صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۰۷۸۱۹
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۶
عباسی:

گروه فعالیت‌های قرآنی: یکی از قاریان بین‌المللی کشورمان پس از بازگشت از هند درخواست ملاقات خصوصی با امام را کرده بود؛ در این دیدار امام(ره) به وی گفته بودند که «ان شاء‌الله عاقبت به خیر شوی».

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)،‌ شاید از بین فعالان قرآنی کشورمان تعداد بسیار اندکی موفق شده‌اند تا دیداری خصوصی با بنیانگذار و معمار کبیر انقلاب اسلامی داشته باشند، اما محمد عباسی،‌ قاری بین‌المللی کشورمان یکی از این معدود قاریانی است که  در یکی از سال‌های دهه 60 موفق به ملاقات خصوصی با حضرت امام(ره) می‌شود.
ملاقاتی که هنوز هم با گذشت نزدیک به 30 سال از آن هر وقت یادی از آن در ذهن این استاد برجسته تلاوت قرآن کریم زنده می‌شود، حالتی وصف نشدنی به او دست می‌دهد و دوست دارد تنها به نظاره آن تصاویر بنشیند. مطمئناً شنیدن خاطره‌ یکی از قاریان برجسته کشورمان از ملاقات خصوصی‌اش با امام خمینی(ره) از زبان خود آن شخص شنیدنی‌تر خواهد بود. محمد عباسی در مورد این دیدار خصوصی و فعالیت‌هایی که منتهی به این ملاقات شد،‌ می‌گوید:
سال 1366 در مسابقات بین‌المللی قرآن کشور هندوستان شرکت کردم و در آنجا در مرحله مقدماتی و فینال و در بین شرکت کنندگان 50 کشور دنیا مقام اول را کسب کنم.
در آن سال هنوز درگیر جنگ تحمیلی و «فاو» را نیز از دست داده بودیم، از جهت مسائل سیاسی نیز در منطقه دارای شرایط نامساعدی بودیم، در آن برهه از زمان جنگ موفق شدم به لطف خداوند متعال نفر اول مسابقات بین‌المللی قرآن کشور هندوستان شوم. به یاد دارم که روزنامه‌های آن زمان در کشور هندوستان هم به شکل عجیبی به این بحث پرداختند و از کسب رتبه یک ایرانی شیعه در آن مسابقات ابراز تعجب کرده بودند، بعد از مسابقات مهمانی‌های زیادی را برای تلاوت قرآن تدارک دیدند.
در آن مسابقات و زمانی که قصد داشتند جوایز نفرات برتر را اهدا کنند، گفتند نماینده ایران اول شده است همه برگزیدگان برای دریافت جوایز به جایگاه رفتند تا جوایز خود را دریافت کنند، در آن مسابقات امام جماعت مسجدالحرام را برای اهدای جوایز دعوت کرده بودند.

امتناع از بوسیدن دست امام جماعت مسجدالحرام
همه برگزیدگان در زمان دریافت جوایز دست امام جماعت مسجدالحرام را می‌بوسیدند، اما من با توجه به اینکه این کار را سازگار با فرهنگ اسلامی خودمان ندانستم از این کار امتناع ورزیدم و به دست دادن صرف اکتفا کردم، زمانی که همه متوجه این کار شدند، امام جماعت مسجدالحرام ناراحت شد و صحنه را ترک کرد و همه به دنبال وی رفتند تا او را برگردانند.
بعد از دریافت جایزه آن مسابقات که یک لوح تقدیر بود به کشورمان برگشتم، آن زمان مسئولان وقت سازمان اوقاف و امور خیریه متوجه این قضایا شده بودند، بنابراین برای جبران کار، از من خواستند که اگر درخواستی دارم آن را مطرح کنم تا هدیه‌ای باشد برای اعتلای پرچم ایران در کشور هندوستان، من نیز دو خواسته را همان جا مطرح کردم.
دو خواسته‌ای که مطرح کرده بودم، اول ملاقات خصوصی با امام خمینی(ره) و دوم هم ملاقات با حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت بود که مسئولان اوقاف در عرض کمتر از سه یا چهار روز این محبت را کردند و هم دیدار با حضرت امام خمینی(ره) و هم دیدار با رئیس جمهور وقت حاصل شد.
به یاد دارم که پائیز سال 1366 بود، شب با من تماس گرفته شد و گفتند که ساعت هفت صبح باید حتماً در جماران باشم، من هم سراسیمه و با هیجان و شادکامی بسیار زیادی صبح بسیار زود به سمت جماران حرکت کردم.

ملاقات چند دقیقه‌ای با امام
زمانی که به جماران و به بیت حضرت امام(ره) رسیدم، چند نفر از مسئولان کشوری نیز حضور داشتند، دیدار بسیار خصوصی بود و من بودم با چند نفر دیگر، قبل از ورود امام(ره) به من گفتند که زمانی که امام وارد می‌شوند، من نباید ایشان را در آغوش بگیرم و سعی نکنم ایشان را ببوسم، ابتدا قبول کردم اما بعد که وارد حسینیه شدم، زمانی که امام(ره) از پله‌ها  آرام پائین آمدند من سراسیمه رفتم دست امام را گرفتم و همین طور می‌بوسیدیم و بر روی چشم‌هایم می‌کشیدم.
امام(ره) قامت بسیار رشید و نورانی داشتند، به گونه‌ای که غیر از سلام و علیک نتوانستم هیچ حرف و صحبتی با ایشان داشته باشم. ایشان خندیدند و دستی به سر من کشیدند و فرمودند که شما در مسابقات هندوستان اول شده‌اید، من هم عرض کردم به لطف الهی اول شدم. امام بسیار خوشحال شدند و به من گفتند که ان شاء الله عاقبت به خیر شوی، این دیدار شاید کمتر از پنج یا شش دقیقه بود، اما برای من بسیار با ارزش بود.

دیدار با رئیس‌جمهور وقت
بعد از این دیدار و به فاصله کوتاه تقریباً سه یا چهار روزه دیداری با مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند داشتم، در آن روز مقام معظم رهبری دیداری با خانواده شهدا داشتند، به من گفتند قرآن ابتدایی را باید من بخوانم، با توجه به اینکه اطلاع داشتم ایشان صدا و سبک «مصطفی اسماعیل» را بسیار دوست دارند، سوره احزاب را با لحن و سبک ایشان تلاوت کردم و ایشان دائماً الله الله می‌گفتند.
بعد از مراسم  تلاوت، ایشان محبت کردند و در حیاط ریاست جمهوری حدود 20 دقیقه با من هم‌کلام شدند، ایشان در مورد مسابقات هندوستان، جو مسابقات، اتفاقات آن و ... سؤالاتی را پرسیدند.
آن دو دیدار برایم بسیار خاطره‌انگیز و خوب و بهترین هدیه برایم بود.