به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نشست تخصصی گروه مطالعات قرآنی با عنوان «نگاهی به کتاب رهیافتهایی به قرآن» عصر امروز، هشتم آذرماه با حضور مهرداد عباسی، مترجم، نصرت نیلساز و مرتضی کریمینیا در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
مهرداد عباسی در این نشست با مروری کوتاه به دو قرن اخیر در حوزه مطالعات قرآنی گفت: مطالعات قرآنی غربیان در این دو قرن اخیر را باید به مثابه پدیده ای مدرن دید که با دغدغه ها و فعالیتهای مسیحیان و غربیان در ادوار پیشین تفاوتها دارد. ویژگی بارز قرن نهم تا پانزدهم میلادی ادبیات جدلی و ازدیاد ردیه نویسی و دفاعیه نویسیها بود و مسیحیان حملات گزنده و تندی به شخصیت پیامبر داشتند.
وی افزود: نوع مکتوبات از هر دو طرف با هدف اسکات خصم و به روش جدل و دفاع از دین خود در برابر دین دیگری بود و در این دوره تمدن اسلام از نظر علم و دانش و فرهنگ، حرفهای زیادی برای گفتن داشت و جهان اسلام خودش صادرکننده بود و در قرن چهارم هجری رنسانس اسلامی رخ نمود که به معنای نوزایی و شکوفایی علمی است.
عباسی ادامه داد: بحث توحید و تثلیث از یک سو و نزاع بر اصالت و وثاقت متن مقدس از دیگر سو از مهمترین موضوعات مجادلهها میان عالمان مسیحی و مسلمان است. در قرن پانزدهم پس از فروپاشی امپراتوری روم به دست امپراتوری عثمانی تلنگری بزرگ برای مسیحیان بود که در اثر شکست از عثمانیها به قول خودشان به مطالعه دین ترکها پرداختند و به این توجه کنند که دین مسلمانان به آنها چه میگوید و چگونه بر آنها اثر گذاشته که تا این حد شجاع و جسورند.
وی تصریح کرد: از قرن شانزدهم به بعد گفتمان علمی به تدریج جای خود را باز کرد و گفتمان شرقشناسی در سدههای هفدهم و نوزدهم به تدریج از دل همین دوره بیرون آمد. در این دورهها مطالعات ادبی و فیلولوژیک برخی از دانشمندان مسیحی را به این سمت سوق داد که قرآن را مثابه یک متن ببینند. در این میان برخی از غربیها در دانشکدههای شرقشناسی به صرافت افتادند تا قرآن را به زبان عربی بخوانند و بخش عمدهای از دروس شرقشناسی به آموزش زبان عربی و سایر زبانهای جهان اسلام نظیر فارسی و ترکی اختصاص یافت.
عباسی در ادامه بیان کرد: از نیمه قرن نوزدهم نقطه عطفی در مواجهه غربیان با اسلام و قرآن به وجود آمد که نخستین ویژگی این دوره رنگ باختن انگیزههای قرون وسطایی است. نظریات علمی و فلسفی فارغ از صحت و سقم آنها جانشین دگمای دینی و تعصبات مذهبی میشود. در سه، چهار قرن گذشته جهان اسلام در بسیاری از زمینهها حرف جدیدی نداشته است و دستاوردهای غرب برای ساکنان جهان اسلام محصولات نوینی را به همراه داشته است. حقایق تلخی مانند استعمار و استثمار و تبشیر، همگی شاید پیامدهای این عدم توازن علمی و فرهنگی بوده است. وقتی تمدنی رقیبی برای خود نمیبیند و اقتصاد خود را شکوفاتر از همیشه میداند به تدریج به این فکر میافتد که دنیا را بیشتر و بهتر بشناسد.
وی گفت: شاید پدیده استشراق را از این منظر هم بتوان تبیین کرد. به راستی که این غربیان شیفته شرق یا شرقزده در برابر اصطلاح غربزده در بسیاری از موارد انگیزههای علمدوستانهای داشتهاند، هر چند ممکن است اشتباهاتی نیز کرده باشند و یا نتایج تحقیقاتشان مورد استفاده سازمانهای سیاسی و امنیتی نیز قرار گرفته باشد و البته برخی از آنها دانسته و خواسته چنین خدمتی را به کشورشان کرده باشند. اتفاق دیگری که پیش از قرن نوزدهم رخ داد، نهضت اصلاح دینی بود.
