صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۴۳۴۵۰
تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۹

گروه ادب: حمیدرضا برقعی از رونمایی شعرهای عاشورایی خود با عنوان «تحریرهای رود» خبر داد.

سیدحمیدرضا برقعی، شاعر آئینی‌سرا در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، گفت: کتاب «تحریرهای رود» که شامل 14 شعر عاشورایی است، به تازگی از سوی مؤسسه فرهنگی هنری رسانه آفتاب منتشر شده و قرار است سه‌شنبه 19 آبان‌ماه در کتابخانه ملی رونمایی می‌شود.

وی افزود: همراه این اثر آلبوم صوتی آن نیز که همراه با صدا و اشعار من است، با حضور احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران، سیدعلی موسوی‌گرمارودی و محمدعلی مجاهدی از شاعران پیشکسوت شعر آئینی رونمایی خواهد شد.

برقعی ادامه داد: مدیرتولید این اثر صوتی رضا اقتصادی، دستیار تولید امیرحسین رحیمی است و ضبط قطعات نیز در استودیو فراز انجام شده و تنظیم آن نیز توسط مهدی شکارچی، امید روشن و مهدی نوری صورت گرفته است.

گفتنی است، از جمله سروده‌های قرائت شده در این کتاب گویا می‌توان به شعر ذیل در رثای امام حسین(ع) سروده شده است:

«به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر

فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بنده‌ تو نخواهد گذاشت، هرجا سر

می‌رفت سوی روضه یک شاه کم‌سپاه
آیینه‌ای ز فرط عطش می‌کشید آه

انبوه ابر نیزه و شمشیر بود و ماه
شاعر رسیده بود به گودال قتلگاه

فریاد زد که شعر مرا پرستاره کن
مادر بیا به حال حسینت نظاره کن

زینب همان شکوه که ناموس خلقت است
زینب که در مدینه قرق بود معبرش

زینب همان که فاطمه از هر نظر شده است
از بس که رفته است به مادرش

زینب همان که زینت بابای خویش بود
در کربلا شدند پسرهاش زیورش

پسرم! شاهی این قوم فراهم نشود
تاری از موی حسین ابن علی کم نشود

تیر حس کردی اگر سوی پدر می‌آید
کار از دست تو، از حلق تو بر می‌آید

تیر حس کردی اگر چاره خودت پیدا کن
قد بکش حنجره‌ات را سپر بابا کن

بخواب آهسته از اینجا به بعد ماجرا با من
خیالت جمع ای دریای غیرت! خیمه‌ها با من

تمام راه برپا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم شکستم بی‌صدا در خود

شکستم بی‌صدا در خود که باید بی‌تو برگردم
قدم خم شد، ولیکن خم به ابرویم نیاوردم

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید
نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید

ولی حیف هنوزم که هنوز است
حسین ابن علی تشنه یار است...»