به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در مراسم یادبودی که با عنوان «غواص بحر معنا» امروز، سوم آذرماه در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی برگزار شد، جمعی از فرهیختگان و اساتید ایران و لبنان درباره شخصیت این شاعر و نویسنده مسیحی و آثار او درباره امیرمؤمنان علی علیهالسلام خاصه کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» گفتگو شد.
متن کامل پیام محمدرضا حکیمی، متفکر و نویسنده ایرانی که در مراسم یادبود جورج جرداق، شاعر و نویسنده فقید لبنان، توسط حجت الاسلام والمسلمین زائری قرائت شد در ادامه آمده است:
مرزبان بزرگ تشیع، مرحوم علامه مجاهد، سیدعبدالحسین شرفالدین عاملی، صاحب کتاب گرانسنگ «المراجعات» که مشتمل برنامههایی است رد و بدل شده میان ایشان و رئیس اسبق الازهر، جناب شیخ سلیم بشری... و سرانجام شیخ الازهر در آخرین نامه خود (نامه ۱۱۱)، تصریح میکند که کسانی مطلب نادرست درباره شیعه میگفتند، ولی تو مرا از حقیقت مذهب شیعه مطلع کردی. مذهبی گرفته شده از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و تو سبب راهیابی من به حقیقت شدی...
باری، علامه مجاهد و مرزبان، سیدشرف الدین عاملی در نامهای تقریظگونه، به مرحوم استاد بزرگ جورج جرداق، درباره کتاب او، در شرح شخصیت حضرت امام امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به او به این مضمون میگوید: «اگر میخواهید درباره اهمیت و ارزش کتاب «الامام علی صوت العداله الانسانیه» سخنی در خور بگویم، قلم خود را و بیان شگرفتان را به من عاریه بدهید، تا حق سخن ادا شود.
مرحوم علامه جعفری نیز تقریظی عمیق بر کتاب «صوت العداله» نوشتهاند. کتاب در چاپ بیروت، در پنج جلد، سالها پیش انتشار یافته است و نه اینکه در این کتاب حق امام علی بن ابیطالب(ع)، کامل و تمام ادا شده باشد، امام جورج جرداق، کاملترین و تمامترین کتاب را ـ بعد از کتاب «الغدیر» ـ نوشته است.
در پایان جلد پنجم که مؤلف مرحوم، تقریظهای دانشمندان کشورهای مختلف را درج کرده است، (از سنی و شیعه و مسیحی)، تقریظ علامه جعفری را نیز آورده است.
فکر پر آفاق نویسنده و قلم سیال او و واژگان بسیار سرشار او و تعبیرات سحرآفرین کتاب، باعث شده است تا کتاب «صوت العداله»؛ به نام یکی از بینظیرترین کتابها، - در بلاغت عربی- یاد شود.
زبان عرب، زبان بلاغت است. در زبان عربی شعر و خطابه و نامه و کتاب، همه آثاری پر ارج و پر آفاق فراوان است، اما صوت العداله در میان آن همه آثار، درخششی چشمگیر دارد. جورج جورداق نمینویسد، بلکه تصویر میآفریند و تابلو میسازد و از رسالت واژه و تعبیر، به سرشاری استفاده میکند.
همانگونه که امام علی(ع) به زندگی، حیات بخشید و ارج انسانی را فریاد کرد و شاکله عدالت را اساس ضروری جامعهها و تمدنها شمرد و در فضای ملکوتی و تعابیر پر نور «نهجالبلاغه»، خدا و انسان و زندگی و عدالت را سرود و به واژهها جان جاودان داد، نویسنده صوتالعداله نیز به پیروی از خطبه علوی و در کتاب خود در شرح مقداری از شخصیت امام علی(ع)، آفاق آفرید و آفاق، و اوج گرفت و اوج... و تعبیرات و واژگانی آن چنان را عرضه کرد، و در آفاق لاهوتی شخصیت علی(ع)، حقیقت علوی و به تعبیر خود او: «فریاد عدالت انسانی» او نیز اوج گرفت.
واژه و تعبیر در کتاب او، چیزهایی نیستند که خواننده کتاب، فقط آنها را بخواند... بلکه خواننده کتاب، هنگام روبروشدن، با «فریاد عدالت انسانی» و آن همه واژه و تعبیر، و آن همه تابلو و تصویر، باید نخست همراه نویسنده کتاب، با واژهها و تعبیرهای بسیار ذوقپرور و دلکش کتاب به راه افتد، تا به بلندای مضامین علوی کتاب برسد و از مشعلی بنام امیرالمؤمنین علی(ع)، که معنای زندگی و انسان و عدالت را روشن کرد، پرتو گیرد و با شکوه این کتاب، در آستانه جلال و مقام علی(ع) سر فرود آورد.
سخن درباره این کتاب شگفت و این قلم شکوهمند، و این نویسنده عاشق... بسیار میتوان گفت که میگذرم.
جورج جرداق نویسنده توانا و سحرآفرینی بود، که همواره در تاریخ اسلام زنده خواهد ماند، آری، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، بهویژه که او به نقطه اوج آفاق اندیشه و کردار و گفتار امام علی(ع)، که بعد از توحید، عدالت بود، توجه یافت و نام کتاب پنج جلدی خود را چه زیبا، و شورانگیز، شورگستر، «الامام علی صوت العداله الانسانیه» گذاشت، و همین نامگذاری کافی است برای اینکه انسان بداند که نویسنده کتاب دارای وجدانی بیدار و دلی حقجو و در بلاغت، توانی بسیار بالا دارد و کتاب او از نظر حیات بخشیدن به واژه در اوج زیبایی است و از نظر جلالت تعبیر کم مانند است.
جورج جرداق با مطالعه تاریخ اسلام و تاریخ فلسفه، بخش «علی و سقراط» را مینگارد، و نکاتی مهم را از زندگی انسانساز و جامعهپرداز انسانهای بزرگ یادآور میشود.
خوب است در اینجا اشاره کنم به شعری در مدح و ثناگستری حضرت علی(ع)، سروده برادر بزرگتر جورج جرداق، یعنی فؤاد جرداق که نویسنده، در پایان جلد پنجم صوت العداله آن را ذکر کرده است و مضمون این شعر که در آن اشاره به «نهجالبلاغه» شده است، چنان آفاق یافته است که میتوان بهعنوان ترجمه آزاد گفت:
«آیا میتوان تصور کرد که در جامعهای و در میان مردمی که «نهجالبلاغه» وجود دارد و آن جامعه و آن مردم، خود را معتقد به نهجالبلاغه و صاحب نهجالبلاغه میدانند، ظلم و ستم هم باشد؟ و جایی که نهجالبلاغه هست، محرومانی از امکانات مختلف زندگی به سر برند؟ و یتیمانی گرسنه بخوابند؟»
باری، بر میگردیم به سخن بسیار پر معنا و پر اشاره و تاریخساز خود جورج جرداق، و خطاب دردمندانه و هشدارگونه او به تاریخ که با توجه به وضع اسفبار انسان و انسانیت - در شرق و غرب - و دسترسی نداشتن انسانها به رهبرانی انساندوست و عدالتگستر که میگوید:
«ای تاریخ!... کاش میشد هر از گاهی (بلکه قرنی) یک علی بن ابی طالب(ع) به بشریت قرون و اعصار تقدیم میکردی! تا کسی بتواند به نجات انسان، و شکوفایی انسانیت، و همه گیر شدن عدالت امیدوار شود».