«عشق تعطیل نیست» عنوان یک مجموعه نمایشی است که سه قسمت آن از شبکه نمایش خانگی پخش شده. در این سریال به اصطلاح خانوادگی، بازیگران بسیار مطرحی چون محمدرضا گلزار، مهناز افشار و... نقشآفرینی کردهاند. کارگردانی این مجموعه را بیژن بیرنگ برعهده دارد؛ فیلمسازی که مجموعه خوبی چون «خانه سبز» در پرونده کاری وی دیده میشود، اما ای کاش چنین فیلمسازی حاضر نبود به هر بهانهای دست به خلق اثر بزند.
دلیل اظهارنظر فوق هم، کار بسیار مبتذلی به نام «عشق تعطیل نیست» است. این مجموعه کپیبرداری بسیار ابتدایی و جزء به جزء از سریال فرندز(دوستان) است که از سال 1994 ـ 2004 در 10 فصل تولید و از شبکه NBC آمریکایی پخش شد. این کار در بیش از 100 کشور جهان روی آنتن رفته و در ایران نیز از طریق DVD (غیرقانونی) مخاطبان بسیار داشت. این مجموعه در قالب فرهنگ آمریکایی و مناسبات غربی، کاری خوب در حوزه سریالهای خانوادگی است، اما آیا میتوان چنین کاری را برای یک کشور اسلامی هم کپی کرد؟
سریال «عشق تعطیل نیست» جدا از ضعفهای بارز فنی که به آن اشاره خواهد شد، به شدت در بحث مفهوم، کاری غربی است که در آن تنها سبک زندگی غربی تبلیغ میشود، در صورتی که بارها در سخنرانیهای مقام معظم رهبری شنیدهایم که الگوهای اسلامی ـ ایرانی در کارهای نمایشی مورد توجه قرار گیرد. این سریال حتی کراهت دارد که از زبان فارسی استفاده کند، چون در بسیاری از مواقع شخصیتها از کلمات انگلیسی استفاده میکنند؛ در ضمن نوع رفتاری که در بین اعضای خانواده وجود دارد به هیچ وجه متناسب با رفتار اسلامی نیست. این کار را باید نوعی انحراف خانوادگی نیز محسوب کرد که تنها هدفش مسخ کردن جوانان است تا نشان دهد زندگی غربی تا چه اندازه میتواند زندگی امروزی را جذاب کند.
مسئولیت هیئت نظارت وزارت ارشاد
در این سریال به وضوح میبینیم که شخصیت دختر و پسر مجموعه که به هم محرم هم نیستند، کنار همه نشسته و در خیابان به آواز خواندن میپردازند. آیا معیارهایی که برای دادن اجازه پخش به چنین سریالهایی وجود دارد، چنین کاری را تایید میکند؟ سؤال من به عنوان یک شهروند از مسئولان وزارت ارشاد این است که این مجموعه را میتوان کاری در جهت تبلیغ سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی توصیف کرد؟ جواب به این سؤال میتواند خیلی از مسائل را روشن کند، چون اگر بگویند برای پخش چنین کارهایی نظارت وجود دارد این سؤال به وجود میآید که این کار چگونه مجوز پخش گرفته است و اگر هم هیئتی برای نظارت وجود ندارد باید به داشتن چنین ارشادی به خود افتخار کنیم!
البته کارگردان این مجموعه ـ بیژن بیرنگ ـ پیشتر هم مجموعهای دیگر با نام «شام ایرانی» را تولید کرده بود که آن نیز کپی از یک برنامه ماهوارهای با نام «بفرمایید شام» بود. وقتی چنین فیلمسازانی فرصت کار کردن پیدا میکنند این سؤال پرسیده میشود که چرا این موقعیت برای فیلمسازانی چون بهزاد بهزادپور پیش نمیآید تا باز هم کاری چون «خداحافظ رفیق» تولید کند. آیا عطاءالله سلمانیان برای ساختن فیلمی درباره تسخیر لانه جاسوسی باید نهادها و ادارات را زیرپا بگذارد، اما باز هم موفق به کار کردن نشود؟
«عشق تعطیل نیست» جدا از ضعفهای بارز مفهومی که بیاندازه است به شدت کاری ضعیف در بحث ساختاری به شمار میآید. ابتدا به فیلمنامه اشاره میکنیم. این کار به هیچ وجه سناریو ندارد، چون یک اثر کپی شده است و درباره آن، درامپردازی هم نشده و آن معجون عجیب غریبی که در مجموعه میبینیم، حاصل ذهن کارگردان یا نویسندهای است که تنها از یک مجموعه آمریکایی خوشش آمده و درصدد برآمده است تا نمونه آن را تولید کند. درباره کارگردانی هم چیزی نباید گفت، چون میزانسن و بازیگردانی این کار فاجعه است و به هیچ وجه دلچسب و دوستداشتنی نیست.
برای این کار تا ساعتها میتوان صحبت کرد و نقاط ضعفی را برای آن برشمرد؛ خواستهای که در حوصله این یادداشت نمیگنجد، اما همین اندازه باید گفت که امیدواریم این کار در آینده پخش نشود یا حداقل جلوی ادامه ساخت آن گرفته شود. کاری که دست سریالهای ماهوارهای را در تخریب فرهنگ ایرانی ـ اسلامی از پشت بسته است.
این فیلم یعنی هیچ نکته مثبتی نداشته که از اون تعریف کنید که با فاجعه شروع نکنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
چرا بلد نیستیم با پنبه سر ببریم؟؟؟؟؟؟؟؟