن می‌بافیم. «إِنْ هذا إِلاَّ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ» این‌ها اسطوره و افسانه‌های پیشینیان هستند. شخصی به نام نضربن حارث بود. یک سفر به ایران آمد و قصه رستم و اسفندیار را شنید، رفت و برگشت، گفت: من هم اگر بخواهم همین‌طور که پیغمبر(ص) قصه‌ عاد و ثمود را می‌گوید، من هم قصه‌ رستم و اسفندیار را برای شما می‌گویم، اینکه انسان احساس کند، این هم مثل او شده است.

کتمان و تحریف، ظلم فرهنگی به جامعه

وی افزود: آخرین آیه‌، آیه‌ای است که برای مسائل اقتصادی است. می‌گوید: اگر کسی در مسأله اقتصادی خیانت کند، وای بر او! « وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) یعنی کم فروش! وای بر کسی که کم‌فروشی کند. یعنی کم‌فروشی یک ظلم اقتصادی است. خدا یک‌بار ویل گفته است. این ظلم اقتصادی است.

حجت‌الاسلام قرائتی گفت: خداوند درباره ظلم اجتماعی هم در قرآن سخن گفته است. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه/1) وای بر کسی که به مردم نیش می‌زند. چون کسی به مردم نیش می‌زند، آبروی مردم در جامعه می‌ریزد. ولی برای ظلم فرهنگی یک‌بار «ویل» نگفته است. گفته: «ویلٌ، ویلٌ، ویلٌ» در آیه 79 سوره بقره، سه بار گفته: وای بر کسی که ظلم فرهنگی می‌کند. «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»، «ویلٌ» وای به کسانی که می‌نویسند، بعد می‌گویند: این نوشته برای خداست. «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً» برای یک لقمه نان، دوباره گفتند: «فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ» وای بر این قلم‌ها! بعد گفته: «وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» وای بر این درآمدها! در یک آیه سوره بقره برای کسانی که حقه‌بازی می‌کنند، یک چیزی می‌نویسند، می‌گویند: سیاست اسلامی، یا اقتصاد اسلامی، اخلاق اسلامی، ایدئولوژی اسلامی، جهان‌بینی اسلامی، کسانی که حرف بی‌مبنا می‌زنند، به ما گفتند: دینتان را از اعلم بگیرید. نه از هرکسی که ممکن است حرفی بزند.