صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۰۷۵۸۴
تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۳
پاسخ به پرسش‌های قرآنی/2

کانون خبرنگاران نبأ: نحوه برخورد قرآن با فرهنگ زمانه مردم می‌تواند الگوی مناسبی برای مسئولان در ترویج ارزش‌ها باشد. چراکه قرآن برای «فرهنگ مردم» هویت مستقل قائل شده و از آن در انجام رسالت انبیا(ع) استفاده به جا و مناسب کرده است.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در نظر دارد تا با همکاری مراکز تخصصی قرآنی به پرسش‌های قرآنی شما پاسخ دهد. شما مخاطب گرامی می‌توانید سؤالات و شبهات قرآنی خود را در بخش نظرات مطرح کنید.

فرهنگ، به آداب، عادات، عقاید، معارف، مناسبات، رسوم و جهان‏‌بینى قوم، ملت و جامعه گفته مى‏‌شود. وقتى سخن از فرهنگ عصر یا فرهنگ ملتى به میان مى‏‌آید در حقیقت از اخلاقیات، باورها، مناسبت‌هاى اجتماعى، دانستنی‌ها و بالاخره دیدگاه‌هاى کلى آنان نسبت‏ به جهان و انسان سخن گفته مى‏‌شود. طبعا فرهنگ شامل آداب، و سنن رفتارى و عقاید خرافى مى‏‌شود.

حال سؤال اینجاست که آیا قرآن کریم کاملا تحت تأثیر فرهنگ زمانه قرار گرفته و فرهنگ عرب جاهلى در آن بازتاب پیدا کرده است؟ یا با فرهنگ زمانه عرب جاهلى کاملا مخالفت کرده است، و اصولا نگاه قرآن به مسأله فرهنگ مردم چیست و به عنوان یک مقوله مهم چگونه باید با آن برخورد کرد.

روشن شدن این موضوع کلید راه‌گشایی است برای مسئولان و دست‌اندر کاران حوزه تعلیم و تربیت کشور تا به ضرورت توجه به فرهنگ مردم در تصمیم گیری‌های کان پی ببرند.

براى آنکه پاسخ این پرسش‌ها روشن شود، لازم است در ابتدا معناى واژه «فرهنگ زمانه» روشن شود. سپس روشن کنیم که قرآن در برابر فرهنگ زمانه خویش چند گونه واکنش نشان داده است.

بررسى واژه «فرهنگ»

از آن جا که محور اساسى بحث تاثیر فرهنگ زمانه بر قرآن کریم است، ضرورى است این واژه مورد بررسى قرار گیرد. فرهنگ یعنى مجموعه تعلیم و تربیت و عقل و خرد و دانش و حکمت و هنر و معرفت یک انسان یا یک جامعه که در رفتار و نحوه زندگى و شکل حیات او تجلى کرده و در عمق جان او نفوذ کرده و همه اعمال و کردار او را متأثر از خود مى‌‏سازد. و در واقع، فرهنگ مجموعه بینش‌‏ها و گرایش‌‏ها و ارزش‏‌هاى یک ملت است.

قبول عناصر مثبت فرهنگ ‏

اگر مراد از فرهنگ زمانه عرب موضع‏گیرى‌‏هاى فکرى و هنرى و آداب و سنن و رسوم اجتماعى است، این شامل خرافات و مطالب باطل و شرک‌‏آلود نیز مى‏‌شود، در این صورت، باید گفت که قرآن کریم متأثر از این فرهنگ نشده است؛ چرا که باطل در قرآن راه ندارد: «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ»؛ حتى در موارد متعددى، با این عناصر فرهنگى‏ مقابله کرده است؛ مثل مذمت زنده به گور کردن دختران و یا عقیده به بت‏ پرستى و شرک.

آنچه نزدیک به صواب به نظر مى‏‌رسد این است که بگوییم قرآن کریم با عناصر فرهنگ زمان خویش سه گونه برخورد داشته است.
اولین برخورد آن است که قرآن عناصر مثبت فرهنگى عرب را، که ریشه در ادیان ابراهیمى داشته و براساسى صحیح بوده، پذیرفته، آن‏ها را پیرایش کرده و تکامل بخشیده است. مثال آن در احکام، مسأله حج ابراهیمى و لعان است و از همین قبیل، در عقاید، اعتقاد به جن، سحر و مانند آن است.

