مسعود طاهری، کارگردان مستند هنوز تولید نشده «مردی از سرزمین آفتاب» جوابیه ای را در خصوص انتشار یادداشت یکی از کارشناسان
فعالیت های قرآنی با عنوان " اولویت با کدام است؛ «ایزوتسو» یا فعالان قرآنی وطنی "به خبرگزاری ایکنا ارسال کرد.
در آن یادداشت، یکی از فعالان قرآنی به بیان برخی انتقادات از حمایت معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد از تولید مستند «سرزمین آفتاب» پرداخته و چند پرسش از معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد را مطرح کرده است.
«جوابیه کارگردان فیلم مستند (مردی از سرزمین آفتاب) در خصوص نوشتهای که به نام نقد در خبرگزاری قرآنی (ایکنا) نگاشته شده با استناد به ماده 23 قانون مطبوعات و تبصره 1 آن برای خبرگزاری قرآنی ارسال میشود که تمامی آن باید درج شود:
در اینکه در یک حرکت حساب شده یک خبرگزاری که نام قرآنی را با خود یدک میکشد که روز نخست یک مصاحبه با کارگردان این پروژه انجام میدهد (که البته به بنده این طور اعلام شده که این مصاحبه به درخواست معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حجتالاسلام محمدرضا حشمتی، معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام میگیرد، اما با پیگیری به عمل آمده مشخص شده که این مسئله کذب محض بوده) و سپس دو روز بعد با نوشتهای به عنوان یادداشت، با استناد به حرفهای صادقانه خود کارگردان شروع به حمله به این پروژه مستند علمی میکند، توقع حداقلهایی از اخلاق را از این رسانه قرآنی داشتیم.
به هر روی موارد و اتهامات بسیاری در این یادداشت مطرح شده که باید توسط نهادها و معاونت مختلف مربوطه پاسخ داده شود. بنده قصد جدل با مطالب قید شده را ندارم، اما برای تنویر اذهان مخاطبان باید صادقانه شرح بدهیم که ما چرا مستند (مردی از سرزمین آفتاب) را میسازیم؟ و یا به عبارت دیگر چرا باید بسازیم؟
اما اینکه چرا مستند (مردی از سرزمین آفتاب) ساخته میشود باید گفت که این مستند براساس راهبرد جدید معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر تلاش و جهادی مؤکد بر انجام حرکتهایی در جهت فهم بیشتر قرآن در حال ساخت است، که توضیحاتی را در باب آن ارائه خواهم داد. به عنوان کسی که سالها خود برنامه، فیلم و محتوای قرآنی تولید کرده و انعکاس دهنده فعالیتهای گوناگون قرآنی در رسانه بوده، معتقد هستم که خلائی که برای مدتهای طولانی در این عرصه ایجاد شده، اگر پیگیری و پُر نشود در سالهای آتی باز هر چه بیشتر آن را احساس خواهیم کرد، عدم فهم و تدبر در مفاهیم قرآنی است که هر چه جلوتر برویم این خلأها خود را در جامعه بیشتر نشان خواهد داد. این عدم تلاش در فهم و تدبر در سه سطح جامعه قابل بررسی و تدقیق است: اول در سطح نخبگان عرصه قرآنی به خصوص در حوزهها و دانشگاهها، دیگری در سطح بدنه جامعه عموماً با سواد و دارای سطوح مختلف تحصیلاتی و سوم در میان کل جامعه به مفهوم عام و تا پایین سطوح آن.
