صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۷۰۵۶۸
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۷

گروه اندیشه: هر چند در وقوع انقلاب اسلامی نارضایتی به غایت رسیده مردم موثر بود، اما این قرآن بود که اذهان اندیشمندان و بنیان‌گذار انقلاب را نسبت به ایجاد تغییر در سیاست شکل داد و انقلاب‌ساز شد. فراتر از این مسئله، انقلاب اسلامی گامی در راستای تحقق سیاست قرآنی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، انقلاب اسلامی نشان از تحول دینی در دنیای معاصر است. بسیاری معتقد بودند که دین توانایی ورود به سیاست را ندارد، اما با ورود امام خمینی و به پیروزی رساندن مردم ایران، خلاف این اعتقاد اثبات شد. با نظر به تاریخ ایران می‌توان گفت، انقلاب اسلامی گامی در راستای تحقق سیاست قرآنی بود. در این تحول تاریخی، قرآن دیگر نه تنها عامل تحرک مسلمانان به فعل سیاسی که منبعی برای نظریه‌پردازی و نظام سازی سیاسی بود.
رژیم سلطنت 
سلطنت به عنوان یک رژیم سیاسی بر مبنای نخست‌زادگی و وراثت، حاکم را تعیین می‌کند و ایران از سرآغازهای سلطنت در تاریخ جهان بود. شاهنشاهی ایران، پیش از اسلام ادعای جهانی داشت. پس از ورود اسلام نیز حکومت‌ها بر این اساس شکل می‌گرفتند. هرچند برقراری نسبت با خلیفه تلاشی بود برای آشتی سلطنت و شریعت، اما هیچ سابقه‌ای در اسلام نداشت. 
حکومت اصیل اسلامی در واقع در دو کلان الگوی سنی و شیعه و گرایش‌های مختلف کلامی، میانه‌ای با سلطنت نداشت. بر اساس اندیشه اسلامی حکومت باید مبنای الهی داشته باشد. سلطنت میانه‌ای با خدا ندارد، زیرا مبنای آن رسیدن سلطان و یا شاه به قدرت است. 
رژیم سلطنت چنان بر تاریخ ایران سیطره داشت که برخی حتی به توجیه آن می‌پرداختند. عدم تولید نظریه جدید در اندیشه اسلامی به نوعی جمود رسیده بود و قرآن و سنت مورد بهره‌برداری قرار نمی‌گرفت. سلطنت باعث عقب افتادگی جوامع اسلامی شده بود و وابستگی به قدرت‌های غربی هر روز بر ناکارآمدی نهاد دولت در ایران می‌افزود. نارضایتی زیاد شده بود، اما کسی طرح نو در نمی‌انداخت. 
اندیشمندان و تغییر
با جنگ ایران و روس، ایرانیان طمع تلخ عقب‌ماندگی را به عینه احساس کردند. با از دست دادن بخش‌هایی از کشور در غرب و شرق، قدرت‌های استعماری روس و انگلیس تفوق خود را نشان دادند و همین باعث نوعی بیداری شد. اولین گام بیداری آگاهی بر وضع نامطلوب جامعه و کشور بود. 
اندیشمندان آرام آرام ساز تغییر کوک کردند. روشنفکران رساله‌های زیادی نوشتند. عمده منابع روشنفکران منابع غربی بود و این باعث نوعی جدایی میان ایشان و جامعه می‌شد. مردم با روشنفکران ارتباط برقرار نمی‌کردند زیرا نه سواد خواندن رساله‌های پیچیده ایشان را داشتند و نه آن‌ها را درک می‌کردند. مفاهیم روشنفکری با مفاهیم غالب در فکر ایرانیان نامتجانس بود. 
ضرورت مقابله با استعمار آرام آرام پای روحانیون و اندیشه‌های دینی را به میان کشید. سیدجمال‌الدین‌ اسد‌آبادی در فکر دینی تحول‌آفرین شد و پس از تحصیلاتش در حوزه علمیه نجف، ضرورت بازگشت به قرآن را مطرح کرد. حضور پر رنگ روحانیون و نظریه‌پردازی سیاست جدید نزد علامه نائینی، آخوند خراسانی پای روحانیونی چون شیخ فضل‌الله نوری و ... را به میان کشید. 
