صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۲۱۲۳۱۳
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۶
یادداشت/

گروه اندیشه: قرآن که منشاء رفتار مسلمین در حوزه‌های خصوصی و عمومی است، با تاکید بر عدالت، مفهوم اقتدار دولت اسلامی را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.


رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با فرماندهان و مدیران و رؤسای عقیدتی و سیاسی نیروی انتظامی، لازمه ایجاد امنیت در جامعه را عمل مقتدرانه عنوان کرده‌اند و اقتدار را با عدالت همراه دانسته‌اند، سیری در بعد نظری اقتدار و خواستگاه قرآنی دولت، حاکی از همراهی عدالت و اقتدار است.



دولت اسلامی و اقتدار

اقتدار یکی از خصوصیات دولت مدرن است. اقتدار به فرد یا مقامی نسبت داده می‌شود که بتواند به فرد تحت اقتدار فرمان دهد و وی از این فرمان پیروی کند. در واقع اقتدار توان یک نظام سیاسی برای مجبور کردن افراد است. دولت دارای عنصر اقتدار است و اقتدار دامنه آزادی‌های فردی و اجتماعی را محدود می‌کند.

عبارت «در چارچوب قانون» در ادامه بسیاری از حقوق فردی مصرح در قانون اساسی، سایه اقتدار دولت را نشان می‌دهد. یکی از بازوهای هر دولتی در اعمال اقتدار قانونی پلیس است.

اگر قانون نقشه و چارچوب نظری یک دولت است، ادارات و نهادهای دولتی در حکم اجزا دولت به منظور تحقق عملی آن هستند. مخالفان اقتدار دولت در اندیشه سیاسی کم‌اند هرچند بسیاری از فلاسفه کوشیده‌اند تا این اقتدار را مشروع و موجه ساخته و با بیان لوازم و اقتضائات عمل و ماهیت دولت اقتدار را که امری لازم برای حیات اجتماعی است معقول و انسانی سازند.

دولت اسلامی به عنوان ضمانت اجرائی احکام اسلامی نیازمند اقتدار است، این مهم از طریق ماهیت سیاسی دولت قابل اثبات است. نمی‌توان دولتی اسلامی را بدون وجود اقتدار تصور کرد. اما دولت اسلامی به چه نوع اقتداری نیازمند است؟ نظام‌های انسانی اقتدار را در وضع موجود و زمینی قانونی می‌کنند. میزان و نحوه اقتدار دولت به عنوان تجربه‌ای زمینه منوط به تجارب بشری است. پارلمان بنا به تصوری که نمایندگان مجلس از اقتدار، حقوق فرد و ... دارند، در خصوص اقتدار تصمیم می‌گیرد، اما اسلام اصولی ثابت و فرا زمان-مکان در خصوص مسائل عمومی دارد، با بازگشت به این اصول که منشاء قرآنی دارد، می‌توان حد روشنی از اقتدار اسلامی ارائه داد، حد و خصوصیتی که همیشگی و دائم است.



عدالت در قرآن؛ مبنای دولت اسلامی

عدالت را می‌توان یکی از عناصر بنیادی اندیشه عمومی اسلام دانست. نگاهی به تاریخ اسلام و عملکرد امیرمومنان خود خبر از چنین اهمیتی می‌دهد. در قرآن نیز آیات زیادی در این خصوص وجود دارد. عدل به همراه مشتقاتش 27 بار در قرآن آمده است. طریحی عدل را از اسامی خدا خوانده است و عادل را کسی خوانده است که هر چیز را در جای خود قرار دهد. راغب نیز عدالت را واژه‌ای دانسته که لازمه‌اش مساوات است. علامه‌طباطبایی با بیان اینکه عدالت به کرات در مباحث اسلامی آمده است معتقد است که برای تحلیل مفهوم عدالت و چگونگی اعتبار آن باید راهی دیگر را بپیمائیم و بحث را بر فطرت اصیل اسلامی تطبیق دهیم. ایشان معتقد است که افراد معتدل قسمت جوهری هر جامعه‌ای را تشکیل می‌‎دهد و اعتدال رفتار میانه‌روانه بین افراد و تفریط است. شهید مطهری با اشاره به آیه 25 سوره مریم و آیه 90 سوره نحل عدالت را هدف کلی ادیان آسمانی و یکی از اصول و مبانی کلی اسلام عنوان کرده و معتقد است که در آیه 90 سوره نحل روح اسلام معرفی شده است.

