به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) دیدار یکشنبه شب حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب با اقشار دانشجویی که حاوی مطالب مبسوطی نیز بود، از جهاتی علاوه بر جذابیت دارای اهمیت است؛ یکی از این موارد اینکه ایشان اشراف کامل بر حوزههای کمتر پرداخته شده داشته و بر ضرورت پرداخت مؤثر به آنها تأکید داشتند.
حوزه هنر و به ویژه هنر تئاتر و نمایش از جمله تأکیدات معظمله در بخشی از سخنرانی ایشان بود که پرداخت مؤثر و مناسب به آن میتواند به عنوان ابزاری نو و تأثیرگذار در جامعه علاوه بر جذب مخاطب به نوعی خاص و جذاب از هنر، وسیلهای برای انتقال مفاهیم ارزشی و انقلابی باشد که با ابزار متعارف دیگر دارای اثربخشی کمتری است.
به فرازی از منویات معظمله در دیدار اخیرشان با دانشجویان که مشخصاً به هنر تئاتر اشاره داشتند توجه کنید:
«یکی دیگر از روشها استفاده از بخشی از شیوههای هنری است که کمتر مورد توجّه قرار گرفته، [مثلاً] تئاتر؛ و البته تئاتر دانشجویی. متأسّفانه در محیط هنری ما، تئاتر از اوّل هم بد متولّد شده. یعنی تئاتر ما یا تئاتر لغو و بیهوده مثل روحوضیهای مثلاً اینجوری بوده یا تئاتر اعتراضی بیجهت یعنی بدون سمتوسوی درست و حسابی؛ بعد هم با یک زبان ابهام، خیال میکنند که تئاتر حتماً بایستی زبان ابهام و سمبلیک و رازآلود داشته باشد که چنین چیزی نیست. تئاتر یعنی بازیگری جلوی چشم بیننده در صحنه. برخلاف سینما، برخلاف فیلم که فقط روی پرده شما یک چیزی را میبینید، اینجا در تئاتر، انسان، انسانها را حس میکند، حرفشان را از زبان خودشان میشنود. در این میتواند خیلی چیزهای سازندهای باشد در تئاتر و تئاترهای دانشجویی. گروههای هنرمند بنشینند واقعاً مفاهیم حقیقی اسلامی را بیان کنند. در همین حسینیّه سالها پیش شاید بیست سال پیش برای ما یک تئاتری اجرا کردند، مربوط به حضرت ایّوب پیامبر(ع) که طول هم کشید؛ یک ساعت، دو ساعت، طول کشید. بعد که تمام شد، من به آن کارگردان گفتم که من داستان ایّوب(ع) را در قرآن، شاید صد بار یا صدها بار تا حالا خواندهام امّا این فهمی را که امشب از ماجرای ایّوب(ع) از تئاتر تو فهمیدم، در این مدّت از خواندن قرآن، این فهم را پیدا نکرده بودم. این چیز کمی است؟...»
متأسفانه با وجود آنکه پرداخت مناسب به هنر تئاتر حتی مورد دغدغه رجال عالی نظام جمهوری اسلامی ایران است و آنها به دفعات در مورد تأثیرات این هنر در روشنگری اجتماعی و گشوده شدن فضایی باز برای ابزار برخی نقطه نظرات و بیان دیدگاههای گوناگون به زبان هنر دارند و نمونههای مشابه چنین نظراتی را نیز با رجوع به اسناد معتبر انقلاب اسلامی در توصیههای امام راحل نیز میتوان احصاء کرد، اما باید گفت که متأسفانه هنر تئاتر چندان به ویژه از سوی متولیان اصلی فرهنگ و هنر جدی انگاشته نشده و عزمی برای تبلور و شکوفایی آن وجود ندارد.