اندیشه سنتی دچار تحول شد و به فکر تغییر در نظام سیاسی افتاد. نظام مشروطه به عنوان نظامی جدید هرچند با مبانی غربی شکل گرفته بود، با تحولات اندیشه دینی و سنتی به مشروطه مشروعه منجر شد. ایده سیاست ما عین دیانت ماست محصول تغییرخواهی اندیشمندان دینی بود. 
تغییر ذهن دینداران
با تغییر ذهن ایرانی به معنای عام، ذهن دینداران نیز تغییر یافت. این به نوبه خود باعث شد تا استفاده از منابع دینی نیز دچار تحول شود. اندیشمندان مسلمان ایران، با تمرکز به حریم‌های جغرافیایی جدید، ساختار حکومت نوآیین را مورد بازاندیشی قرار دادند. پیش از مشروطه، اندیشمندان به عموم جهان اسلامی توجه داشتند، اما با تغییرات جدید و شکل‌گیری آرام آرام دولت ملت‌ها، مفهوم وطن مورد توجه جدی قرار گرفت. 
در جریان تنباکو، اندیشمندان ایرانی به یاری تجار پرداختند. موج کالاها و اندیشه‌های وارداتی نزدیکی میان جامعه و اندیشمندان دینی را بالا برد و بسیاری از اندیشمندان مسلمان تلاش کردند تا به حمایت اقتصاد ملی بپردازند. در جریان مشروطه نیز این همراهی به قوت دیده می‌شد، اما هنوز راه زیادی مانده بود تا قرآن به صحنه جامعه بیاید. 
امام خمینی(ره)؛ بازگشت قرآن به صحنه جامعه
هرچند ذهن دینداران تغییر یافت، اما هنوز تغییر دینی به وجود نیامده بود و جریان‌های دینی خود را در کنار تغییرهای غربی تعریف می‌کردند. دقت در جریان اندیشه غربی این مسئله را نشان می‌دهد. آخوندخراسانی هرچند با جریان مشروطه موافقت کرد، اما بر اساس تحقیقی علی‌اکبر ثبوت، از تاسیس حکومت دینی اجتناب کرد.
فرایند بازگشت قرآن به صحنه آرام آرام با ورود امام خمینی به حوزه عمومی شکل دیگری یافت. حضور و فعالیت امام خمینی در امر سیاسی کار جدیدی نبود. پیش از او نیز بسیاری از دینداران به امر سیاسی پرداخته بودند، اما امام خمینی یک گام به پیش برداشت و عزم تاسیس حکومت دینی کرد. 
انقلاب 57؛ انقلاب قرآنی
تاسیس نظام جمهوری اسلامی و نهاد ولایت فقیه، از خاستگاه فقه شیعی صورت گرفت. پایان رژیم سلطنتی اگر چه با بیداری ایران صورت گرفته بود، اما با انقلاب اسلامی به نتیجه رسید. 
هرچند بسیاری از جریان‌های فکری تلاش کردند تا بتوانند مردم را به خود جذب کنند، اما ایرانیان به ندای قرآنی امام خمینی اعتماد کردند.
امام خمینی، با خوانش سیاسی خود از قرآن راه خود را به درون جامعه گشود. امام هم در مرحله دعوت مردم به امر سیاسی و هم در تاسیس حکومت ملهم از قرآن بود. امام خمینی از رویکرد کلی و تبعا مبهم دوران مشروطه در ضرورت ورود مومنان به امر سیاسی به اقدام به برقراری حکومتی قرآنی منجر شد. 
انقلاب قرآنی مردم ایران، روزآمدی خود را در تعبیر جمهوری اسلامی نشان داد و از سویی با ابتکار خود در تاسیس نهاد ولایت فقیه، ویژگی خود را نشان داد. امام خمینی نشان داد که اگر چه او به قرآن بازگشته است اما توانسته است از قرآن پیام‌های جدیدی برای جامعه بیاورد. 
انقلاب اسلامی ایجاد کننده پیوند میان قرآن به مثابه منبع دین و جامعه در شکلی جدید بود. دیگر فقه امری صرفا مربوط به عبادات، اخلاق، شریعت و اعتقادات نبود بلکه با امر سیاسی به گسترده‌ترین صورت نسبت برقرار کرده بود. اسلام در دو بعد نظام‌سازی و نظریه‌پردازی به تدبیر امور می‌پرداخت.