با توج به جایگاه عدالت در قرآن می‌توان آن را یکی از مبانی دولت اسلامی نیز دانست، دولت اسلامی به دنبال عمل به اصول اسلامی و در واقع برقراری شرایط اسلامی در جامع است. شهید مطهری امام علی(ع) را شهید عدالت خوانده و نوشته است که پس آنچه باعث کشته شدن مولا شد، نوع تفکر مخصوصی بود که در عدالت اجتماعی اسلامی داشت و خودش بر آن اصرار می ورزید. او تنها عادل نبود، عدالت‌خواه بود. همان طور که فرق است بین آزاد و آزادی‌خواه. یکی آزاد است یعنی خودش شخصاً مرد آزادی است و یکی آزادی‌خواه است، یعنی طرفدار آزادی اجتماع است و آزادی هدف و ایدۀ اجتماعی اوست همین طور یکی عادل است یعنی شخصاً آدم عادلی است و یکی عدالت‌خواه است یعنی عدالت فکر اجتماعی اوست. اگر جایگاه عدالت در قرآن را چنان‌چه شهید مطهری مطرح کرده است هدف کلی ادیان اسلامی و روح اسلام بدانیم، این مفهوم مبنا و هدف دولت اسلامی خواهد بود و بر همه خصوصیات آن از جمله اقتدار سایه خواهد انداخت.



عدالت، ویژگی دائم اقتدار اسلامی

اگر عدالت را مبنای دولت اسلامی بدانیم، اقتدار اسلامی که چنانچه آمد باید عادلانه باشد. اقتدار اسلامی باید راهی میانه در اعمال اقتدار باشد و این مساله خود را در عملکرد پلیس نشان می‌دهد، پلیس نمی‌تواند از جامعه غائب بوده و آزادی‌های فردی را به حال خود بگذارد. از سویی دیگر پلیس در جامعه اسلامی نمی‌تواند راه افراط بپوید و خشونت را به حد ممکن آن برساند. اقتدار دولت اسلامی باید عادلانه باشد.

مقام معظم رهبری در خصوص اقتدار عادلانه می‌فرمایند: نیروی انتظامی مظهر حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی است بنابراین باید اقتدار داشته باشد اما این اقتدار به معنای ظلم کردن و حرکت بی‌مهار نیست. ما به‌دنبال اقتدار پلیسی هالیوودی و جوامع غربی و آمریکایی نیستیم، چنین اقتداری نه تنها امنیت ایجاد نخواهد کرد بلکه موجب ناامنی هم خواهد شد. برخوردهای پلیس آمریکا با سیاه پوستان را نمونه هایی از اقتدار ظالمانه است در آمریکا که اکنون رئیس جمهور آن هم یک سیاه پوست است، سیاهان به وسیله پلیس مورد ظلم و بی‌اعتنایی و تحقیر قرار می‌گیرند که چنین رفتاری موجب بروز نا‌آرامی‌ها نیز شده است. اقتدار مطلوب نظام اسلامی، قاطعیت در کنار عدالت، مروت و ترحم است، همان‌گونه که ذات مقدس پروردگار در عین آنکه رحمن و رحیم است، صاحب عذابِ الیم نیز است.

با نگاهی به این فراز از نظرات مقام معظم رهبری در این خصوص تقابل با ظلم و تبعیض و نیز برخوردهای خشن و خالی از مروت و ترحم در اعمال اقتدار یکی از خصوصیات اقتدار عادلانه باید دانست و در عین حال قاطعیت در اجرای قانون خصوصیت دیگر رفتارهای مظهر حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی خواهد بود.