این معضل شاید به آن خاطر باشد که طبق فرمایش مقام معظم رهبری تئاتر از همان ابتدا در جامعه ما بد متولد شده است و به نوعی به هزل و هجو متمایل بوده، اما باید گفت که ساختار تئاتر اصالتاً ایرانی حتی همان روحوضی و سیاهبازی در برههای به واسطه بروز عوارضی از جمله کمخردی و بیتوجهی مسئولان، محتوایی بیمغز و لوده به خود گرفته است؛ کما اینکه در گذشتهای نه چندان دور محتوای ارائه شده در این ساختار تئاتری نیز زبانی روشنگرانه، نقادانه و سازنده داشته است.
باید به این نکته متوجه بود که تئاتر از همان آغاز چه پیش از ورود تئاتر مدرن غربی و چه پس از آن که اجراهای نمایشی را به سالنهای آمفیتئاتر و صحنههای تقلید شده از سالنهای نمایشی فرانسه و انگلستان کشاند، هیچ گاه به عنوان هنری مترقی و مؤثر مورد توجه نبوده است و نگاه کلان هنری به این هنر فاخر دست چندمی بود که اگر هم نباشد، تأثیری بر مناسبات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی نخواهد داشت.
با این دیدگاه همواره در اختصاص بودجههای فرهنگی و هنری از سوی قوه مقننه، کمترین سهم بودجه فرهنگی و هنری به تئاتر اختصاص پیدا میکند و در جریان اجرای بندهای قانونی از سوی قوه مجریه، شاهد کمترین تکاپوی دولت برای جذب حداکثری بودجه به منظور ارتقای کمی و کیفی تولیدات نمایشی هستیم که هر ساله بودجهای حتی کمتر از بودجه مصوب مجلس را جذب و به خود اختصاص میدهد.
این در حالی است که اگر حتی به تئاتر به دید یک هنر ابزاری در جهت پرداختن به موضوعات دینی و ارزشی نیز نگاه کنیم باز هم جریان جاری رویدادهای تئاتری با محوریت موضوعات دینی و قرآنی وضعیت بغرنجی را پشت سر میگذارد؛ نگاه به این نوع تئاتر مناسبتی و سفارشی است و برنامه مشخص و مدونی برای تولیدات بعضاً تأثیرگذار تئاتری با موضوع دینی و ارزشی وجود ندارد.
تئاتر دینی حتی با فرض دیدگاه مناسبتی داشتن به آن منحصراً به طیف خاصی از فعالان تئاتری اختصاص دارد که در سال و با صرف بودجههای کلان به تولید آثاری کلیشهای و نخنما بدون داشتن کمترین خلاقیتی میپردازند و نتیجه آنکه تنها مخاطبان این گونه نمایش طیفی خاص از جامعه هستند که مواجهه آنها با تئاتر نه به خاطر نفس این هنر و تأثیر روایت هنری آنها، بلکه جذب محتوایی روایتی است که شاید بارها آن را دیده و یا شنیده باشند.
در چنین اوضاع و شرایطی، پرداختن به تئاتری که دربردارنده موضوعات دینی و ارزشی است از ذهن خلاق و پویای جامعهای که شاید در صورت داشتن امکانات بتوانند پرداختی نو به این مضامین داشته باشند سلب میشود و تئاتر سفارشی و فرمایشی با قالب و فرمی تکراری جایگزین آن میشود که استقبال از آن در سطحی نازل اتفاق میافتد.
اگر حتی مسئولان و متولیان فرهنگ و هنر به همین میزان توصیههای رهبری که به تماشای یک اثر نمایشی دینی نشستن بنا به گفته خود ایشان موجب درکی مضاعف شده است را نصبالعین خود قرار داده و هنر تئاتر را به عنوان یک پدیده اجتماعی پویا، ضرورت جامعه امروز ایرانی در پرداختن به بسیاری از مضامین و مصادیق انسانی و اسلامی بپذیرند، قطعاً سیاستهای اتخاذ شده آنها شکل جدی و مداومتری به خود گرفته و از حالت دفعی و زودگذر و بهتر بگوییم باری به هر جهت خارج خواهد شد.