صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۶۰۰۵۸
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۵
علی‌اکبرزاده تشریح کرد:

گروه اندیشه: پژوهشگر علوم قرآن معتقد است که ۸ رویکرد در میان مفسران و قرآن‌پژوهان معاصر وجود دارد و رویکرد قرآن‌پژوهان جدید را نمی‌توان تفسیر قلمداد کرد.

حامد علی‌اکبرزاده، پژوهشگر در زمینه قرآن و دانشجوی مقطع دکترای کلام اسلامی است، وی مطالعاتی در زمینه جریان‌های تفسیری معاصر داشته است و معتقد است که سال‌هاست که دیگر تفسیر مهمی در جهان اسلام صورت نگرفته است و رویکرد قرآن‌پژوهان جدید نوشتن تفسیر نیست. در پی گفت‌وگوی خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با وی را ملاحظه می‌کنید:
ایکنا: اگر بخواهیم از جریان‌شناسی تفاسیر معاصر سخن بگوییم، دوران معاصر را از چه مقطعی می‌دانید؟
اتفاقی در غرب به نام رنسانس افتاد، اما 100 سال بعد در جهان اسلام تاثیر گذاشت. پس از رنسانس غرب در همه زمینه‌های موجود رشد کرد و غرب در این دوره مبانی را در علوم انسانی ایجاد کرد که بر اساس آن در صنعت نیز رشد نمود.
وقتی این داستان به جوامع اسلامی رسید، برخی از مسلمانان تکانی خوردند و به این فکر افتادند که ما چگونه می‌توانیم به این رشد برسیم. وقتی مسلمانان مبانی ایشان را می‌دیدند متوجه شدند که غربی‌ها متون مقدس را کنار گذاشته و بر روی علوم سرمایه‌گذاری کرده‌اند. مسلمانان نمی‌خواستند این کار را بکنند، زیرا متون و دین خود را متفاوت از متون مسیحی می‌یافتند.
مسلمانان معتقدند بودند اگر می‌خواهند رشد کنند، باید به سراغ متن مقدس رفته از آن الهام گرفته و در جامعه پیاده‌سازی کنند. بسیاری معتقدند سید‌جمال‌الدین اسد‌آبادی اولین کسی بود که چنین فکری را مطرح کرد و دوره معاصر از سید جمال کلید می‌خورد و از هما ن دوره است که جریان‌های جدید معاصر پدید می‌آید و جالب این است که همه این جریان‌ها تاحت تاثیر این جریان بودند. سفرنامه‌های دوره قاجار از غرب نشان می‌دهد که ایرانیان از آنجا تاثیر گرفته‌اند.
ایکنا: ملاک تقسیم جریان‌های تفسیر معاصر از نظر شما چیست؟
در روش نمی‌توان به عنوان ملاک در نظر گرفت و باید رویکرد را ملاک دانست.  جریان‌های زیادی در 100 سال اخیر در ایران و جهان اسلام وجود داشته است که نمی‌توان ‌آنها را لیست کرد و جریان‌های مختلف را نمی‌توان بر اساس روش که باید با نوع رویکرد به مسائل تقسیم کرد و من تقسیم‌بندی 8 گانه‌ای دارم.
زمانی ما به توجه روش عقلی، عرفانی، روایی و نقلی و اجتهادی تفاسیر را تقسیم می‌کنیم. جریان‌های معاصر همه در چند چیز با هم مشترک‌اند برای مثال اینکه همه‌اینها به نوعی به دنبال روش عقلی هستند و نمی‌توان مقسم واحدی به لحاظ روشی در این میان یافت. جریان‌های جدید بیشتر در فضای مسائل اجتماعی و متاثر از جریان‌های تفسیر جهان غرب هستند.
ایکنا: وقتی مسلمانان دستاوردهای غربی را دیدند برخی به دنبال کنار گذاشتن سنت و یا تغییر الفبا رفتند، حال چرا مفسران در دوران معاصر به دنبال قرآن رفتند، چه اتفاقی می‌افتد که ما چنین رویکردی را در سید جمال می‌بینیم؟
رویکردهای مختلفی وجود داشته است و سیدجمال نمی خواست قرآن را کنار بگذارد و به دنبال این بود که با قرآن به پیشرفت برسد. در حالی که برخی از گروه‌ها به این فکر می‌کردند که تا قرآن را کنار نگذارند پیشرفت نمی‌کردند.
ممکن است گفته شود برخی از روشنفکران دینی اسلام را کنار گذاشته‌اند، اما هنوز هم در ایران برخی از روشنفکران دینی فکر می‌کنند که با اسلام و قرآن می‌توان به پیشرفت رسید و باید در اندیشه دینی اصلاحاتی انجام داد. برخی البته فکر می‌کردند که همه چیز را باید کنار بگذاریم و آنها جریان ساز نشدند و دلیل این بود که مباحث اسلامی در جهان اسلامی رسوخ داشت. در حالی که در غرب درگیری با کلیسا موجبات نگاه حذفی به متون دینی شد.
ایکنا: اگر بخواهیم به صورت فهرست‌وار رویکردهای قرآنی در جهان معاصر اسلامی را برشمریم چه جریان‌هایی را می‌توانیم نام ببریم.
8 رویکرد و جریان را می‌توان نام برد. یکی از رویکردها رویکرد نواندیشان در جهان اسلام بود که عقل گرا، علم گرا و دارای نگاه جدیدی به قرآن و متون دینی بودند و مهم‌ترین این افراد را می‌توان در محمد عبده سیدجمال‌الدین‌اسد‌آبادی، ارکون، جابری و نصرحامد ابوزید و برخی از روشن فکران ایرانی دید.
از سویی دیگر رویکرد سلفی را داریم که باز دو گروه هستند، نقل‌گرا و عقل‌گرا و این دو گروه با هم همپوشانی هم دارند. عقل‌گراها نظیر محمد عبده که در عین نواندیش بودن سلفی هستند، ایشان آرمان خود را در نگاه صحابه به قرآن می‌دیدند.
رویکرد سوم رویکرد سیاسی اجتماعی به قرآن است که در آثار کسانی مانند طالقانی، برقعی و سنگلجی را می‌توان دید. البته ممکن است کسی به چند جریان متعلق باشد.
رویکرد دیگر تفسیر علمی قرآن است که نوعی نگاه همراه با علوم تجربی به قرآن را در برمی‌گیرند، برای مثال مرحوم بازرگان، مرحوم آیت‌الله مشکینی قبل از انقلاب و طنطاوی در مصر از این جمله‌اند. در عصر حاضر رویکرد دیگری وجود دارد که در بیست سی سال اخیر فعالیت می کند و نمود اصلی آن را می‌توان در جریان مکتب یا معارفی خراسان هم دید که آقای ملکی‌میانجی و آقای حکیمی از این دسته‌اند، این جریان به مکتب تفکیک نیز معروف است.
رویکرد دیگر رویکرد نوصدراییان است که عقل‌گرا هستند و به مسائل اجتماعی، عرفانی و نقلی نیز توجه دارند اما متاثر از جریان ملاصدرا هستند. مرجم علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی را از این دسته می‌توان دانست. 
رویکرد دیگر رویکرد عرفانی است که شاخه‌های مختلف دارد، اما این رویکرد در سالیان اخیر ضعیف شد که عمده‌ترین نمونه‌های این رویکرد را می‌توان در بیان‌السعاده سلطان‌محمد گناآبادی، تفسیر منظوم صفی‌علی‌شاه، تفسیر سوره حمد امام و انوار درخشان موسوی‌همدانی دید. در نهایت رویکرد آخر رویکرد مستشرقین و خاورشناسان به قرآن است که خیلی روی فیلولوژی و زبان شناسی تاکید می‌کند و متاسفانه رویکردشان رویکرد تخریبی است.