البته لازم به یادآورى است که عدم اعتقاد برخى از عالمان یا علوم امروزى به ماوراى طبیعت (اعم از خدا، جن، فرشتگان و ...) دلیل بطلان این عقاید نمى‏‌شود؛ زیرا این مطالب حقایق دینى است که در جاى خود و به روش خاص آن‏ها، مستدل شده است، هر چند که در اصل این ادعا سخن بسیار مى‏‌توان گفت؛ چرا که علوم «فرا روان‏شناسى» در جهان امروز به همین مطلب مى‏‌پردازد و نه تنها آن‏ها را نفى نکرده، بلکه مورد مطالعه و تحقیق قرار داده است.

همان گونه که صرف احتمال این که در آینده علم، بطلان این مسائل را اثبات مى‌‏کند و آن‏ها را از مصادیق تعارض علم و قرآن قرار خواهد داد،
نمى‏‌تواند دلیل دست برداشتن از عقاید و ظواهر قرآن باشد. به نظر مى‏‌رسد که ناتوانى برخى در پاسخ‏گویى به تعارضات ظاهرى علم و دین باعث طرح این مباحث مى‏‌شود، به طورى که براى جلوگیرى از اتفاقى که نیفتاده و چیزى که ثابت نشده، حاضرند زودتر تسلیم شوند و بگویند قرآن در این مسائل تابع فرهنگ زمانه و زبان مردم بوده است.

طرد عناصر منفى فرهنگ

دومین برخورد آن است که قرآن عناصر منفى و خرافات اعراب جاهلى را نمى‌‏پذیرد، بلکه با آن‏ها مقابله مى‏‌کند و یا نامى از آن‏ها نمى‏‌برد.
قرآن از عصر قبل از نزول قرآن به «الجاهلیةُ الاولى» تعبیر مى‏1کند و مى‏‌فرماید«أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً؛ آیا حکم جاهلیت را مى‏1جویند؟ براى‏ گروهى که ‏اهل یقین‌‏اند، حکم چه‏ کسى از حکم خدا بهتر است»؟

مثال‏ها و نمونه‌‏ها

مواردى که از اعتقادات و احکام جاهلى و فرهنگ عرب زمان نزول آیات قرآن بوده و قرآن کریم به مقابله با آن‏ها برخاسته عبارتند از:
عبادت اعراب جاهلى: «وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِندَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ؛ دعایشان نزد خانه کعبه جز صفیر کشیدن و دست برهم زدن نیست. پس به کیفر کفرى که مى‌‏ورزیدید، عذاب بچشید».
                      
ردّ قانون ظهار: در دروان جاهلیت، هر کس به زنش مى‏‌گفت «ظَهرُکَ عَلىَّ کظهرِ امّی؛ پشت تو بر من، هم چون پشت مادرم است» همسرش بر او حرام مى‌‏شد. قرآن کریم در این باره فرمود: «مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللّآئِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ؛ خداوند زنانتان را که نسبت به ایشان ظهار مى‏‌کنید، مادران شما نساخت و پسر خوانده‌‏هایتان را پسر شما قرار نداد».

رد عقاید جاهلانه در مورد جن یا پسر و دختر قراردادن براى خدا: قرآن عقاید مشرکانه و جاهلانه عرب را درباره «اجنه» مردود شمرده و فرموده است: «وَجَعَلُوا لِلّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَبَنَاتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى‏ عَمَّا یَصِفُونَ؛ براى خدا شریکانى از جن قرار دادند و حال آن که جنیان را خدا آفریده است. و براى او بدون هیچ دانشى، پسران و دختران ساختند. منزّه و برتر است از آن‏چه وصفش مى‏‌کنند».
تخطئه احکام و آداب جاهلى: قرآن کریم بحیره، سائبه، وصیله و حام را رد مى‏‌‌کند (مائده: 103)، قراردادن نصیب براى خدا، از کشت‌‏ها و چهارپایان را پندار باطل معرفى مى‏‌کند (انعام: 136)، از به فحشا کشاندن کنیزان باز مى‌‏دارد (نور: 33)، رباخوارى به‌ویژه به صورت اضعاف مضاعفه را طرد مى‏‌کند (آل‏ عمران: 130) و زنده به گور کردن دختران نوزاد را مردود مى‏‌شمارد. (انعام: 151/ اسراء: 31/ تکویر: 9- 8)

قرآن عقاید اعراب را در مورد این که فرشتگان دختران خدا هستند، مردود شمرده است.
مذمت اخلاقیات پست جاهلى مثل زنده به گور کردن دختران.