در سطح جامعه نخبه قرآنی اگر جهاد و کوشش برخی معدود از مردان خدا در حوزههای علمیه و برخی معدودتر البته از دلسوختگان قرآنی در جامعه دانشگاهی ما نبوده و نباشد، ما حرکت معنادار و ملموسی در عرصه ایجاد یک جریان مشخص در باب فهم و تفهم و تدبر قرآنی و تأکید صرف بر محتواهای قرآنی نمیبینیم. این موضوع البته نیازمند یک عزم جدی و اقدام و عمل به موقع در این وادی است. این سطح از جامعه و این صنف از جامعه به حدی مهم هستند که ما در کلام مقام معظم رهبری هم لزوم انجام حرکتی بر این مبنا و در میان این صنف را بارها و بارها، شنیده و دیدهایم؛ لزوم تدبر در قرآن همیشه از شعارها و مطالبات ایشان بوده، اما همواره مورد غفلت واقع شده است.
این خواص و این نخبگان قرآنی هستند که در حقیقت خروجی ملموسی از مباحث قرآنی برای سطوح بعدی جامعه در این زمینه آماده خواهند کرد، تا جامعه بتواند این ایدهها و تئوریهای قرآنی را دریافت و در خود پیاده کند و جامعهای با رنگ و بوی قرآنی داشته باشیم. چیزی که هر روز از آن بیبهرهتر میشویم، اما اگر قرار است حرکتی در این سطح جامعه (نخبگان) انجام گیرد نیازمند طرح مباحث جدی و روزآمد در عرصه پژوهشهای قرآنی است، تا با طرح و بحثشان زمینههای آن حرکت لازم ایجاد و فراهم شود؛ اما باید گفت دیگر فهم و تدبر در قرآن مانند گذشته صرفاً منحصر در علم تفسیر قرآن نیست، بلکه امروز عرصههای گوناگون و البته جدی در قرآنپژوهی ایجاد شده که نیازمند توجه نخبگان قرآنی و آحاد نخبگان به آنهاست. در همین راستا و نیز در راستای قرار گرفتن در مدار قرآنپژوهی روز دنیا باید از کار و شخصیت قرآنپژوهانی که چه در غرب و چه در شرق به طور کلاسیک یا غیر کلاسیک به قرآنپژوهی پرداخته و میپردازند یک تحلیل داشته باشیم؛ هم برای خود، هم برای آنها، تا با چشمی باز به سراغ مباحث متقدم و یا جدید قرآنپژوهی برویم. نقطه کانونی مستند (مردی از سرزمین آفتاب) همین مسائل است، و البته «ایزوتسو» بهانه بسیار خوبی برای طرح آنها در سطح جهانی است. موضوع این مستند، یعنی قرآنپژوهی در جهان موضوعی است که برای سالهای سال مورد بایکوت امپراطوری صهیونیستی رسانههای غربی و حتی شرقی و با تأسف باید گفت حتی در ایران بوده؛ جالب است که این ترس رسانهای به حدی شدید است که رسانه در کشوری مانند ژاپن که دارای منابع قابل توجه اقتصادی است، نه تنها نمیتواند این مسئله را به تصویر بکشد، بلکه میترسد که آن را پخش هم بکند، چون هنگامی که صحبت از ایزوتسو میشود باید از قرآنپژوهی گفت، باید از عرفان اسلامی، از فلسفه و حکمت اسلامی گفت، باید از رویکرد اصول فقه در شیعه گفت، باید از کلام گفت، آن هم با رنگ و بوی ایرانیاش. لذا کدام یک از رسانههای زیردست آن امپراطوری خطر میکند و این ریسک را میپذیرد و این کار را که کدخدا را ناراحت میکند پخش میکند؟
خوانندگان عزیز در سالهای اخیر بسیار شاهد این بودهاند که فیلمی و یا اثر هنری خلاف اعتقادات رایج یا مصالح مختلف در کشور ما تولید شده که در کشور ما شاید به ساخت برخی از آنها انتقاد جدی وارد است، اما در کشورهای ما وارد است، اما در کشورهای غربی و براساس راهبردهای مختلف فرهنگی که البته گاهی نوعی دهنکجی به کشورمان میتواند محسوب شود، از آن فیلم یا اثر تقدیر میشود یا جوایز مختلف با عناوین مختلف به آنها داده میشود، با برخی از پخشکنندگان و تولیدکنندگان کشور ایزوتسو در مورد تولید مشترک و پخش این پروژه صحبت شد و با محافظهکاری خاص خود به نوعی امتناع و عنوان میکردند که اگر واسطههای غربی پذیرفتند که این اثر را پخش کنند، ما هم این کار را میکنیم؛ در حالی که همین کشور تاکنون به کرّات از فیلم که به غلط یا درست در ایران توقیف شده دعوت و آن را پخش کرده و از آن تقدیر میکنند. حال باید بیشتر دریابیم که سخن از ایزوتسو و افرادی چون او، چرا در این عرصه اهمیت دارد.
