به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه زنجان، «ابوالفضل روحی»، استاد دانشگاه باقرالعلوم و عضو مؤسسه علمی نشر امام خمينی(ره) در دوازدهمين نشست جوانان مساجد كه با عنوان همايش سياحت غرب روز چهارشنبه، 24 شهريورماه برگزار شد، عنوان كرد: مبدأ و معاد از مهمترين مسائل و مشكلات زندگی بشر است.
وی اظهار كرد: بشر همواره به دنبال يافتن پاسخ برای سؤالات مربوط به آغاز و پايان زندگی است و در برخی مراحل، برای قانع كردن خود به چند پاسخ نادرست بسنده كرده است، كه از جمله آنها پيدايش خدايان دروغين و متعدد است و اين موضوع نشانگر اين امر است كه بشر برای هر موجودی كه به آن نياز داشت، خدايی میساخت و هنگامی كه به نتيجه نمیرسيد به راه خود باز میگشت؛ با اين وجود، اين قبيل پاسخها هيچگاه او را به آرامش نرسانده است.
روحی بيان كرد: دغدغه ديگر بشر، مربوط به بازگشت و خاتمه زندگی و در واقع معاد است كه اديان مختلف تعابير گوناگونی از آن دارند؛ برای مثال در ايران باستان، مرگ انكار میشد و افراد بر اين باور بودند كه با مرگ، نفس آدمی قطع میشود و برای شروع زندگی دوباره در قبر قرار داده میشود؛ در عرب جاهلی، مردمان، مرگ را خسران بزرگی میدانستند و گاهی با رفتن يك فرد بزرگ، كل قبيله يا خانواده وی خود را نابود میكردند.
وی ادامه داد: در مصر باستان برای به تأخير افتادن نابودی بدن مردگان، آنرا موميايی میكردند تا به بازگشت وی اميدوار باشند؛ همچنين در آيين هندوئيسم، بدن مردگان را میسوزاندند و خاكستر آنرا پخش میكردند و بر اين باور بودند كه خاكستر وی جمع شده و زندگی دوباره را آغاز میكند و حتی زنان وفادار، خود را به همراه همسرشان میسوزاندند تا امكان بازگشت و زندگی دوباره با او را داشته باشند.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: همه اين اعتقادات به اين دليل بود كه انسان از حوادث و اتفاقات بعد از مرگ اطلاعی نداشت و با اين اقدامات سعی میكرد با نابودی خود مبارزه كند، اما با ظهور اسلام، تعابير مرگ صورت عادی به خود گرفت؛ قرآن مرگ را با عنوان «توفی» ياد كرد؛ توفی به معنی گرفتن چيزی است كه انسان آن را به فرد ديگری داده است و خداوند با اين تعبير، نه تنها مرگ را به معنی گرفتن چيزی كه به انسان داده بود ياد كرد، بلكه با معنی فنا و نابودی آن نيز مبارزه كرد و مفهوم اصلی مرگ، به صورت انتقال از يك وادی به وادی ديگر مطرح شد.
وی تصريح كرد: به دليل اهميت مسئله مرگ و هراسی كه بشر از آن دارد، بيشترين آيات قرآن و به عبارت ديگر، 700 آيه قرآن مربوط به اين مسئله است كه در اين آيات، به تمامی سؤالات بشر پاسخ داده شده است؛ همچنين امامان معصوم(ع) مسئله مرگ را به صورت واضح برای مردم مطرح كردند.
روحی افزود: ائمه اطهار(ع) در تلاش بودند كه با مفهوم نابودی مرگ مبارزه كنند، اما از سوی ديگر، جنبه مبهم و ترسآميز آن را حفظ كردند، چراكه اگر آشفتگی و ترس از مرگ از بين میرفت، انسان دچار طغيان و سركشی میشد و درصدد تصرف كل دنيا بر میآمد و همچنين زندگی بعد از مرگ را يك زندگی عادی تلقی میكرد.
وی با اشاره به مراحل مختلف مرگ بيان كرد: اولين مرحله، احتضار است و به معنی ديده شدن علائم مرگ در بيمار و در نهايت مرگ است و خود بيمار میداند كه بازگشتی برايش نخواهد بود؛ اما بشر همواره در پی يافتن پاسخ اين سؤال است كه محتضر، در هنگام ظهور علائم مرگ، چه كسی را میبيند، با چه كسی صحبت میكند و آينده را چگونه میيابد.
عضو مؤسسه علمی نشر امام خمينی(ره) اظهار كرد: پيامبر اكرم(ص) در رابطه با حال محتضر فرمود: «وقتی در كسی علائم مرگ ظاهر شد، يا جزء كسانی است كه علائم ايمان در آنها ظاهر شده است و يا جزو كسانی است كه علائم فسق و فجور در آنها ديده میشود؛ چنانچه فرد از گروه اول باشد، صورتش نورانی شده و علائم ايمان در وی بيشتر و بيشتر میشود تا اينكه به نهايت نور میرسد و دسته دوم كسانی هستند كه فاسق، فاجر و يا كافر باشند و به سمت تاريكی میروند تا اينكه به تاريكی مطلق برسند.»
