به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام غلامرضا یوسفزاده، استاد دانشگاه صدا و سیمای قم و پژوهشگر سینمای دینی امروز 28 بهمن در نشست علمی «روایت در قصههای قرآنی و سینمای دینی» گفت: موقعی که میخواهیم مطلبی را بیان کنیم به دو صورت توصیفی و یا شرح ماجرا میتوان بیان کرد؛ توصیف مانند کلام و فلسفه در قالب مقالات علمی و ... است که توضیح و شرح داده میشود و شرح ماجرا را هم روایت نام میگذاریم.
وی با بیان اینکه تاریخ نوعی روایتگری است افزود: قصههای قرآنی نوعی روایتگری است همچنین رویاهایی که میبینیم، داستانهای مکتوب، سینما، تئاتر و ... همه نوعی روایت است؛ لذا روایتگری دایره وسیعی را شامل میشود و ما غوطهور در روایتگری هستیم.
این محقق و مدرس بیان کرد: قصه در لغت به معنای پیگیری چیزی است؛ مادر موسی به دخترش میگوید «اقصیه» یعنی دنبالش برو و پیگیری کن که از قصه گرفته شده ولی در لسان قرآن، قصه، بیان و شرح داستانهای پیامبران گذشته است و ماجراهای دوران خود پیامبر را قصه نمینامد.
وی با طرح این سؤال که چرا حجم زیادی از قرآن، قصه است با توجه به اینکه قرآن کلمه به کلمه آن سخن خداست و جای تامل دارد که برخی قصهها مانند موسی بارها تکرار شده است عنوان کرد: شاید مهمترین علت این است که بخشی از معارف الهی از طریق قصه منتقل میشود اگرچه بخش عمده قرآن با برهان و استدلال است؛ به عنوان مثال در سوره یوسف فرموده ما احسن القصص را برای تو بازگو میکنیم در همین تعبیر کوتاه دو مسئله وجود دارد که خدا پروردگار عالم است و پیامبر مقام نبوت دارد.
یوسفزاده با بیان اینکه قصه، جهانبینی را انتقال میدهد و تاثیر آن در مخاطب بیشتر است بیان کرد: قصهها آئینه ملل و تمدنها هستند مثلا ما گذشته کره و آمریکا را به سینما و فیلمهایشان میشناسیم و بخش زیادی از تورات فعلی نیز، شرح ماجرای بنی اسرائیل است.
وی با بیان اینکه فیلم محمد رسولالله و سریال امام علی(ع) بخشی از هویت ماست اظهار کرد: آنقدر معارفی که از این طریق برای مردم منتقل شده بسیار اثرگذار و بیشتر از معارفی بوده که از طریق کتب تاریخی بیان شده است.
این محقق و مدرس با بیان اینکه ما مانند یونان باستان سابقه دراماتیک نداریم عنوان کرد: ما در فرهنگ ایرانی خودمان، درام به معنای صورت داستانی نمایشی نداریم و در فرهنگ دینی هم نداریم بنابراین آیا میتوان از فرم قصص قرآن برای سینمای دینی خود بهره ببریم یا نه؟.
استاد و مدرس دانشگاه صدا و سیمای قم ادامه داد: برای پاسخ به این سؤال نیازمند تامل در بحث روایت هستیم که قصص قرآن نیز بخشی از روایتگری است؛ برخی فرم قصص قرآن را در تکنیکهای آن خلاصه میکنند ولی به فرض که ما این تکنیکها را یاد بگیریم آیا فیلم ما دینی و قرآنی میشود؟.
وی با بیان اینکه اولین سطح روایت، سبک به معنای عناصر ظاهری یک متن است که هر نویسنده ای سبک خاص خود را دارد عنوان کرد: سبک در تصویر کنار هم چیدن تصاویر و نحوه فیلمبرداری است که بخش اول روایت است؛ بخش دوم روایت تعریف ماجراست که در سه سطح طرح، داستان و جهان داستانی ارایه میشود.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: طرح شرح ماجرا به ترتیبی است که مولف بیان میکند ولی داستان تعریف به ترتیبی است که رخ داده است و جهان داستانی این است که در بیان هر داستان آن قصه در خلا رخ نداده بلکه در یک جهان پیرامونی رخ داده است.
یوسفزاده با بیان اینکه هر روایتی معانی، احساس و تجربهای را منتقل میکند ادامه داد: گاهی فیلمهایی در مورد اعتیاد و قتل و ... ساخته میشود که به جای اینکه شوم بودن این اعمال نشان داده شود مخاطب ترغیب به کسب این تجربه میشود.
وی با بیان اینکه مبانی، مهمترین بخش یک روایت است که به پیش فرضهای مولف برای ساخت جهان داستانی گویند اظهار کرد: این پیش فرضها در مورد هستی، انسان و ارزشهاست؛ در پیش فرض داستان یوسف وجود خدا و پیامبر، دریافت وحی از سوی پیامبر، سخن گفتن خدا با انسان یعنی توحید و نبوت وجود دارد که در راس این جهان داستانی، خداوند وجود دارد و وحی یا مستقیم و یا از طریق ملائکه است بنابراین جهانی غیرمادی هم علاوه بر این جهان وجود دارد.
این محقق و مدرس گفت: در جای جای داستان یوسف خداوند به او امداد میرساند و به خصوص در داستان موسی این مسئله بسیار نمایان تر بیان شده و گویی همه امور موسی از دوره تولد به دست خداوند است لذا در داستانهای قرآن، توحید افعالی القاء میشود به همین دلیل گفتهاند این قصههای قرآنی را برای آنان بازگو کنید.
وی اظهار کرد: در داستانهای غربی، همه چیز زمینی است و افراد موجود همیشه همراه یک سگ هستند؛ فرزند ما که این کارتونها را میبیند میگوید پس سگ چیز خوبی است و چرا باید نجس باشد؟ که البته گرایش به فیلمهای کارتونی غربی هم به علت کمبودهایی است که در داخل داریم و در واقع نوعی دیگرباوری در میان دانشجویان و هنریهای ما وجود دارد و مذهبیها هم در این عرصه قصور و کم کاری دارند البته حرکتهایی را شروع کردهایم ولی دیر راه افتادهایم و مسیری طولانی فرار روی ما وجود دارد.
یوسفزاده تصریح کرد: ما خیلی دیر بیدار شدهایم و وقتی بیدار شدهایم که این مبانی آماده بوده و تا مدتی باید این مبانی را استفاده کنیم ولی راهکار این است که به متون خودمان رجوع کنیم و به تدریج این مبانی را تغییر دهیم.
این محقق با بیان اینکه قصص قرآن دارای سبک و ساختار یکسانی نیست گفت: قصه دینی، قصهای است که از قرآن و یا معصومان رسیده و چون از معصومان قصه کم داریم به قرآن منحصر میشود که خیلی از افراد نیز تلاش کردهاند از قرآن استفاده کنند ولی اولین چیزی که به ذهن این دست هنرمندان رسیده بهره بردن از تکنیکها بوده که ایراداتی دارد.