صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۳۵۱۴۷
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۷
آیت‌الله فاضل لنکرانی:

گروه حوزه‎های علمیه: رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) ضمن تبیین چند دسته آیات مربوط به علم غیب و اثبات اینکه این علم به ائمه(ع) نیز توسعه یافته، گفت: مباحث امامت و علم امام در حوزه به درستی تنقیح نشده و برخی اشکالات نیز ناشی از همین مسئله است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) آیت‌الله محمدجواد فاضل لنکرانی، امروز 12 مهرماه در نشست علمی «هماهنگی میان خودآگاهی امام حسین(ع) و ترسیم خطوط نبرد» که در مجمع وارث الانبیاء برگزار شد، گفت: ما براساس آیات قرآن کریم اعتقاد داریم که علم غیب تنها مختص پیامبران نیست، بلکه به امامان نیز متعلق است.
وی افزود: این مسئله نه تنها ریشه روایی بلکه ریشه قرآنی دارد و آیات متعددی نیز برای اثبات آن وجود دارد که در مباحث فرارو به برخی از آن‌ها و مهمترین آن‌ها اشاره خواهم کرد.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: در زمینه امام حسین(ع) و رابطه علم غیب امام و عاشورا اخباری که از پیامبر(ص) و امام علی(ع) و همسران پیامبر رسیده به مسئله کربلا اشاره شده و دیگر چندان بحث علم غیب مطرح نیست زیرا از قبل پیشگویی شده بود و بعضا برخی روایات جزئیات این حوادث را نیز بیان فرموده است اما با این وجود بحث امامت و علم امام موضوع بسیار مهمی است که باید از جنبه قرآن و روایات به آن پرداخت.
3 دسته آیات درباره علم غیب
آیت‌الله فاضل لنکرانی تصریح کرد: در قرآن کریم سه دسته آیات داریم؛ دسته‌ای علم غیب را منحصر به خداوند کرده است؛ دسته دوم علم غیب را به انبیاء نیز نسبت داده و دسته دیگری داریم که علم غیب را از همه از جمله انبیاء نیز نفی کرده است.
وی ادامه داد: در دسته اول آیه «قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ (65 نمل)» را داریم همچنین «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ...(59 انعام)» یا   «عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ(92 مومنون)» و چندین آیه دیگر وجود دارد که بر انحصار علم غیب بر خدا دلالت دارند.
وی افزود: یکسری آیات هم اصل علم غیب و هم مفاتیح علم غیب و علام الغیوب بودن منحصر به خداوند شده است که باید  قابلیت تخصیص و تقیید آن بررسی شود.
وی اظهار کرد: یکسری آیات می‌گوید انبیاء به مدد الهی علم غیب دارند؛ «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا» و «إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا»(26 و 27 جن) که از برخی کلمات مفسران بر می‌آید که رسول خصوصیت دارد و خدا به رسول علم غیب عنایت می کند و برخی گفته‌اند عمومیت دارد و شامل نبی و نبوت نیز می‌شود.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) تصریح کرد: «علی غیبه» دلالت بر مجموع الغیب ندارد و به صورت مبهم بیان شده یعنی نمی‌توان از آیه استفاده کرده که خدا رسول را بر مجموع غیب آگاه می‌کند لذا به نحو موجبه جزئیه علم غیب برای نبی استفاده می شود.
وی افزود: در قرآن آیه‌ای نداریم که بخواهد در مقابل آیات دسته اول دلالت بر این کند که غیر از خدا رسل خصوصا نبی اکرم همه علم غیب را دارند و این نظر که بخواهیم از قرآن استفاده کنیم نمی توان البته آیات دسته سوم آیاتی است که علم غیب را از پیامبران به طور کلی نفی می‌کند.
اعطای علم غیب خدا به رسول و امام
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار کرد: در یکی از کتبی که درباره عاشورا نوشته شده به همین آیه استدلال کرده و گفته امام حسین علم غیب نداشته ولی این فرد نه غیب را شناخته و نه قرآن را درست تفسیر کرده است زیرا سه دسته آیه است و بر اساس دسته دوم برخی علوم غیب از جانب خدا به انبیاء به خصوص پیامبر(ص) به نحو موجبه جزئیه اعطا شده است.
آیت الله فاضل لنکرانی گفت: در اینجا اطلاق و تقیید نیز مطرح نیست از این رو علم انبیاء و ائمه(ع) بر مبنای موجبه جزئیه، علم غیب محدود در برابر علم غیب خداست ولی این هم مستمسکی برای این نیست که علم غیب جزئیه علم ما کان و یکون نیست.
وی با اشاره به آیه «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا» و «إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا»(26 و 27 جن) افزود: براساس این ایه نمی‌تواینم بگوییم خداوند همه علم غیبش را در اختیار دیگران قرار داده است ولی نفی کننده علم محدود آنان از غیب نیست.
چرا پیامبر از خود نفی علم غیب کرده است
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) با اشاره به یک نکته تفسیری مبنی بر اینکه چرا پیامبر از خود نفی علم غیب کرده است به ایه «قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»(188 اعراف) اشاره کرد و گفت: این قضیه بر می‌گردد به اینکه خدا از علم خودش از 28 حرف دو کلمه را یاد عیسی داد، به موسی 4 حرف تا اینکه به ائمه می رسد و تعدادش بیشتر می‌شود، عیسی با همان دو حرف اسم اعظم کور شفا داد و همین سبب شد تا جمعی قائل به خدایی او شوند و اگر پیامبر ما نفی علم غیب می کند برای اینکه مبادا مردم دو مرتبه مسیر گذشته را بروند و درباره وی ادعای الوهیت کنند.