اصولاً بحثهایی که ایزوتسو مطرح میکند، بحثهایی است که برای فرهنگ علمی ما و برای فکر و اندیشهای ایرانی اهمیت دارد، حتی هنگامی که ایزوتسو از میراث بودایی ژاپنی خود سخن میگوید.
دوستان عزیز! این را به صراحت عرض میکنم که مسائلی که ایزوتسو در وادی زبانشناسی قرآن، زبانشناسی در عرصه فلسفه و عرفان حتی به معنای عام آن و حتی در عرصه عرفان ژاپنی مطرح میکند، به هیچ عنوان آنطور که برای جامعه نخبه و تحصیلکرده ایرانی جذابیت دارد برای فکر و ذهن جامعه ژاپنی آن جذابیت را ندارد. اصولاً مشی ایزوتسو برای حتی جامعه آکادمیک ژاپنی به دلایل مختلف که شرح آنها موجب اطاله کلام است جذابیت لازم را ندارد، شاید مهمترین دلیل آن این باشد که ایزوتسو از وقتی که از ژاپن خارج شد و در غرب و ایران تفکر او نضج یافت، بیشتر از این دو حوزه به ویژه تأثیر پذیرفت، و همین مسئله او را از چرخه و سنت علمی ژاپنیها دور کرد که او را در چرخه جامعه علمی ژاپن را بیانکار مهجور کرد، لذا اصولا ایزوتسو در فرهنگ و سنت علمی ما معنا می یابد، نه حتی در وطنش. قصد ندارم برای ایزوتسو روضه غربت بخوانیم، اما ایزوتسو در هیچ جایی به اندازه کشور خود غریب نیست و در هیچ جایی در کشور ما قریب و قرین نیست.
این فیلم مستند برای دو سطح بعدی جامعه هم سرشار از آگاهیهای تازه خواهد بود، موضوعاتی که حتی برای مخاطبین سطح اول هم شاید تازگی نداشته باشد. برای آنها تازگی خواهد داشت، این تازگی باعث جذب میشود و جذب دوباره باعث یک بازگشت یا حداقل ایجاد رویکرد جدیدی توسط مخاطبین این دو سطح به قرآن میشود.
اما اینکه گفته میشود که وجه غالب ایزوتسو، فیلسوف بودن او است و نه قرآنپژوهیِ او، باید گفت که ایزوتسو از قرآنپژوهی در عرصه اسلامشناسی در ژاپن کار خود را آغاز کرده و همچنان که قرآن در تمدن اسلامی ما در همه علوم است، ایزوتسو در پرتو پژوهشهای قرآنی خود به شناسایی و پژوهش در علم کلام، عرفان، حکمت و اصول فقه اسلامی و... روی میآورد و البته نه فقط براساس آن دو کتاب (خدا و انسان در قرآن) و (ساختمان مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن) باید او را قرآنپژوه بدانیم، که او حتی پس از بازگشت به ژاپن در اوج کارها و خلق آثار فلسفی خود باز به بحث درباب قرآنپژوهی در کتابی دیگر میپردازد که به برکت همین پروژه در حال ترجمه است، لذا ایزوتسو یک کاسب عرصه قرآنپژوهی نبود، بلکه حقیقتاً یک متخصص این عرصه تا پایان عمر خود بود.