این مترجم بیان کرد: از جمله پدیدههای همزمان با این نهضت و از نتایج روشنگری میتوان به جریان نقادی کتاب مقدس و نقد تاریخی و ادبی آن اشاره کرد که برخی از اندیشمندان غربی سراغ نقد و تحلیل متن عهدین رفتند. اگر چه کسانی هم با این کار مخالفت داشتند، اما به تدریج نقد تاریخی کتاب مقدس به جزیانی شناخته شده در مطالعه این کتاب تبدیل شد. ویژگی دیگر این کتاب غلبه گفتمان علمی بر گفتمان دینی در پژوهشهای آکادمیک است. یکی دیگر از نتایج این پدیده کنار گذاشتن پیش فرضهای دینی در بررسی متون مقدس است.
عباسی تصریح کرد: ما در کشور اسلامی خودمان دانشکدههای گروههای مختلفی داریم که در آنها مسیحیت و یهودیت و آئین بودا و زرتشتی را مطالعه میکنند. اگر در حال حاضر یک نفر درباره آئین بودا تحقیق کند معنایش این نیست که میخواهد بودایی شود و یا ضربهای به این دین بزند و یا این اتفاق درباره یهودیت و مسیحیت نیز صادق است. این امر هم در محافل آکادمیک شکل گرفته است و باید اذعان کرد که همین که ما در کشورمان مطالعات ادیان را داریم آن را از فرنگیها گرفتهایم. مطالعه ادیان خود پدیدهای غربی در دوره جدید است که شاخههای گوناگونی دارد. آیا ما در زمان حاضر مطالعات قرآنی را به نحوی عرضه میکنیم که مخاطب آن بتواند از هر دین و فرقهای باشد بتواند از آن بهره ببرد.
وی در ادامه درباره انگیزه غربیها از مطالعات قرآن گفت: از پرسشهای پربسامد در این زمینه این است که انگیزه این افراد غیرمسلمان که سیاسی و دشمنی نیست، پس چیست، این خاصیت علم است که همه بتوانند از نتایج یک پدیده بهره ببرند به این معنی که بهتر است تئوری توطئه اندکی فاصله بگیریم و با تأمل بیشتری به موضوع نگاه کنیم. به فرض که کارهای شرقشناسان همگی یکسره با انگیزههای فاسد و مغرضانه انجام شده باشد، آیا این بدین معناست که همه یافتههای آنها نادرست است و ما بینیاز از مطالعه کارهای آنها هستیم. فارغ از اینکه انگیزه یک محقق چه باشد، یافتههایش مفید و کارآمد باشد.
این پژوهشگر با بیان اینکه همانطور که در کشور ما خط قرمزهای دینی و اعتقادی وجود دارد و شاید در آنجا هم خطوط قرمز علمی و تعهدات آکادمیک باشد که آنها را وا دارد تا دقیق و منصفانه و البته صریح و صادقانه پژوهش کنند، افزود: رشته مطالعات عهدین در غرب که سابقه طولانیتری دارد، بر شکلگیری مطالعات قرآنی بهشکل امروزی آن مؤثر بوده است به طوری که مبانی، روشها و ویژگیهای اصلی رشته مطالعات کتاب مقدس به رشته مطالعات قرآنی انتقال یافته است و متخصصان زبانهای سامی(آفریقایی-آسیایی) با همان پیشفرضها به سراغ قرآن رفتهاند و در مطالعه قرآن نیز همچون مطالعه عهدین اصلشان بر این بوده که انگیزهها و پیشانگاشتههای اعتقادی را در کار دخیل نکنند.
