به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مهدی خوشسیرت، 19 شهریور 1339 در آستانه اشرفیه به دنیا آمد و ششم تیرماه 1366 در عملیات نصر 4 در ماووت عراق به شهادت رسید.
سردار شهید اسلام، مهدی خوشسیرت در نوزدهم شهریور سال 1339 در روستای چورکوچان شهرستان آستانه اشرفیه دیده به جهان گشود. با ولادت وی همای اوج سعادت بر شانه پدر مهدی نشست و مهدی در خانواده مذهبی و متدین و ارادتمند به ائمه اطهار (ع) به ویژه سید و سالار شهیدان زمزمه عشق، مشق میکرد و از همان دوران کودکی نشان داد که با دیگر همسالانش متفاوت است. تحصیلات دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را آنگونه که شایسته بود در زادگاهش شهرستان آستانه اشرفیه پشت سر نهاد و در سال 1358 موفق به اخذ دیپلم شد و پس از آن لباس مقدس سربازی را به تن کرد و چون رزمندهای در خنثی کردن توطئههای نوکران و جیرهخواران استکبار جهانی در منطقه گنبد، حضوری دلاورانه داشت.
خداشناسی و معرفت مایه انس رزمندگان با خوشسیرت بود
مهدی زمانی عضو مدرسه عشق شد که خود تدریس عشق میکرد، آبدیده و سرد و گرم جبههها کشیده؛ لذا دوست داشت با نیروهای رزمنده نه تنها در جبهه و هنگام جهاد و مجاهدت، بلکه در پشت جبهه و زادگاه و شهر و حتی منزلشان ارتباط برقرار کند و چون به بسیج عشق میورزید لذا در جبهه و پشت جبهه همیشه در حال تردد بود. با معنویتی که در مهدی وجود داشت مهر و محبتش در اولین وهله دیدار بر دل هر بینندهای مینشست، کمال عشق، معرفت و خداشناسی مهدی بود که سبب شده بود بچههای رزمنده خود را مرید وی بدانند و پروانهوار گرد شمع وجودش بگردند و گاه حتی شرط حضور در جبهه را بودن در کنار وی میدانستند.
مهدی از روزی که گام در جبهههای حق علیه باطل نهاد و در مدرسه عاشقان روحالله ثبت نام کرد هرگز تسویه حساب نگرفت و دنبالش هم نرفت. در زمان حضورش در جبههها همیشه تلاش داشت در عملیاتها شرکت کند و اگر به دلیل حضور در منطقهای دیگر موفق به شرکت در عملیاتی نمیشد غم تمام چهره نورانیاش را فرا میگرفت و تا چند روز حال خوشی نداشت.
با تلاش بیوقفهاش در عملیاتهای افتخارآفرین طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، فتح خرمشهر، رمضان، مسلم ابن عقیل، محرم، والفجر 4، والفجر 6، هورالعظیم، قدس، بدر، والفجر 8، کربلای 2، کربلای 5 و نصر 4 حضور پیدا کرد.
اعتقاد راسخش به اسلام، امام و انقلاب و شاگردی این مکتب انسانساز هدفی را برایش ترسیم کرده بود که برای رسیدن آن سر از پا نمیشناخت و بهترین دلیل اینکه پس از 13 بار مجروحیت در عملیاتهای مختلف، هیچگاه در استراحت کامل به سر نبرد، بلکه پس از ترمیم مختصر، دوباره خود را به صحنه مبارزه و جهاد رساند و در جمع لشکریان اسلام قرار گرفت.
شرم از خانواده شهدا در گرفتن مرخصی
در سفرهای پشت جبهه نیز مهدی با مرخصیهای کوتاهش نه تنها فقط به خانوادهاش میرسید، بلکه به شهرهای دیگر حتی به استان مازندران برای تالیف قلوب و سرکشی به خانوادههای محترم شهدا و رزمندگان میرفت و آنقدر این ارتباط عمیق بود که اغلب خانوادههای شهدا با دیدن چهره نورانی مهدی قوت قلب میگرفتند و همانند فرزندان شهیدشان، وی را دوست داشتند. شهید خوشسیرت در روزهای پایانی عمر شریفش از خجالت خانوادههای شهیدان و بهخصوص پس از شهادت دو برادرش حسین و رضا، بعد از عملیات نیز به مرخصی نمیآمد.
مهدی مسئولیتهای خویش را در جبهه از فرماندهی دسته آغاز و پس از گروهان و گردان، با رشادت و مدیریتی که از خود نشان داده بود به فرماندهی تیپ دوم محرم و معاونت فرماندهی لشکر قدس گیلان برگزیده شد. مهدی که در فراق دوستانش همواره میسوخت و در دل و بر لب آرزوی شهادت داشت سرانجام پس از سالها حضور مستمر و مداوم در جبهههای جنگ و رزم بیامان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اکبر در عملیات نصر 4 ندای ارجعی الی ربک را از معشوق حقیقیاش شنید و بی تابانه و لبیکگویان به سویش پر کشید و به دریای رحمت الهی پیوست و ستارهای درخشان در آسمان انقلاب اسلامی ایران شد.