وی افزود: مرحوم والد ما در یکی از آثارش فرموده است که ائمه نیز از خودشان نفی علم غیب کرده‌اند زیرا جامعه ظرفیت تحمل علم غیب ایشان را نداشته است و ممکن بود قائل به ربوبیت و الوهیت ایشان شوند.
آیت الله فاضل لنکرانی با طرح این سؤال که آیا از قرآن استفاده می‌شود که خدا علم غیب را جز رسل در اختیار گروه دیگری نیز قرار داده باشد بیان کرد: سه آیه شریفه دال بر توسعه در این مسئله است که یکی از آن‌ها آیه 78 سوره حج(وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ) است و از آن استفاده می شود که سه گروه مطرح هستند، رسول، مردم و گروهی میان مردم و ناس که شاهد بر مردم هستند.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) اظهار کرد: آیه دلالت دارد که رسول شاهد بر قوم و گروه دیگر شاهدین بر مردم و شاهد همه اعمال و ایمان و حب و بغض مردم هستند؛ آیه مطلق است بر شهداء علی الناس حتی اعمال شخصی لذا در روایات هم وارد شده که امام باقر فرمود نحن شهداء علی الناس و استدلال ما این است که گروهی که می خواهند شهادت بدهند باید علم داشته باشند یعنی شهادت متوقف بر علم است.
وی ادامه داد: لذا براساس اعتقاد ما این گروه ائمه هستند و عالم بر همه اعمال و نیات مردم از گذشته و حال و آینده هستند.
قویترین آیه در اثبات امامت
وی تاکید کرد: از نظر من این آیه قویترین آیه در اثبات امامت و خصوصیت امام است، و یافته نمی شود آیه‌ای در قرآن که به این روشنی بر این مسئله دلالت داشته باشد.
استاد حوزه علمیه با اشاره به آیه 32 سوره فاطر«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ» تصریح کرد: واژه اورثنا شامل نبی نیست بلکه افراد دیگری بعد از نبی را شامل می شود که کتاب به آنان می رسد، که با تامل در تعبیر «اصطفی» در آیات دیگر به این نتیجه می رسیم که مصطفون قوم خاصی هستند و عموم مردم را شامل نمی شوند.
ملازمه امامت و علم به آن
وی با بیان اینکه میان وراثت کتاب و علم به آن ملازمه وجود دارد افزود: معنای حقیقی وراثت همان علم به کتاب است و ائمه نیز چون از طرفی وارث کتاب هستند و از طرفی علم کتاب دارند به خوبی دلالت بر اثبات امامت آنان دارد بنابراین وقتی کتاب تبیان لکل شیء است ائمه(ع) نیز عالمون بکل شیء هستند.
این استاد حوزه با بیان اینکه علم کتاب در برابر علم غیب خدا به نحو موجبه جزئیه است ادامه داد: در آیه«وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(105 توبه) از دید ما مومنون همان ائمه هستند و این عبارت دیگری بر شهداء علی الناس است بنابراین از قرآن به خوبی با ادنی توجه روشن می شود که علم غیب به نحو  محدود در نزد پیامبر و ائمه طاهرین وجود دارد.
آیت الله فاضل لنکرانی با اشاره به مبانی عقلی در این زمینه تصریح کرد: وجود خداوند نامحدود است و ائمه و نبی محدود لذا محدود نمی تواند ظرف نامحدود قرار گیرد از این رو هیچ عالم و فقها و مفسران و متکلمان شیعه این حرف را نزده که جمیع علم غیب در نزد پیامبر و ائمه وجود دارد البته یکسری از عرفا و صوفیان و ... زده‌اند.
وی افزود: مشکل اصلی این است که در حوزه علمیه بحث علم امام منقح نشده است در صورتی که حادثه عاشورا اساسا نیاز به علم غیب ندارد ولی باید در حوزه این مسئله منقح شود زیرا این قضایا مربوط به اساس اسلام است و عاشورا نیز در زمره مسایل اساسی اسلام بنابراین با تنقیح علم امام در حوزه می توانیم به همه این مسایل پاسح دهیم.
وی تاکید کرد: آنچه که مرتبط با رسالت و امامت و هدایت بشر است باید در اختیار ائمه باشد و هست و عاشورا نیز چون مرتبط با اساس دین بود باید علم آن در اختیار امام باشد و قطعا بوده است اگرچه اساسا از قبل پیشگویی هم شده بود و بدون علم غیب نیز خدشه ای به بحث نیست.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: بیش از 25 عنوان علم غیب در روایات داریم که باید بررسی شود و بعد به علم در قضیه عاشورا بپردازیم و در نهایت توجیه شرعی و عقلایی آن را بیان کنیم.
آیت الله فاضل لنکرانی ادامه داد: در همین مسئله علم غیب ممکن است ضابطه مقدار محدود مورد سؤال قرار گیرد که ملاک آن در آیه «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»(101 سوره یوسف) است که آیه دلالت دارد بر اعطای ملک که اقتضاء می‌کند به علمی که حاکم برای اداره ملک خود نیاز دارد از این رو اعطای رسالت و امامت نیز اقتضاء دارد که علم آن نیز در اختیار رسول و امام قرار گیرد.