وی با اشاره به حديث ديگری از پيامبر اكرم(ص) گفت: پيامبر اكرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمود: «در سه جايگاه مؤمنان را خواهی ديد، مرحله اول هنگامی است كه فرد به نااميدی رسيده و به عبارت ديگر هنگامی كه مرگ وی فرارسيده است، دومين مرحله هنگامی است كه او را در قبر میگذارند و احساس تنهايی میكند و با ديدن من و تو به اميد میرسد و مرحله سوم به هنگام عبور از پل صراط است.
روحی درباره زمان احتضار به حديثی از امام صادق(ع) اشاره كرد و بيان كرد: فردی به محضر امام صادق(ع) رسيد و گفت: خوشا به حال كسی كه بدون سختی در يك لحظه میميرد؛ امام(ع) فرمود: تو فكر میكنی اين زمانی كه میبينی همان قدر است، آن زمان در عالم معنا گاهی چندين ماه و گاه، چندين سال است و حتی زمان به طول انجاميدن شب اول قبر برای افراد مختلف، متفاوت است؛ رسيدگی به تمامی حساب فردی كه در همه عمر خود ظلم كرده، در يك شب به پايان نمیرسد؛ بنابراين زمانی كه در عالم معناست با زمانی كه ما مشاهده میكنيم كاملاً متفاوت است؛ آنچه كه ما میبينيم حوادث عادی است و وقايع حقيقی در عالم مثال بسيار طولانیتر از حوادث عالم عادی است.
وی افزود: آنچه كه ما میدانيم اين است كه انسان يك جسم مادی و يك جسم مثالی دارد و با مرگ، رابطه روح با جسم مادی قطع میشود، اما با جسم مثالی رابطه دارد؛ هنگامی كه جسم را در قبر میگذارند، روح در سرگردانی به سر میبرد، از يكسو از وارد شدن در قبر هراس دارد و از سوی ديگر نمیتواند از جسمی كه مدتها در كنارش بوده و با آن انس داشته است، جدا شود؛ به همين علت توصيه شده است كه به هنگام دفن مردگان، سه بار جسم را روی زمين بگذارند تا قطع رابطه روح و جسم به يكباره صورت نگيرد.
اين استاد دانشگاه با اشاره به روايتی از پيامبر اكرم(ص) گفت: وقتی مؤمن از دنيا میرود، رابطهاش با مؤمنان ديگر قطع نمیشود و ارواح مؤمنين با يكديگر سخن میگويند و از ارزاق، روزی میگيرند و مرگ به معنی نابودی و از بين رفتن فهم انسان نيست، اما درك حوادث، برای جسم امكانپذير نيست.
روحی تصريح كرد: قبر دو معنا دارد؛ يك معنای ظاهری كه برای دفن بدن مردگان است كه با اين دستور اسلام، شرافت انسان حفظ میشود، چراكه بوی تعفن بدن وی، پس از مرگ اين شرافت را از بين میبرد؛ معنای ديگر قبر و حقيقت آن، مربوط به جسم مثالی انسان است؛ جسم مثالی همان جسمی است كه به هنگام خواب، با اجسام مثالی ديگران ارتباط برقرار میكند.
وی ابراز كرد: مردگان، بلافاصله بعد از دفن، وارد بهشت برزخی يا جهنم برزخی میشوند و تا هنگام برپايی قيامت در آنجا می مانند و اين بهشت و جهنم برزخی متفاوت از بهشت و جهنم اخروی است؛ طبق روايات، جهنم و عذاب شيعيان علی ابن ابيطالب(ع) در عالم برزخ اتفاق میافتد و اين افراد به صورت مؤمن وارد قيامت میشوند؛ همچنين از پيامبر اكرم(ص) پرسيدند كه آيا مؤمن وارد جهنم میشود، آن حضرت فرمود: «خير، اما ممكن است در قبر عذاب خود را ببيند.»
روحی با اشاره به مسئله بعدی در رابطه با عالم پس از مرگ بيان كرد: موضوع بعد، «نكير و منكر» و «بشير و مبشّر» است؛ بشير و مبشّر مختص مؤمنان است كه به هنگام ورود مؤمن به قبر، بهشت را به او بشارت میدهند و قبر را برای او به باغی تبديل میكنند؛ برخی علمای اهل سنت معتقدند كه اين دو، فرشته جداگانهای نيستند، بلكه اعمال ما هستند كه به صورت فرشته ظاهر میشوند، اما متكلمان شيعه معتقدند كه اين دو، همان فرشتگانی هستند كه به هنگام حيات ما به ثبت و ضبط اعمال میپرداختند و با ديدنشان، گويی سالهاست كه آنها را میشناسيم، اما نمیدانيم اينها فرشتگان مسئول ضبط اعمال ما هستند.
