نمایش «جهشه» به لحاظ متن نمایشی و شیوه و سبک کارگردانی که برای آن در نظر گرفته شده بود، از جمله آثار تأثیرگذار و قابل تأمل در حوزه تئاتر دفاع مقدس است که داستان و روایتی را در آغازین روزهای هجوم نظامی رژیم بعث عراق به شهرهای مرزی ایران دستمایه خود قرار داده و البته خلاقیتهایی که در روند روایتی آن از سوی کارگردان آگاهانه اتفاق افتاده بود و بنا به گفته تولیدکنندگان این نمایش بروز چنین خلاقیتی تنها رفع و سرپوش گذاشتن به نواقصی بود که به جهت حمایت نادرست از اجرای این نمایش به ذهن کارگردان متبادر شده است.
«جهشه» علیرغم هدایت درست بازیگران، اجرای بینقص آنها بر روی صحنه و تأثیر مثبتی که توانسته بود روی مخاطبان بگذارد و آنها را تا آخر با این نمایش و ماجرای آن درگیر و همراه کند، اما به سبب فقدان پوشش حمایتی مناسب تنها به لحاظ بهره نبردن از دکور و طراحی مناسب دچار خلأیی پررنگ شده بود و دست کارگردان را تا حدود زیادی در آنچه که تصویرسازی واقعبینانه در مورد رخدادهای جنگی و مقاومت مردم مرزنشین در برابر آماج حملات دشمن بود، بسته نگاه داشت.
کارگردان «جهشه» با استفاده از قراردادهای مصطلح تئاتری و اعتماد به خلاقیت بازیگران و با اتکا به تخیل مخاطبان همانطور که گفته شد توانست بر ضعفهای مشهود در صحنه، ایجاد میزانسن مناسب بازیگران که صحنه نمایش را باورپذیرتر میکرد تا اندازه زیادی بر ضعفهای روایت حاصل از کمبود امکانات فائق آید، اما باید بپذیریم که نمایش «جهشه» یک اثر رئال است و استفاده قراردادی از فضا در این نوع نمایش تا حدودی جایز و در غیر این صورت باید به دنبال شیوههای متفاوت اجرایی در روایت نمایشی بود.
یکی از ویژگیهای بارز نمایش «جهشه» شخصیتمحور بودن آن است و فضای نمایشی و موقعیتهای صحنه را افراد با رفتار و دیالوگهای خود در صحنه میآفرینند، لذا حتی اگر آنچنان هم قائل به طراحی دکور و صحنه در خلق فضای مناسب برای بازی بازیگران بنا به هر دلیلی نباشیم، حداقل آن است که میتوان با استفاده از عناصری که اصطلاحاً وارد میزانسن میشود، نمایش را بدون توسل به وسایلی از صحنه که باید آن را ما به ازای موضوعی غیر از واقعیت خارجیشان، فرض کرد به پیش برد.
اگر استفاده از موسیقی و بهره بردن از موتیفهای معرف لحظات گوناگون نمایشی است که توأم با التهاب، آرامش و لحظات احساسی و هیجانی آن است که به کار بردن به جای افکتهای صوتی نیز آن را کامل میکند، «جهشه» با رعایت اصولی همه این امکانات، اما از یک مؤلفه تأثیرگذار در خلق باورپذیرتر صحنههای خود غفلت کرده است.
بافت، رنگ، موسیقی و نور به عنوان عناصر رکنی یک نمایش در کنار بازی بازیگران به کار گرفته میشوند تا اثری تمام عیار بر طبق قوانین و قراردادهای رسمی و استاندارد اجرای یک تئاتر، بر روی صحنه اجرا شود و در صورت ضعف و فقدان یکی از این ارکان میتوان با تقویت رکن دیگر تا حدود زیادی خلأ و نقص حاکم را مرتفع ساخت.
در شرایطی که «جهشه» فاقد بافت مناسب صحنه به منزله به عدم بکارگیری دکور، آکساسوار مناسب است و البته ذرهای در طراحی لباس بازیگران آن حساسیت و دقتی به کار رفته است باید با استفاده از نور و طراحی مناسب آن، سعی در القای مؤثرتر حس و حال هر یک از صحنهها و بدهبستان بازیگران خود داشته باشد.
این در حالی است که «جهشه» بیتوجه به امکانات نوری تماشاخانه سرو که خطوط نوری مناسبی در اختیار دارد، به غیر از چند صحنه حسی که بازیگران در آن مونولوگگویی میکنند و نور موضعی آنها را از سایر عناصر و اشخاص صحنه جدا میکند، در اغلب صحنهها با نورپردازی تخت و عمومی خود چندان جذابیت بصری برای مخاطبان ایجاد نکرده و مخاطب را وادار میساخت به دلیل خستگی، لحظاتی ترجیحش این باشد که چشمان را بسته و تنها گوش به دیالوگها و گفتار جذاب بازیگران سپارد.
جنس نور استفاده شده در هر یک از صحنههای این نمایش، میزان شدت و ضعف آنها و حتی رنگ متفاوتی که میتوانست برای هر یک از صحنهها انتخاب شود که ماهیت هر کدام را منحصر به فرد میساخت، از جمله مواردی بود که اگر کمی به آن اهتمام و حساسیت میشد، نمایش «جهشه» را تبدیل به یکی از آثار حوزه تئاتر دفاع مقدس میساخت که از نظر ساختاری و محتوایی قادر به الگوبرداری برای تولید آثار آتی بودیم.
یادآور میشود، نمایش «جهشه» با حمایت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس در تماشاخانه سرو به روی صحنه رفت و روایتگر جماعتی از مردم خرمشهر بود که در روزهای آغازین جنگ هر کدام در شرایطی تصمیم به تخلیه شهر دارند و دلخوش به پیکان وانتی هستند که آنها را با خود از شهر منتقل کند.
امیرسجاد دبیریان