ایکنا: این جریان آخر به نظر می‌رسد که در غرب و نه در ایران باشد.
بله ولی بالاخره این هم یک رویکرد است و جهان اسلام از آن تاثیر پذیرفته است. این رویکردی جدی در قرآن‌پژوهی است.
ایکنا: در غرب همه ضدیت با قرآن ندارند، مثلا کربن، اشمیت، ایزوتسو و...
می توان تک تک این ها را بررسی کرد.
ایکنا: اگر بخواهیم تقسیم پیچیده شما را ساده کنیم آیا با رویکردهای جدید و سنتی به قرآن روبرو نخواهیم شد که در آن عرفانی، روایی، سلفی در سنتی و ...
ما از جهات مختلفی می توانیم این‌ها را تقسیم کنیم، اما خوب دو دسته کلی سنتی و مدرن وجود دارد...
ایکنا: خوب برخی جریان‌ها مشخص هستند اما برای مثال سلفی‌ها را شما در کدام دسته قرار می‌دهید؟
سلفی‌ها  چند دسته‌اند. این سلفی‌ها‌یی که ما داریم درباره‌شان صحبت می‌کنیم، در واقع نواندیش هستند و نوسلفی خوانده می‌شوند و با ابن‌تیمیه فرق می‌کنند، هر چند از او تاثیر گرفته‌اند. شما ببینید سید قطب چگونه به قرآن نگاه می‌کند اما در عین حال که می‌خواهد به فهم سلف بر گردد می‌خواهد به حل مشکلات جهان اسلام را حل کند. به لحاظ روشی می‌تواند همه اینها را در ذیل یکی از روش‌ها لحاظ کرد. روشنفکران روش عقلی دارند، سلفی‌ها روش نقلی دارند، روش عرفانی وجود دارد و رویکرد سیاسی و اجتماعی روشش اجتهادی است.

