صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۹۱۱۳۱
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۷
آثار ادبی و نمایشی مطرح دنیا؛ خاستگاه اقتباس‌های دینی/1

گروه هنر: بسیاری از آثار ادبی و نمایشی نویسندگان مطرح جهان صرفنظر از جوهره انسانی و ارزشی که در آنها مستور است و حتی به شرط پرداخت مستقیم می‌توان آثار پدیدآورده شده را در زمره آثار دینی و ارزشی طبقه‌بندی کرد، قابلیت الهام‌بخشی و اقتباس در حوزه نمایش‌های دینی و ارزشی را دارا هستند؛ مسئله‌ای که معمولاً مورد غفلت واقع می‌شوند.

اقتباس در حوزه هنرهای نمایشی که بعدها به سینما نیز تسری پیدا کرده است به عنوان امری رایج در این عرصه هنری از دیرباز مطرح است که معمولاً بهترین آثار نمایشی و سینمایی که در محافل معتبر جهانی حائز دریافت جوایز ارزنده‌ای می‌شوند از جمله آثار اقتباسی هستند که براساس روایت یک داستان، رمان و یا ملهم از یک واقعه تاریخی به منصه ظهور رسیده‌اند.

کشش دراماتیک و وجوه منحصر به فرد در اغلب آثاری که اثر نمایشی و یا سینمایی از آنها اقتباس می‌شود علاوه بر اینکه تکلیف سازنده و پدیدآورنده را در روایت معلوم و مشخص می‌کنند و از آنجا که اصطلاحاً عناصر روایت از چفت و بست لازم برخوردار بوده و موفقیت اثر را نیز تضمین می‌کنند، خاصیت دیگری که دارد آن است که مخاطب نیز با توجه به پیش‌زمینه ذهنی که معمولاً در مواجهه با اثر و یا آن واقعه داشته است حال در قالب جدید هم‌ذات‌پنداری بهتر و مؤثرتری با عناصر روایت و به ویژه اشخاص آن خواهد داشت و به طور قطع کلیت اثر تأثیر بسزایی در روح و باور او داشته و به دل خواهد نشست.

 با ذکر این مقدمه به سراغ روایت‌های دینی در عرصه هنرهای نمایشی می‌رویم و اینکه با توجه به این قابلیت و ظرفیتی که در آثار دراماتیک و داستانی چه داخلی و چه خارجی وجود دارد تا در فرایند اقتباس آنها را بتوان به آثار درخور توجهی برای انتقال مفاهیم و مصادیق دینی و ارزشی به کار برد هر چند که در عرصه عمل کمتر شاهد چنین اتفاقی هستیم و نتیجه آن می‌شود که اغلب آثار دینی و ارزشی به ویژه در گونه‌های نمایشی که هر از چند گاهی در تالارهای نمایشی به روی صحنه می‌روند فاقد انعطاف و عناصر پرکشش برای جذب مخاطب بوده و به جهت پرداخت مستقیم و بدون افت و خیزی که دارند معمولاً پس از مدتی به ورطه تکرار افتاده و دیگر مخاطب وثوقی به آنها ندارد و برای تماشای آنها رغبتی از خود نشان نمی‌دهد.

در این مقال هم حضور ذهن یاری نمی‌کند و هم اینکه شاید از حوصله مخاطب خارج باشد که بخواهیم به موارد و شاهد مثال‌هایی در زمینه روایت‌های دینی، ارزشی و انسانی برگرفته از آثار مطرح ادبی، نمایشی و حتی سینمایی داخلی و خارجی بیاوریم اما به جرئت می‌توان گفت بسیاری از آنها حتی اگر برای نویسنده و کارگردان نمایش الهام‌بخش نباشند و خواسته باشیم به طور مستقیم به خود اثر بپردازیم سرشار از ناگفته‌هایی هستند که می‌توان آنها را مصداقی از پرداختن به مسائل انسانی، ارزشی و حتی دینی که در میان تمام ادیان الهی مشترک هستند، به حساب آورد.

بر این باوریم که آثار نمایشی نویسندگان مطرح دنیا همچون شکسپیر، مولیر، چخوف و... صرفنظر از فضای موجود در  آنها که تجانسی با فرهنگ حاکم با کشورهای متبوعشان را دارند، مملو از مسائل و دغدغه‌های انسانی و ارزشی هستند که حتی به شرط پرداخت مستقیم می‌توان آنها را در ردیف آثاری که به وجوه معرفتی و دینی جامعه انسانیت توجه دارند، طبقه‌بندی کرد چه برسد به اینکه با در نظر گرفتن ساختار دراماتیک هر یک از این آثار که با وجود قرن‌ها همچنان از اعتبار و مقبولیت آنها کاسته نشده است، از این ظرفیت در بیان مقاصد و اهدافی که در زمینه تئاتر دینی و ارزشی مورد نظر داریم استفاده کنیم.

با وجود آنکه موارد انگشت‌شماری در زمینه اقتباس‌های موفق از آثار مطرح جهانی به منظور تولید آثار نمایشی با محوریت مسائل دینی و ارزشی موجود است اما برای تقریب ذهن به یک نمونه موفق در رسانه ملی که سالها پیش به کارگردانی حسن فتحی شاهد پخش آن بودیم، اشاره می‌کنیم؛ مجموعه تلویزیونی«میوه ممنوعه» که پس از پخش چند سال پیش آن در ایام ماه مبارک رمضان، بارها نیز شاهد بازپخش آن بودیم.

نویسنده و کارگردان این مجموعه تلویزیونی در روایت این اثر نمایشی تلویزیونی از دو اثر مطرح یکی ایرانی و دیگری خارجی استفاده درخور توجهی کرده است و آنچنان این اقتباس در جریان روایت داستان آن مستحیل است که کمتر بیننده‌ای حتی به شرط آشنایی با منابع مرجع در روایت این سریال می‌تواند متوجه این موضوع شود.

«شیخ صنعان و دختر ترسا» برگرفته از منطق‌الطیر عطار نیشابوری و «شاه لیر» یکی از نمایشنامه‌های شاخص ویلیام شکسپیر دو مرجع روایت نمایش این مجموعه تلویزیونی هستند که به طرز ماهرانه‌ای از آنها استفاده شده است اما اینکه چرا این روند را به شکل فراگیر در عرصه‌های گوناگون در روایت‌های سینمایی، نمایشی و مجموعه‌های تلویزیونی در عرصه پرداختن به موضوعات دینی و ارزشی شاهد نیستیم، مسئله‌ای است که قصد داریم آن را در قالب یک سوژه مورد بررسی و مداقه قرار دهیم.

امیر سجاد دبیریان