یکی از مباحث مطرح در حوزه تولید کالاهای مختلف، موضوع تبلیغاتی است که برای آنها صورت میگیرد. شاید به نظر بیاید که این موضوع از اهمیت چندانی برخوردار نیست و «مشک آن است که ببوید، نه آنکه عطار بگوید»؛ ولی واقعیت چیز دیگری است.
نگاهی گذرا به تبلیغاتی که در رسانه ملی یا روزنامهها و حتی سایتهای مجازی درباره کالاهای مختلف صورت میگیرد، بیانگر همین موضوع است که سبب جلب توجه، جذب مخاطبان و در انتهای این مسیر هدفدار، سبب خرید کالای مورد نظر میشود.
به نظر میآید که در فضای تبلیغات جای انجام تبلیغ برای همه کالاها وجود دارد، ولی موضوعی که در این میان مطرح است، دور ماندن و یا دیده نشدن برخی کالاها از عرصه تبلیغات است که همین موضوع میتواند اثرگذاری بسیاری را در جذب مخاطبان داشته باشد.
در بازاری که حتی برای کالاهایی چون پفک، چیپس و ... تبلیغات میشود، متاسفانه آن گونه که باید و شاید، برای کتاب تبلیغات صورت نمیگیرد. البته اخیراً بنا به مصلحتهایی، یکی، دو کتاب که در حوزه دفاع مقدس نوشته شدهاند تبلیغ شدهاند، ولی متاسفانه در حوزه دین تاکنون چنین رویهای از سوی رسانههای تبلیغاتی دیده نشده است.
با توجه به اینکه یکی از کارکردهای رسانه، تبلیغات است که از تجاری شدن و تحت سلطه سرمایهداران قرار گرفتن رسانهها حکایت میکند، شاید مناسب به نظر برسد که از این ابزار برای تبلیغات در عرصه کتاب بهره ببریم.
شاید یکی از نقائص در این باره به ناشرانی باز میگردد که دست به تولید کتاب زدهاند، ولی از موضوع تبلیغ کتاب غفلت کردهاند یا شاید حامی و پشتیبانی در این راه نیافتهاند که به وی برای تبلیغ کتاب روی بیاورند.
متاسفانه یکی دیگر از نقائص که در این حوزه با آن روبرو هستیم، عدم بهرهگیری از فضاهایی است که برای تبلیغات کتب به ویژه کتب دینی میتوان از آنها استفاده کرد. تاکید بر کتب دینی از این باب مطرح است که با توجه به نزدیکی با فرهنگ مذهبی مردم کشورمان، میتواند توجه بیشتری را به خود جلب کند و از آنجا که مجاورت بیشتری با باورهای مردم دارد، میتواند در جلب توجه مخاطبان و از آن سو، در ترغیب مخاطب به خوانده شدن موفقتر عمل کند.
ایستگاههای مترو، اتوبوس، اماکن عمومی، مراکز فرهنگی، مساجد و ... از جمله اماکن عمومی هستند که میتوان از آنها در این باره بهره گرفت و شمار فراوان مخاطبان را که در این اماکن تردد دارند، به عنوان گروه هدف، مورد توجه قرار داد.
یکی از استفادههایی که با ارائه آثار دینی در جامعه میتوان شاهد آن بود، این است که دیدن مداوم و پیوسته آثار دینی در اغلب مراکز فرهنگی، بنا بر شیوههای تبلیغاتی در ذهن مردم رسوب میکند و این باور را ایجاد میکند که این اثر، کتابی مناسب، مطلوب و اثرگذار است که چنین تبلیغاتی برای آن صورت گرفته و از سوی دیگر اگر مخاطب در نخستین مشاهده، تمایلی به در دست گرفتن کتاب و خواندن آن نکند، در مشاهدات بعدی و مکرر که این کتاب را میبیند، ترغیب میشود که حداقل یک بار آن را در دست بگیرد و ورق بزند.
اگرچه تبلیغات یک کالا همیشه مبتنی بر این اصل نیست که اثر مورد نظر، کالایی با کیفیت است، ولی درباره کتاب شاید بتوان این موضوع را به شیوهای برطرف کرد و آن این است که علاوه بر اینکه ناشران میتوانند با استفاده از شرکتهای تبلیغاتی و اسپانسرهایی که میتوانند آنها را در این باره پشتیبانی کنند، سازمانهای دولتی ناظر بر فعالیت ناشران که در این حوزه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی به گونهای پرکارتر از دیگر سازمانها ظاهر شوند و با نظارت بر ارائه آثار پرمحتوا، متقن و با کیفیت، به انتخاب صحیح مخاطب و اثرگذاری بر گروه هدف، اثرگذار واقع شوند.