وی ابراز كرد: خداوند در آيه 20 سوره مباركه طه میفرمايد: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا؛ هركس كه از ياد من روی گرداند، بیشك برای او زندگی سختی خواهد بود.»؛ هنگامی كه از امام صادق(ع) سؤال شد كه منظور از «مَعِيشَةً ضَنكًا» چيست، آن حضرت فرمود «كسی از آن باخبر نيست و آن زمانی است كه او را در قبر میگذارند و میگويد كه كاش هيچگاه به دنيا نيامده بودم.»
اين استاد دانشگاه اظهار كرد: مسئله بعدی در عالم پس از مرگ، پرسش است؛ طبق روايت پيامبر اكرم(ص) از مردگان سؤال میشود كه «من ربّك» و از او میپرسند: «خدای تو كيست»، و مؤمن پاسخ میدهد: «اشهد ان لا اله الا الله و عرف محمداً بانه رسوله» ولی كافر نمیتواند پاسخی دهد و سرش را برمیگرداند و پشت سرش حفرهای از آتش را میبيند و با ديدن آن هر آنچه در ذهن داشته است فراموش میكند؛ بنابراين هيچگاه نمیتواند به وحدانيت خدای متعال شهادت دهد.
وی گفت: بعد از عالم قبر، عالم قيامت اتفاق میافتد كه از آن به ساعت تعبير شده است، چراكه به يكباره اتفاق میافتد؛ در برزخ هر فرد به صورت جداگانه عذاب میبيند، اما در قيامت عذاب جمعی اتفاق میافتد؛ سؤالی كه مطرح است اين است كه قيامت، جسمانی است يا روحانی؟ آنچه از آيات قرآن برم آيد اين است كه قيامت، هم جسمانی است و هم روحانی؛ به اين معنی كه همه انسانها با همين بدنی كه با آن زيستهاند، ظاهر میشوند؛ با دميدن در صور، همگان ظاهر میشوند، يكديگر را میشناسند اما قادر به حركت و يا صحبت نيستند و بعد از مرحله ظاهر شدن همگان، حضرت زهرا(س) به ايراد سخن میپردازد و سپس افراد ديگر قادر به سخن گفتن خواهند بود.
روحی ادامه داد: شبهات زيادی در زمينه محشور شدن بدن انسان وجود دارد؛ برای مثال، وقتی فردی دفن میشود، بدن او تجزيه شده و به خاك تبديل میشود و فرد ديگری از آن خاك تغذيه میكند و پرورش میيابد، حال، به هنگام محشور شدن، كدام انسان بايد محشور شود و يا شبهه ديگر، اين مثال است كه وقتی دست كسی را به دست فرد ديگری پيوند میزنند، به هنگام محشور شدن ابدان انسانها، آن دست متعلق به كدام انسان خواهد بود، پاسخ اين سؤال را میتوان با مسائل ژنتيكی بيان كرد كه خداوند با داشتن نقشه ژنتيكی هر فرد، قادر به احيای دوباره بدن اوست.
وی ابراز كرد: ترسيم بهشت و جهنم، در نازلترين مرحله خود بيان شده است؛ و اگر درجه واقعی بهشت و جهنم مطرح میشد، افراد قادر به درك آن نبودند و به انكار آن م پرداختند؛ خداوند در آيه 72 سوره مباركه توبه فرمود: «و رضوان من الله اكبر» طبق اين فرموده، «حقيقت بهشت، حقيقتی بالاتر از مسائل يادشده است و بهترين نعمت در قيامت آن است كه انسان خدايی شده باشد و به عبارت ديگر، طبق خواست خداوند رفتار كرده باشد.»
اين استاد دانشگاه بيان كرد: امام صادق(ع) فرمود: «بدترين حالت جهنم، هنگامی است كه خداوند در يكسو باشد و اوليای الهی در سمت ديگر و در اين حال، زندگی انسان به نمايش گذارده شود؛ در اين شرايط، فرد، به قدری از نمايش زندگی خود شرمسار میشود كه سوزشش از سوزش جهنم بيشتر خواهد بود.
وی در خاتمه، در رابطه با پايان بهشت و جهنم گفت: طبق آيات متعددی كه میفرمايد: «اولئك اصحب النار هم فيها خالدون» و «اولئك اصحب الجنة هم فيها خالدون» نه بهشت پايان دارد و نه جهنم؛ اما بهشتيان و جهنميان تعبّد و تنزّل دارند؛ به اين معنی كه بهشتيان با عبادت كردن به درجات خود میافزايند و جهنميان با رفتار خود تنزّل میيابند.