استفاده از فرهنگ زمانه برای تفهیم بهتر مقاصد بلند

اما سومین برخورد آن است که قرآن از زبان قوم و تشبیهات و لغات آن‏ها براى تفهیم بهتر مقاصد بلند خود استفاده کرده است.
پیامبران الهى علیهم‌السلام براى آن که بتوانند مطالب بلند و مفاهیم عالى معنوى و عقلانى خویش را براى مردم عوام بیان کنند، به طورى که آنان با توجه به بى‏‌سواد بودن و عدم اطلاع از مسائل علمى، متوجه مقصود آن‏ها شوند، از تشبیهات، استعاره‌‏ها، کنایه‌‏هاى رایج و نیز لغات و کلمات معمول در جامعه استفاده مى‌‏کردند. به عبارت دیگر، با مردم به اندازه عقل آنان سخن مى‏‌گفتند. قرآن نیز این روش را ادامه مى‏‌دهد. و این همان چیزى است که تحت عنوان فرهنگ قوم و زمانه از آن یاد مى‌‏شود.

به عنوان مثال، محاجّه حضرت ابراهیم(ع) با نمرود و نیز تعبیرات قرآن در مورد دیوانگان و تشبیه میوه زقّوم به سرهاى شیاطین و قَسَم‌‏ها و نکوهش‏‌هاى لفظى و نیز استفاده از لغات دخیل (لغات غیرعربى که جزو زبان عربى آن عصر شده و معمولًا از آن‏ها استفاده مى‌شده) از
 این قبیل است.

در این جا، تذکر یک نکته لازم است و آن‌که استفاده هر شخص از کنایه‏‌ها و تعبیرات و عناوین رایج زبان که هر گوینده ناگزیر از به کارگیرى آن است به معناى پذیرش لوازم کلامى و علمى آن نیست. براى مثال، لفظ «دیوانه»، که در فارسى رایج است، به معناى پذیرش دیوزدگى افراد مبتلا به جنون نیست. به عبارت دیگر، قرآن یا هر گوینده‌‏اى وجه شبه را قبول ندارد، بلکه از این عناوین به عنوان مشیر استفاده مى‏‌کند. و البته این مطلب بدان معنا نیست که قرآن مطالبى ضد علمى بیان کرده است.

نتیجه آنکه شایسته است مسئولان تصمیم گیرنده فرهنگی کشور در رده‌های گوناگون از نحوه برخورد صاحب قرآن را با فرهنگ زمانه مردم عرب الگو برداری کنند تا با حفظ شأن و منزلت قومیت‌ها و فرهنگ‌های گوناگون بتوانند در جهت رشد و تعالی فرهنگ این مرز و بوم گام بردارند. همچنین این الگوبرداری باید در تبلیغ دین در عرصه‌های بین‌الملل نیز مورد توجه قرار گیرد تا صدای آزاده خواهی مسلمانان بیش از پیش به گوش جهانیان برسد.

نظرات بینندگان
عبادی
|
|
۰۹:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۲
من همیشه پدر بزرگ و مادر بزرگ خودم رو به خاطر آداب و رسومشون مسخره می‌کردم. از خدا به خاطر این کارم طلب مغفرت می‌کنم. با خوندن این متن به اشتباه خودم پی بردم و متوجه شدم که آداب و رسومی که با اصل عبودیت منافات ندارد باید پذیرفت. همان طور که قرآن و پیغمبر اسلام پذیرفتند
زهرا
|
|
۰۹:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۲
کاش این مطلب را داعشیان میفهمیدند و با آثار باستانی کشورهای دیگر این‌گونه برخورد نمی‌کردند.
الهام
|
|
۱۰:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
باید از نیروی انتظامی بپرسیم که واقعا اینگونه برخورد میکنم با فرهنگ مردم. خدا همه ما را در پناه قرآن حفظکند تا تخطی نکنیم
علی
|
|
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
کاش مسئولان استفاده کنند.
...
|
|
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۵
من در رشته علوم سیاسی تحصیل میکنم. تمایل دارم نظر قرآن را در مورد بعضی از نظریه های سیاسی بدانم.
زهرا
|
|
۲۳:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۴
چه جالب