اگر اولین نسبت انسانی مورد اشاره در قرآن زن و شوهری است به اسم «آدم» و «حوا»، دومین نسبت را میتوان "برادری" میان «هابیل» و «قابیل» دانست. برادرانی که برخی آنها را معرف دو جناح خیر و شر در تاریخ دانستهاند. هابیل که برادری نیکوکار بود و نماد جریان حق در تاریخ، در جواب برادر شر که قابیل بود، گفت: «لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لَأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ: اگر دست خود را به سوى من دراز کنى تا مرا بکشى من دستم را به سوى تو دراز نمىکنم تا تو را بکشم چرا که من از خداوند پروردگار جهانیان مىترسم». (مائده/28) برادرکشی شاید پس از گناه نخستین، دومین گناهی بود که رخ داد و صلح رهیافت هابیل بود، صلحی که از سر ترس خداوند انتخاب شده بود.
اما داستان برادری در قرآن همواره از در تخاصم نبوده است. برادری حضرت موسی جایگاهی بالا در قرآن دارد. مکالمه حضرت موسی(ع) با برادرش، در قرآن چنین آمده است: «...وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ :... و موسى [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت در میان قوم من جانشینم باش و [کار آنان را] اصلاح کن و راه فسادگران را پیروى مکن». (اعراف/148)
آیات قرآن مصادیق دیگری از برادری چون برادران حضرت یوسف(ع) داشتهاند. رابطه برادری در قرآن لزوما توصیفکننده رابطهای مثبت نیست. برادری می تواند مانند قابیل کمر به قتل برادری ببندد، و برادری دیگر مانند هارون میتواند خلیفه برادرش در امر هدایت و اصلاح دینی شود.
از آیات ناظر بر رابطه حضرت موسی(ع) با حضرت هارون(ع) میتوان اهمیت یاری، خلافت و وزارت را میان برادران مشاهده کرد. برادران میتوانند یار یکدیگر در امر خیر باشند. چنین نسبتی از سوی خداوند مورد تایید قرار گرفته و تنفیذ شده است.
برادری در قرآن
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید». (حجرات/10) واژه برادری در قرآن نسبتی میان مومنان بیان شده است.
این نسبت نه بین مسلمانان که مومنان آمده است که صفتی است عامتر و میتواند مومنان به حقایق الهی و یا جامعه انسانی را شامل شود. اولین تصور از برادری تصوری زیستی است. معمولا ما برادران خودمان را اگر داشته باشیم پشت و پناه خود می دانیم. در آیه ای دیگر از قرآن نسبت برادری در میان زنان نیز به کار رفته است و این نشان از آن است که برادری در قرآن نسبتی فراتر از نسبت زیستی است.
مفهوم برادری از مفاهیم مهمی در دوران جاهلیت بوده است. قبایل و نسبتهای خانوادگی در حد پرستش مهم بودند. با بعثت پیامبر مفهوم برادری معنای دیگری یافت. آنچنان که تاریخ شهادت میدهد، پیامبر اسلام(ص) پس از ورود به مدینه میان هر دو تن از صحابه پیوند برادری ایجاد کرد و با این کار نسبت جامعه خانواده و نسبت محور را به جامعه انسانمحور تغییر داد. در آیه 10 سوره حجرات مفهوم برادری با مفاهیم دیگری چون صلح، آشتی، تقوای الهی و رحمت همراه شده است.
در آیه «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ: و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىکند باشد که شما راه یابید». (آلعمران/3) برادری به عنوان نعمت یاد شده است. وضعیت برادری به عنوان نعمت بعد از وضعیتی برقرار شده است که مومنان در کنار پرتگاه آتش بودهاند.
حضرت عباس(ع)؛ برادری قرآنی در مسیر عاشورا
اباعبدالله الحسین(ع) در قیامی که صورت دادند، خود را بیدارکننده سنت جدش حضرت محمد مصطفی(ص) معرفی فرمودند، سنتی که به دنبال ایجاد پیوندی برادرانه میان مومنان بود. مسیر امام حسین(ع) مسیری قرآنی بود و در این راه جمعی از خانواده شریف آن حضرت حضور داشتند. «قمر بنی هاشم» شجاعت فراوانی داشت، سقای کربلا و علمدار حسین شناخته بود، اما از بعد برادری وی را میتوان برادری قرآنی دانست. نسبت حضرت ابوالفضل به امام سوم شیعیان، مانند نسبت هارون(ع) به حضرت موسی(ع) بود. نسبتی که میتوان از آن به برادری در راه تحقق جامعهای برادرانه یاد کرد.
در این میان آنچه برادری حضرت عباس(ع) را مصداقی از برادری قرآنی میکند، مسیری است که ایشان برگزیده است. راه عاشورا، راه قرآن در اصلاح جامعهای نابرادرانه بود و پیوند برادری ایشان با حضرت ابا عبدالله(ع) اگرچه برادری نسبی نبود و آن را ناتنی خواندهاند، اما صمیمیت ایشان با حضرت امام حسین(ع) شهرتی جاودان یافته است. آنچه برادری امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را مصداقی از برادری قرآنی میکند راه یکسان و مشترکی است که این دو بزرگوار در تحقق آرمان الهی داشتهاند.