جای تأسف است که با مطالب دمدستی اینترنتی سعی در مخدوش کردن چهره ایزوتسو کنیم، چون ایزوتسو نسبت به تمام قرآنپژوهان غیرمسلمان دارای کمتر نقطه ضعفی این چنینی است که بتوان عرض او را هم مانند دیگران برد. البته لازم به ذکر است که از ابتدا در این پروژه پیشبینی چنین مسائلی میشد، لذا تمهیداتی برای پاسخ به این مسائل در خود اثر در نظر گرفته شده و در خود اثر بیشتر به این پرداخته میشود که ایزوتسو چه اهمیتی برای ما دارد؟
نکته دردناک برای بنده البته نقد فیلمی است که اصلا دیده نشده و در نوع خود جالب است، آن هم در رسانهای که نام قرآن را در کنار خود به یدک میکشد، که این از اقل تقوی به دور است که اثری که هنوز تولید نشده نقد میشود. هر چند برای نگارنده مشخص شده است که اگر این اثر تولید شود و به نمایش هم دربیاید اگر قرار باشد این نوع نگاه به آن وجود داشته باشد، این مسئله ادامه خواهد داشت که البته از همین جا موضع آن نقد و نقادیها مشخص است.»
والسلام علی من التبع الهدی
مسعود طاهری
25/01/1395
توضیحات ایکنا
پاسخ ایکنا در خصوص اتهامات کارگردان اثر هنوز تولید نشده «مردی از سرزمین آفتاب»:
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از ابتدای شکلگیری همیشه رسالت خود دانسته که از تولیدات و جریانات قرآنی حمایت و دفاع کند. این رسالت نیز تنها به یک حوزه خاص خلاصه نمیشود، بلکه تمامی بخشها را در بر میگیرد. یکی از این حوزهها مربوط به هنر هفتم میشود. خبرگزاری ایکنا همیشه سعی داشته با مصاحبه، نقد و گزارش به نوعی همراه و حامی کارهای قرآنی باشد. با این توضیح بسیاری از آثار مرتبط با قرآن، مد نظر خبرگزاری قرار گرفته و به نوعی حمایت شده است.
در این میان جدا از
رسالت اسلامی و قرآنی این خبرگزاری، باید وظیفهای مطبوعاتی نیز برای آن در نظر
گرفت. برای همین وقتی خبر یا مصاحبهای از یک کار سینمایی یا تلویزیونی در ایکنا
کار میشود، این امکان برای پژوهشگران یا فعالان هنری و قرآنی فراهم است که در این
زمینه اظهار نظرهای خود را مطرح کنند. اتفاقی که نه تنها در خبرگزاری قرآن، بلکه
در تمامی مطبوعات صاحبنام دنیا به عنوان یک اصل رعایت میشود که عدم علم به این مساله برای کارشناس امور فرهنگی و قرآنی تعجب برانگیز است.
هدف از این مقدمه نیز، پاسخ به اعتراض مسعود طاهری، کارگردان فیلم هنوز تولید نشده «مردی از سرزمین آفتاب» است. ایکنا برای اینکه با فیلمساز این کار گفتوگو کند اجبار یا دستوری نداشت، اما همان گونه که رسالت خبرگزاری ایجاد میکرد سعی کرد با انجام یک مصاحبه شرایطی فراهم آورد تا فیلم مورد نظر بهتر دیده شود. این اتفاق رخ داد، اما به فاصله چند روز بعد یادداشتی از علی رضا شعبانیفرد، کارشناس امور راهبردی قرآن در سرویس فعالیتهای قرآنی خبرگزاری کار شد با این محوریت که معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد رسالتی فراتر از ساختن فیلم دارد و بهتر است این سازمان بودجه خود را صرف کارهای واجبتری نظیر صندوق حمایت از فعالان قرآنی کند.
