به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین سیدصمصامالدین قوامی، رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی امروز 16 مهر در ادامه درس تفسیر مدیریتی سوره حمد در این بنیاد با طرح این سوال که «ضالین» چه کسانی هستند؟ گفت: بعد از بررسی «مغضوب علیهم» نوبت به بررسی «ضالین» میرسد که به گمراهان ترجمه میشود که تقریبا اجماعی است؛ قبلا معلوم شد که صراط مستقیم راه هدایتشدگان و «انعمت علیهم» است و راه «مغضوب علیهم» و«ضالین» نیست معمولا هدایت در مقابل ضلالت میآید مثلا راغب هدایت را راهنمایی با لطف و ضلالت را عدول از راه راست بیان کرده است.
معنای هدایت
وی ادامه داد: پس هدایت یعنی نشان دادن راهی که به هدف انسان منتهی میشود و ضلالت به معنای عدول از صراط مستقیم است و متمایل شدن از منهج اصلی؛ خواه کم باشد یا زیاد و خواه عمدی باشد یا سهوی.
قوامی تصریح کرد: واژه ضلالت، متضمن نوعی تحیّر و سرگردانی است و مراد منحرف شدن از راهی است که به مقصد منتهی میگردد. «ضال» به کسی گفته میشود که مقصود و مطلوبش از او پنهان شده باشد و از راهی که به آن منتهی میشود، منحرف گردیده است. با این حساب مغضوبین نیز باید نوعی هدایت نایافته و ضال حساب شود کما اینکه ضالین نیز مشمول غضب خداوند هستند.
وی با بیان اینکه ما مباحث کلامی را موکول به جای خودش میکنیم و فعلا بحث در قواعد و نکات مدیریتی ضلالت است به اولین قاعده اشاره کرد و ادامه داد: اولین قاعده این است که من هیچ گاه گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمىدهم! «ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً؛( کهف51) من هرگز آنها [ابلیس و فرزندانش] را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و نه به هنگام آفرینش خودشان، حاضر نساختم! و من هیچ گاه گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمىدهم!.
تفسیر مدیریتی از «ضالین»
استاد حوزه علمیه عنوان کرد: در یک تفسیر معتبر، تحلیلی مدیریتی از این آیه ارائه شده است: گر چه در آیات فوق سخن از خداوند است و نفى وجود یاورى براى او از گمراهان، و مىدانیم اصولا خدا نیاز به معین و کمککار ندارد تا چه رسد به اینکه گمراه باشد یا نباشد ولى این یک درس بزرگ است براى همگان که در کارهاى جمعى، همواره کسانى را به یارى طلبند که هم خودشان در خط صحیح حق و عدالت باشند و هم دعوت کننده به چنین خطى، و بسیار دیدهایم افراد پاکى را که به خاطر عدم دقت در انتخاب دستیاران خود گرفتار انواع انحرافها و مشکلات و انواع ناکامیها و بدبختیها شدهاند، جمعى از گمراهان و گمراهکنندگان دور آنها را گرفته، و نظام کارشان را به تباهى کشیدهاند، و سرانجام همه سرمایههاى انسانى و اجتماعیشان را بر باد دادهاند.
وی افزود: در تاریخچه کربلا چنین مىخوانیم که امام حسین(ع) سرور شهیدان در میان راه به عبید اللَّه بن حر برخورد کرد، امام علیه السلام به دیدن عبید اللَّه رفت و او احترام فراوان نمود، اما هنگامى که امام او را دعوت به یارى نمود، او سوگند یاد کرد که از کوفه بیرون نیامده مگر به خاطر اینکه از این جنگ کنارهگیرى کند، سپس اضافه کرد من مىدانم اگر با این گروه نبرد کنى نخستین کشته خواهى بود، ولى این شمشیر و اسبم را تقدیم شما مىکنم. امام صورت از او برگرداند و فرمود: «هنگامى که از جان خود مضایقه دارى نیازى به مال تو نداریم» سپس این آیه را تلاوت کرد،«وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً (اشاره به اینکه تو گمراهى و گمراه کننده، و شایسته دستیارى نیستى. (نور الثقلین جلد ۳ صفحه ۲۶۸) به هر حال نداشتن یار و یاور از این بهتر است که انسان از افراد آلوده و ناپاک یارى بطلبد و آنها را گرد خود جمع نماید.
قوامی تصریح کرد: المیزان معتقد است که «ظاهرا سنت خداى عز و جل این است که گمراهکنندگان را کارگردان و یاور خود نگیرند مفسر دیگری این نکات را فهمیده است: کارگزاران الهى باید امین باشند. آنان که در راه و خط خدایند، نباید از منحرفان کمک بگیرند و باید استقلال سیاسى و اقتصادى خود را حفظ کنند. «ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً».
رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی بیان کرد: همان طور که ملاحظه میشود معصومین علیهم السلام نیز در مدیریت خود به این اصل وحیانی استناد کردهاند.
استخراج مدیریت منابع انسانی از آیه
استاد حوزه علمیه در ادامه عنوان کرد: یکی از محورهای مهم در دانش مدیریت عبارت است از «مدیریت منابع انسانی» که یکی از چهار رکن آن نظام گزینش و انتخاب است. در این آیه شریفه به صورت قاعدهمند میگوید که مضلین (یعنی گمراهکنندگان) نباید در سازمان اسلامی و الهی مورد گزینش واقع گردند. چرا که ویروس گمراهی را را با خود به سازمان تزریق میکنند و باید دانست که مضّل خود یک ضال و گمراه است و اصولا این یک قاعده است که هر ضالّی مضل خواهد شد و ضلالت خود را به دیگران تسری میدهد به این آیه دقت کنیم این قاعده را فهم میکنیم «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبیلِ(المائدة ۷۷)؛ «بگو اى اهل کتاب! در دین خود، غلوّ (و زیادهروى) نکنید! و غیر از حق نگویید! و از هوسهاى جمعیّتى که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروى ننمایید!»
قوامی با بیان اینکه در جلسات آینده به ضلالت سازمانی خواهد پرداخت به آیه مقابل مکملی اشاره کرد که راه صحیح انتخاب عضد را نشان میدهد و ادامه داد: خداوند به حضرت موسی(ع) به عنوان مدیر منصوب خود که مطالبه یار و معاون و عضد از خدا کرده بود در مقام اجابت میفرماید: قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ؛(قصص 35) فرمود: «بزودى بازوان تو را بوسیله برادرت محکم (و نیرومند) مىکنیم، و براى شما سلطه و برترى قرار مىدهیم و به برکت آیات ما، بر شما دست نمىیابند شما و پیروانتان پیروزید!» که نشان میدهد اعتضاد و انتخاب یک نیروی هماهنگ که مثل عضد و بازو عمل میکند چه برکات و آثاری در مدیریت دارد.
نکات مدیریتی آیه
وی محکم کردن و محکم شدن بازوان مدیر، قرار دادن سلطه و برتری برای مدیر و عضد و پیروزی برای مدیر و عضد و پیروان آن دو (اثربخشی و کار آمدی) را از جمله برکات آن دانست و تصریح کرد: حیف نیست این برکات را با انتخاب عضد ضال و مضل از دست بدهیم و خود و سازمان خود را دچار خسران و حسرت نماییم؟.