ایکنا: آیا روش عقلی از روش اجتهادی جداست؟
جدا نیست، شما بعضی اوقات صرفا از عقل استفاده می‌کنید و برخی اوقات از عقل، نقل و دیگر منابع استفاده کرده و اجتهاد می‌کنید. استفاده از دستاوردهای علوم دیگر و تاریخ نوعی روش اجتهادی است. روش تفسیر علمی کاملا نگاه آزمایشی دارد و روشش تجربی است. نوصدراییان هم اجتهادی هستند. روش ملاصدرا حاصل نقل، عرفان، فلسفه و کلام است. مستشرقین نیز روش زبان شناسی تاریخی دارند.

ایکنا: تفسیر ادبی در کدام شاخه قرار می‌گیرد؟
در این رویکرد در بین معاصران امین الخولی را داریم که داخل روشنفکران قرار می‌گیرد. متاسفانه ما امروز ما جریان ادبی نداریم.

ایکنا: آیا تفاسیر شیعه ادامه تفاسیر کلامی هستند؟
کلام ما به دو بخش عقلی و نقلی تقسیم می‎‌شود، بخشی از تفاسیر ما کلام عقلی توجه کرده است برای مثال اطیب البیان، المیزان رویکرد عقلی و کلامی دارند. اما تفاسیر کلامی نقلی که برای چهار، پنج قرن پیش است محدود شده‌اند و دیگر ادامه نیافته‌اند.
متافیزیک اسلامی با متافیزیک غربی تفاوت اساسی دارد، این که ما آسمانی هستیم و غرب زمینی است. مشکل تفاسیر سنتی ما خیلی به متافیزیک اسلامی تاکید داشتند و ارتباطشان با مسائل و مشکلات جامعه قطع شده بود و شما کمتر مفسری را پیدا می‌کنید که به دنبال این باشد تا برای مشکلات اقتصادی و اجتماعی راه حل قرآنی پیدا کند. اما در عصر حاضر قضیه فرق می‌کند و مسلمانان آمدند و نگاه زمینی به این مسائل کردند و اینکه چگونه می‌توان از قرآن استفاده کرد تا مشکلات حل شوند.