وی ادامه داد: همچنین این مطالعات در غرب عمدتا در قالب آکادمیک انجام میشود و در گفتمان آکادمیک و با معیارهای پژوهشی ارزیابی میشود، نه در کلیسا و محافل دینی و نه با معیارهای اعتقادی و مذهبی. این پژوهشها اصولا در دانشکدههای مطالعات ادیان، مطالعات زبانهای سامی، مطالعات خاورمیانه و ... انجام میشود؛ از این رو طبیعی است که رهیافت کلی به مطالعات اسلامی و قرآنی در غرب اساساً با رویکرد مسلمانان متفاوت باشد؛ چرا که آنها مسائل را برای اهداف ترویجی و تبلیغی بررسی نمیکنند، بلکه پژوهش آنها به عنوان شاخهای از پژوهشهای کلی آنها درباره دین، زبان، تاریخ، ادبیات و ... به شمار میآید.
عمده تحقیقاتی که شرقشناسان درباره مطالعات قرآن انجام میدهند مخاطب عام ندارند
عباسی در ادامه گفت: عمده تحقیقاتی که شرقشناسان درباره مطالعات قرآن انجام میدهند مخاطب عام ندارند و چنین نیست که در کتابفروشیهای کشورهای اروپایی به وفور یافت شود و بسیاری از این تحقیقات به کار پژوهشگران میآید و شمارگان آنها به زحمت به هزار نسخه میرسد. به عنوان مثال دایرةالمعارف قرآن لیدن را در نظر بگیرید، آیا انگلیسی زبانها به صرف اینکه نام قرآن به گوششان خورده و زبان انگلیسی میدانند، به این کتاب روی میآورند، طبیعی است که پاسخ منفی است چرا که این گونه کتابها مخاطبان عام ندارند.
این مترجم بیان کرد: مطالعات قرآنی در غرب کاری ترویجی و تبلیغی نیست که بخواهیم در مقام داوری برآییم و بگوییم ضد اسلامی است. این قبیل کارها، علمی و آکادمیک بوده و باید با زبان و ادبیات علمی درباره آن داوری کرد. ویژگی دیگر این گفتمان، حضور افرادی از اقلیتها و ملیتهای گوناگون است که در نیم قرن گذشته علاوه بر مسحیان و یهودیان، مسلمانان بسیاری را میتوان دید، که وارد این گفتمان شدهاند و اشتراکشان شاید همان موضوع همایش است و درباره این موضوع حرف میزنند و بحث میکنند که این خود دستاوردی بزرگ در دنیای جدید است.
وی یادآور شد: اگر خود را به جای یک غیرمسلمان بگذارید که میخواهد درباره دین دیگری تحقیق کند، باید توجه داشته باشید که سؤالات و مسائل این محقق همچون هر فرد دیگر از دانشها و انگاشتههایی برمیخیزد و محقق غربی با ذهنیت نقد تاریخی و فرض مطالعهای ادیان به قرآن مینگرد و به مسئله شفاهی یا مکتوب بودن متون مقدس توجه دارد و علل و اسباب گسترش اسلام سالهای نخستین اسلام اهمیت میدهد، فرایند وحی بر پیامبر اسلام(ص) و تفاوت آن با وحیهای پیشین برایش سؤال است، پراکندگی موضوعی قرآن و اختلاف قرائات و کتابتها همگی از دغدغههای مطالعاتی یک محقق است.
عباسی با بیان اینکه ما یک شیء بستهبندی شده به نام غرب نداریم که بتوانیم از آن به راحتی صحبت کنیم، اظهار کرد: باید تنوع و تکثر موجود در مطالعات قرآنی را به مثابه یک واقعیت بپذیریم. زبان یک نوشته نمیتواند معیار غربی یا اسلامی بودن آن باشد چه بسا کتاب یا مقالهای انگلیسی را ممکن است یک مسلمان مقیم غرب با مبانی اسلامی و مدافعانه نوشته باشد. همچنین آنچه که بریتانیا یا آمریکای شمالی منتشر میشود با آنچه در آلمان یا در فرانسه چاپ میشود متفاوت است، مگر ما که در ایران درباره قرآن حرف میزنیم و دستاندرکار مطالعات قرآنی هستیم، همه بر یک سبک و سیاق و یک مبانی و یکسان کار میکنیم.