صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۳۷۰۹۵
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۶
دیالو‌گی ماندگار از فیلم عاشورایی «دست‌های خالی»؛

گروه هنر: برخی دیالوگ‌های سینمای ایران فراموش نمی‌شود به ویژه سخنانی که رنگ و بویی اسلامی دارد؛ در این میان از دیالو‌گ‌های زیبای فیلم «دست‌های خالی» می‌توان به عبارت «امیر حسین، دیوونه حسین، برو به حسینت بگو؛ امیر حسینم، حسینم، چرا همیشه من، یک بار هم تو» یا «خواستم بگم اسیر بودم؛ دیدم همه اهل بیتش به اسارت رفتند» اشاره کرد.

سینمای ایران طی چهار دهه گذشته در سینمای جهان برای خود اعتباری ویژه کسب کرده، به نحوی که کمتر جشنواره‌ای در دنیا برگزار می‌شود که فیلم ایرانی در آن حضور نداشته باشد، این اتفاق نیز به دلیل کیفیت فنی آثار سینمایی ما نیست؛ چون در این حوزه ما حرف چندانی در مقایسه با کشورهای صاحب سینما نداریم که بخواهیم روی آن مانور دهیم، تنها پیام و مفاهیم فیلم‌هاست که امتیاز تولیدات ایرانی محسوب می‌شود. ولیکن در میان تمام مفاهیم موجود در فیلم‌های سینمایی که عمدتا اخلاقی نیز هستند توجه به موضوعات عاشورایی به شدت در میان کارها کم رنگ است.

درباره چرایی چنین اتفاقی (کم کاری در حوزه عاشورا) نیز نظرات متفاوتی وجود دارد، اما عموما به روی دو نکته تاکید دارند؛ ابتدا این‌که کار کردن در حوزه عاشورا به شدت سخت و دشوار است؛ چون توان مالی سینمای ایران کمتر این موقعیت را پیدا می‌کند که در این حوزه اثری تولید شود. در این میان، آثاری چون «رستاخیز» استثناهایی هستند که تنها با حمایت سرمایه گذاران خارجی تولید شده‌اند. دلیل دیگری که برای این کم کاری ذکر می‌شود، حساسیت‌هایی است که پیرامون این حوزه وجود دارد؛ چون باعث شده کمتر فیلمسازی به خود اجازه دهد به این حوزه ورود کند.

با توجه به توضیحات فوق می‌خواهم به یک فیلم و یک سریال اشاره کنم که با نگاه و پیامی عاشورایی سعی کرده در قالب کاری معاصر پیام مد نظرش را به بیننده منتقل کند. اتفاقی که فکر می‌کنم در شرایط امروز باز هم می‌تواند اتفاق بیفتد. کار اول سریال «سفر سبز» نام دارد که 15 سال پیش از سیما پخش شد. در این سریال چند شخصیت محوری وجود داشت. شخصیت نخست، پسری که از خارج آمده و نقشش را پارسا پیروزفر بازی می‌کند. شخصیت دوم پیرمردی (امین تارخ) که بزرگ یک محله و تکیه‌دار است. در نهایت یک کشیش مسیحی (مجید مظفری) که دوستی بسیار نزدیکی با امین تارخ دارد. این سه شخصیت به نوعی با رفتار خود، یکدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهند و سبب انسجام کارکترها می‌شوند.

داستان این سریال در ایام محرم می‌گذرد و در نهایت نیز اتفاق پایانی در ظهر عاشورا رخ می‌دهد. در این سریال چند تک سکانس شاهکار وجود دارد که جلوه‌گری بسیاری در حوزه عاشورا دارد؛ برای مثال صحنه سینه‌زنی عزاداری امام حسین(ع) یا سکانسی که امین تارخ با خدا مناجات می‌کند نمونه‌‌هایی تأثیرگذار برای این سریال است. این سریال در زمان پخش مخاطبان کثیری را به سمت خود جذب کرد؛ چون از عشقی سخن گفت که در قلب تمام ایرانیان وجود دارد، اما جدا از این موضوع باید به نکته‌ای دیگر هم اشاره کنم، آن هم پیام این مجموعه برای دیگر ادیان الهی است.

در «سفر سبز» این نکته بیان می‌شود که برای عاشق امام حسین (ع) بودن، تنها شیعیان محق نیستند، بلکه همه انسان‌ها می‌توانند از برکات اباعبدالله(ع) برخوردار شوند، اتفاقی که در این کار روی داد و دختر مسیحی از لطف و کرم امام حسین(ع) بهره‌مند شد. در این کار بودجه آنچنانی خرج نشد، اما کاری که روی آنتن رفت بیشتر بینندگان را تحت تأثیر قرار داد.

اما فیلم «دست‌های خالی» ساخته ابوالقاسم طالبی، اثریست که بارها آن را تماشا کرده‌ام به ویژه 10 دقیقه پایانی فیلم به نظرم اوج و شوکت یک اثر سینمایی است. در یکی از سکانس‌های این فیلم مسعود رایگان که فردی الکلی است به خسرو شکیبایی می‌گوید: «امیر حسین، دیوونه حسین، برو به حسینت بگو؛ امیر حسینم، حسینم، چرا همیشه من، یک بار هم تو» این جمله برای من حداقل شعری زیباست، که عاشقی به امام حسین(ع) را به نوعی معنا می‌کند و هنوز هم هر بار آن را می‌بینم دلم می‌لرزد.

در بخش دیگری از این سریال، خسرو شکیبایی که نقش یک آزاده را ایفا می‌کند و برای جلب رضایت نزد مسعود رایگان آمده، جملاتی دیگر بیان می‌کند که با ضرب آهنگی زیبا، مدحی از امام حسین(ع) است. در نهایت وقتی شکیبایی ناامید نزد همسرش می‌رود، معجزه روی داده و فردی که سالها در کما بود، دیده می‌گشاید. این اتفاق نیز به هیچ وجه شکلی شعاری ندارد؛ چون داده‌هایی که فیلم پیشتر به تماشاگر می‌دهد این امکان را فراهم می‌آورد تا باور این معجزه امکان‌پذیر باشد. درضمن بازی‌های بسیار قوی از خسرو شکیبایی و مسعود رایگان به واقع‌پذیر شدن کار کمک زیادی کرده است. نکته دیگری که حتما باید درباره این فیلم به آن اشاره کرد اعتقاد فیلمساز به پیام کارش است. نکته‌ای که گفته من نیست، بلکه به راحتی آن را می‌توان در تک تک پلان‌‌های فیلم مشاهده کرد.


موسیقی «دست‌های خالی» هم از دیگر امتیازات این فیلم عاشورایی است. تم و ضرب آهنگ فیلم نیز شکلی حماسی و عاشورایی دارد به ویژه در صحنه‌های پایانی به نوعی شکلی نوحه‌سرایی به خود می‌گیرد. این ویژگی را به این خاطر بیان کردم تا به روی اهمیت موسیقی در فیلم‌های دینی، تاکیدی ویژه داشته باشم، اتفاقی که متأسفانه در سینمای ما بسیار کم رخ می‌دهد.

در انتهای این یاداشت باید باز هم متذکر شوم که عشق به امام حسین(ع) در سینما تنها به معنای ساخت فیلم‌هایی همانند «رستاخیز» نیست، بلکه در شرایط موجود، می‌توان با هر بهانه‌ای به این حوزه (عاشورا) ورود کرد، تنها کافیست عشقی که بر قلب و روح عاشقان حسین(ع) وجود دارد در سینما نیز پررنگ‌تر شود.

داود کنشلو