ایکنا: از حیث موضوعات کلاسیک قرآن تفاوت‌هایی داشتند؟
این‌ها به موضوعات کلاسیک پرداخته‌اند، اما تفسیر پرتویی از قرآن کاملا تحت تاثیر فضای 30، 40 سال پیش است. حتی سنگلجی و المیزان، ناظر به مسائل روز بودند و بسیاری از شبه‌های مارکسیست‌ها و پوزیتیویست‌های منظقی را جواب داده‌اند. رشید الرضا در بخشی از المنار که خود نوشته یا در آثار ارکون، ابو‌زید و ... با این مضمون مواجه می‌شویم که تا از سنت قرائت جدیدی نداشته باشیم، نمی‌توانیم مشکلات را حل کنیم. باید گفت رویکرد قرآن‌پژوهان جدید نوشتن تفسیر نیست
ایکنا: رویکردهای جدید از این حیث موضعشان در خصوص میراث سنتی چیست؟
سه نگاه اساسی وجود دارد که یا باید این متون را اصلاح و حک کرد که این نگاه متعلق به روشنفکرانی مانند نصرحامد ابوزید است. این دیدگاه معتقد است که بسیاری از بخش‌های قرآن تاریخ‌مند است. گروه دیگری هستند که کاملا میراث را می‌پذیرند. عبده از این دست است که معتقد است که باید به سیره سلف صالح بازگشت. دیدگاه دیگر نفی کلی است که آن را در ارکون می‌توان دید.
ایکنا: ما یکسری آثاری داریم به عنوان تفاسیر قرآن و دسته دیگر درباره قرآن هستند و یا رویکردهایی به جهان اسلامی با توجه به قرآن بوده‌اند. در این صورت و قبول این تفکیک، ما چه تفاسیر جدیدی از قرآن داریم. آیا ما فقر تفسیر جدید نداریم و بیشتر آثار ما قرآن پژوهانه است.
من پیش‌بینی می‌کنم تا چند سال بعد دیگر تفسیر نداشته باشیم و بیشتر کارها قرآن‌پژوهانه باشد. شاید ما بعد از انقلاب اسلامی تفسیر جریان ساز نداشته باشیم. من شنیده‌ام که خود آیت‌الله جوادی‌آملی گفته‌اند که تسنیم درس خارج تفسیر المیزان است.
شاید یکی از علت ها این باشد که آنقدر شبهات از جانب غرب وارد فضای قرآن شده است که دانشمندان اسلامی توجه‌شان را به این مسائل معطوف کرده‌اند. شما ببینید بحثی مانند تجربه نبوی که ریشه‌اش در بحث‌های سیداحمدخان هندی است چه وفتی از جامعه قرآنی را گرفت.
ایکنا: شاید یکی از دلایل اینکه نمی‌شود تفسیر جدید نوشت این باشد که تمدن اسلامی از یک فضای تمدن‌سازی به فضایی وارد شده است که گفتگوی میان تمدن‌ها است و در این فضا نمی‌‍توان گفت اجازه بدهید کتابی بنویسم تا به همه سوالات جواب دهم.
بخشی همین است و بخش دیگر سوالات و شبهات است و البته فقر روش‌شناسی هم از دیگر دلایل است. ما در حوزه اسلامی روش‌شناسی و روش‌های تفسیر‌شناسانه نداشته‌ایم. ما بهترین روش‌شناسی‌مان را در اصول فقه داشته‌ایم و در کلام، فلسفه و علوم قرآن نیز روش نداشته‌ایم.
یکی از مشکلات اساسی ما همین روش‌شناسی است، البته نواندیشان به این مشکل وقوف یافته‌اند، اما مشکل آن‌ها هم متاسفانه تاثیر از روش‌شناسی جدید غربی است. به هر حال ما چاره‌ای نداریم که روش‌شناسی جدید در مورد قرآن داشته باشم و از حوزه‌های قدیمی فاصله بگیریم. روش تفسیر عقلی بر اساس فلسفه ملاصدرا، عرفانی، نقلی و روایی باید روزآمد شود. از سویی دیگر احساس نیاز از سوی کسانی که باید تفسیر بنویسند نیست و نیازی احساس نمی‌شود تا ده سال از عمر اختصاص داده شود و مشکلات جواب داده شود، چون در این مدت مطالب و شبهات بسیاری ایجاد خواهد شد. تفاسیر معاصر عموما جریان ساز نیستند.
ایکنا: چرا تفاسیر جدید نمی‌توانند جریان ساز شوند؟
دو علت عمده وجود دارد یکی این که نیاز روز را پاسخ نمی‌دهند و نکاتی از قرآن برداشت می‌کنند بدون توجه به مسائل روز و به تکرار می‌پردازند ضمن اینکه روش‌شناسی‌شان درست نیست. اگر روش جدیدی را ابداع کنند می‌شود تفاسیر جدید. در همین سیاق هر چند روش علمی را من قبول ندارم، اما بلاخره این هم یک روش است. اما کدام یک از تفاسیر معاصر روش جدیدی ارائه کرده است؟
ایکنا: به نظر می‌رسد بخشی از تفاسیر جدید نوعی کپی از روی تفاسیر قدیمی است؟
چهار دوره در تاریخ اسلامی وجود داشته است. دوره اول دوره صدر اسلام و عصر نزول بود، دوره دوم دوره طلایی و عصر تولید دانش بود که در این دوره فرقه‌های جدید اسلامی ایجاد شد، روش‌های مختلف قرآن و... به وجود آمد، بعد از آن وارد دوره اسکولاستیک می‌شویم که ما الان هم در دوره تکرار و اسکولاستیک هستیم، اما بعد از انقلاب‌های دوران انقلاب‌های کشورهای عربی و بعد از به وجود آمدن اسرائیل و مواجهه با اسرائیل نگاه‌های جدیدی ایجاد شده است که این رویکردهای معاصر تلاش کرده‌اند از پیله سنت بیرون بیایند، اما هنوز نتوانسته‌اند به جایی برسند و به گفتمان غالب تبدیل شوند. من علاقه‌ای به این که ببینم تفسیر جدیدی منتشر شده ندارم و به کارهای قرآن‌پژوهی علاقه بیشتری دارم و این کارها آرام آرام در حال انتشارند.