در ادامه، نشر این
یادداشت سبب اعتراض کارگردان مستند «مردی از سرزمین آفتاب» شده است، در صورتی که
یادداشت وی به هیچ وجه، وی را نقد نکرده، بلکه در آن، از سوی یکی از کارشناسان فعالیت های قرآنی، به معاونت انتقاداتی وارد شده است که ایکنا نیز دیدگاه نویسنده یادداشت را منتشر کرده است و حمایتی از مطالب آن نداشته است.
زیرا رسالت خبری ما حمایت از گروه و جریانی خاص نیست، بلکه نشر مفاهیم قرآنی در جامعه، انگیزه اصلی و همیشگی ماست. پیرو همین رسالت، حتی معتقدیم که معاونت قرآن و عترت با درک ظرفیتهای امروز جامعه و اهمیت رسانه سینما با حمایت از کاری قرآنی درصدد است که گامی مهم در جهانی کردن فرهنگ قرآنی داشته باشد. موضوع دیگر اینکه کارگردان گفته چرا هنوز فیلم ساخته نشده، نسبت به آن نقد وارد شده؟ این گلایه خود نشان میدهد کارگردان به درستی یادداشت را درک نکرده، چون نویسنده نقد فنی به فیلم نداشته، بلکه معتقد بوده در شرایط فعلی ساخت فیلم در این حوزه از ضروریات نیست. دیدگاهی که ایکنا آن را تایید یا تکذیب نمیکند.
در این میان باید نگاهی هم باید به عملکرد معاونت قرآن و عترت داشته باشیم، چون چندین بار اسم این سازمان آورده شد. این اقدام معاونت به ویژه شخص حجتالاسلام و المسلمین حشمتی در حمایت از جریانات قرآنی در هنر، نشاندهنده درک بالای وی از مقتضیات زمانه است. برای درک بهتر موضوع، نقل قولی از آیتالله جوادی آملی میآوریم که گفتهاند «اگر پیامبر امروز به رسالت میرسید، حتما از رسانه سینما در انجام رسالت خود بهره میبرد.» برای همین وقتی میبینیم یک مدیر قرآنی قدم در این راه میگذارد به نوعی به آینده پیش روی معاونت قرآن و عترت نگاهی روشن و مثبت پیدا میکنیم، زیرا مدیریت آن نیازهای امروز را برای اشاعه مفاهیم قرآنی به خوبی میشناسد.
در این میان تعجب ما (خبرگزاری ایکنا) از کارگردان «مردی از سرزمین آفتاب» است، چون معمولاً قشر فرهنگی و هنری با الزمات فعالیتهای رسانهای آشنا هستند! آیا به عقیده وی خبرگزاری قرآن نباید یادداشت یک کارشناس قرآنی را کار میکرد؟ آیا ما از اندیشههای حاکم در این یادداشت حمایت کردهایم؟ آیا در جواب آن یادداشت این امکان را فراهم نیاوردهایم تا کارگردان یا بخشهای دیگر به آن پاسخ دهند؟
موضوع دیگری که طاهری (کارگردان) آن را فراموش کرده این است که نشر یک یادداشت و یا مصاحبه در یک نشریه به معنای این نیست که آن نوع نگاه با دیدگاههای رسانه همسان است. برای مثال خبرگزاری خود در قالب برنامههایی چون «ظهر دلنشین» و مصاحبههای گروه اندیشه به ایزوتسو پرداخته است، پس چگونه باید خود از ساخت فیلمی در این زمینه مخالف باشد؟ این نوع برخورد ایکنا با یادداشت شعبانیفرد نشان میدهد که این رسانه علایق شخصی خود را در کار مطبوعاتی دخیل نمیکند و هر مطلبی که قواعد رسانه در جمهوری اسلامی را رعایت کرده باشند، امکان نشر در این رسانه را دارا هستند. در پایان به کارگردان فیلم پیشنهاد میشود در چنین مواقعی سعه صدر بیشتری به خرج داده و اجازه دهند تمام نظرات در حوزه فرهنگ بیان شود.