هر سال به بهانههای مختلف، برنامههایی در سطح کشور و به صورت کلان برای ارتقای سطح کتابخوانی برای مردم کشورمان در نظر گرفته و اجرایی میشوند که نمونه آن را میتوان در برنامههای هفته کتاب و نمایشگاه کتاب در سطح ملی یا استانی برشمرد.
ولی آنچه مایه تأسف است اینکه با وجود همه برنامههایی که در این راستا به مرحله اجرا درمیآیند و برپایی نمایشگاه بزرگ کتاب تهران که عنوان بزرگترین رویداد فرهنگی کشور را به خود اختصاص داده است، باز هم در حوزه کتابخوانی و مطالعات دچار مشکل هستیم.
از سویی با وجود جنگ نرمی که دشمن در پیش گرفته است، بیش از گذشته نیاز به مطالعه کتب مذهبی و دینی احساس میشود و با تأکیدات مکرری که رهبر معظم انقلاب در این باره داشتهاند، جوانان باید از طریق مطالعه، اعتقادات دینی خود را تقویت کنند تا بتوانند در برابر هجمههای فرهنگی موجود مقابله کنند.
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) برای بررسی این موضوع به سراغ علی شجاعیصائین، مدیر اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رفته است که متن این گفتوگو را از نظرتان میگذرانیم.
ـ ضعف مطالعات دینی و قرآنی که بنمایه اعتقادی جوانان را شکل میدهد، از کجا نشئت میگیرد و درباره آن چه باید کرد؟
قطعاً این موضوع بسیار مهم است و در این باره باید آمار و گزارشها به مدیران فرهنگی قرآنی عرضه شود تا بتوان به روند ارتقای مطالعات دینی و قرآنی در این باره کمک کرد. البته باید در نظر داشته باشیم که در حوزه مطالعات دینی و قرآنی، باید هر دو بخش روخوانی و مطالعات تفسیری لحاظ شوند و بدانیم جامعه به چه میزان برای هر کدام از این دو محور وقت میگذارد.
ـ آیا معیار سنجشی را برای تفکیک این دو بخش از هم در نظر دارید یا پیشبینی شده است؟
کارشناسان نظرسنجی و کسانی که در این باره فعالیت میکنند و طراحی این حوزه برعهده آنهاست، با تکنیکهای مرتبط با این موضوع آشنا هستند و در این باره باید مهارت لازم را به پرسشگران منتقل کنند تا مشکلی در این رویکرد وجود نداشته باشد.
ـ به عقیده شما بهترین پیشنهاد برای ارتقای سطح مطالعات قرآنی چیست؟
در این حوزه، راههای کوتاهمدت، بلندمدت و میانمدت را میتوان پیشبینی کرد. راههای بلندمدت در آموزش و پرورش شکل میگیرد و به ایجاد انگیزه مطالعه و آموزش مهارت مطالعه مربوط میشود. چنین روندی باید در نظام آموزشی لحاظ شود که دانشآموزان صرفاً به مطالعات درسی نپردازند و مجبور به مطالعات فراگیرتری باشند.
در نظام اداری نیز حتی باید مابهازایی برای این برنامه وجود داشته باشد. کارشناسان و کارمندان باید بهروز باشند و نباید صرف اینکه مدرک دکتری، فوق لیسانس و ... گرفتهاند و حقوقی برای آنها تعریف شده است، بسنده کنند.
بر این اساس باید سیستمی طراحی شود که اگر کارشناسان بهروز نباشند، موقعیت شغلیشان در خطر باشد. معلم و استاد نیز باید در چنین موقعیتی قرار بگیرد و اگر از نظر اطلاعات روزآمد نباشد، باید در خطر باشد. در این سیستم همه مجبور میشوند که خود را بهروز کنند. در این صورت همه مجبور به مطالعه هستیم.
ـ آیا دلایل مهمتری نیز دارد؟
بله، از همه این موارد مهمتر، نظام ارزشی اجتماعی ماست. برای مثال، ورود به دانشگاه برای خانوادهها و جوانان ارزش است و برای دستیابی به آن، هزینه هم میکنند. ممکن است خانوادهها در طول 12 سال فرزند خود را به مدارس غیرانتفاعی بفرستند. این موضوع نشانگر آن است که خانواده حاضر است در این باره هزینههای گزافی را پرداخت کند. حتی بهای کتابهای ویژه کنکور از کتابهای عمومی بالاتر است.
اینکه چرا خانوادهها چنین هزینههایی را میپذیرند، به آن علت است که ورود به دانشگاه برای آنها ارزش دارد؛ از این رو متحمل هزینههای سنگین میشوند. ولی اگر به این خانوادهها بگوییم برای کتابخوانی فرزند خود، این میزان اعتبار را در نظر بگیرید، شاید اکراه داشته باشند.
از سویی خود فرد هم تا مرز افسردگی، کتابهای کنکور را میخواند، ولی حاضر نیست کتابهای عمومی را بخواند، چون جامعه از وی چنین چیزی را نخواسته است و نظام ارزشی جامعه برای دانشگاه ارزش قائل است، ولی برای مطالعه خیر. در این وهله، هیچ کس به فرد نمیگوید که کدام کتاب آموزشی برای دانشگاه مفید است، خود وی جستجو میکند و هزینه را هم میپردازد.
ـ یکی از دلایل کم بودن سرانه مطالعه را دسترسی مشکل به کتاب یا نبود کتاب خوب عنوان میکنند، نظر شما چیست؟
گاه این بهانه را میآوریم که کتابفروشی و کتابخانه در کنار خانه ما نیست، ولی مسئله اینجاست که انگیزه آن وجود ندارد. اگر انگیزه باشد، حاضر هستیم از سایر نیازها بزنیم و به دورترین نقاط شهر برویم و کتاب را خریداری کنیم.
نظام ارزشی و سیاستگذاری کلان فرهنگی جامعه ما را به این سمت سوق نمیدهد. از سویی امکان رقابت سنگین توسط نظام ارزشی جامعه فراهم نشده است که بخواهیم مطالعات لحظهای داشته باشیم و احساس کنیم که هر لحظه ممکن است از این قافله جا بمانیم.
کار اصلی که باید انجام دهیم، به این موضوع مربوط است؛ در غیر این صورت باید گفت که کتابهای خوب بسیاری در حوزه دین و غیر آن وجود دارد و کتابفروشیها نیز دستکم در شهر بزرگی مثل تهران کم نیستند و امکان اطلاعرسانی نیز فراهم است.
متاسفانه کتابخوانی در میان جوانان ما رونق ندارد، چون احساس نیاز به آن وجود ندارد. شاید بخش عمده افراد مراجعه کننده به کتابخانهها را افرادی تشکیل میدهند که میخواهند برای کنکور آماده شوند. اگر نظام ارزشی اصلاح شود، باقی مسائل به راحتی رفع خواهند شد.