صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۹۴۸۲۶
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۹

گروه حوزه‌های علمیه: در چهارم شعبان سال 27 هجری قمری، قمری بر زمین این آسمان نمایان شد که زیباییش طعنه بر قمر آسمان می‌زد؛ او کسی نبود جز یل ام‌البنین؛ عباس(ع) کسی که در وفاداری بی مثال و مانند است و چه خوش سرود شاعر که «از جای قدم‌هایش گل‌های وفا روید» و چه نیکو در روایتی بیان شد که«کانَ العَبَّاسُ (ع) رَجُلاً وَسِیماً جَسِیماً جَمِیلاً وَ یَرْکَبُ الفَرَسَ المُطَّهَمَ وَ رِجْلاهُ تَخُطَّانِ فِی الأرِض؛ عباس (ع) مردی زیبا، تنومند و آراسته بود که هر گاه بر اسب تناوری سوار می‌شد پاهایش به زمین می رسید».

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) در وصف بزرگی چون عباس بن علی(ع) که تالی‌تلو معصوم و جامع صفات ممدوح است سخن گفتن دشوار است چه اینکه اگر از این همه صفات فقط وفاداری او الگو شده است تجلی همین تنها صفت بدون داشتن صفات دیگر ممکن نیست یعنی نمی‌توان از وفاداری عباس به برادر و امام خویش سخن گفت ولی از بصیرت و ایمان او حرفی به میان نیاید چون وفاداری و بصیرت زاده ایمان است و پازل ایمان مجموعه‌ای متشکل از قطعاتی به نام صفات پسندیده دینی.
امام صادق(ع) در روایتی در مورد شخصیت ممتاز و بی بدیل عباس(ع) فرمودند: «عموی ما(حضرت) عباس(ع) دارای بصیرتی نافذ و اثرگذار و ایمانی سخت و محکم بود» و همین سختی ایمان و محکمی آن بود که او را در سخت‌ترین لحظات و در مقابل شقی‌ترین دشمنان نلرزاند و سستی به او راه نداد و به حق عباس(ع) واجد صفاتی است که قرآن از دارندگان آن به «عباد الرحمن» یاد کرده است. آن جا که فرمود: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان كسانى‌ اند كه روى زمين به نرمى گام برمى‌دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مى‏ دهند  و چه مصداقی بارزتر از عباس(ع) برای این آیه، عباسی که در حیا و وفا بی نظیر است؛ وقتی سخن از مبارزه است مانند شیر می‌غرد و طبق روایت آنقدر قوی هیکل و تنومند است که پایش به زمین می‌رسد ولی  وقتی سخن از ایمان است به مصداق این آیه شریفه، به نرمی قدم بر می‌دارد و آن قدر حیا دارد که برادر را از آن جا که امام و ولی اوست برادر خطاب نمی‌کند و آن قدر مومن است که براساس روایت آمده است: وی نیکو چهره و رشید بود که در پیشانی اش اثر سجده می درخشید.
و به حق، عباس(ع) مصداق این آیه است که «وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا(64)؛ و آنانند كه در حال سجده يا ايستاده شب را به روز مى‌‏آورند؛ دلاوری که به پشتوانه بیداری‌های شبانه و عابدانه توانست در شب و روزهای منتهی به حادثه کربلا حراستی مجاهدانه از اهل‌بیت(ع) و کودکان داشته باشد چون عباس یقین به قیامت و عذاب سخت و دائمی آن داشت و با همه وجود باور کرده بود که «وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا ﴿۶۵﴾؛ و كسانى‌‌اند كه مى‌‌گويند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بازگردان كه عذابش سخت و دايمى است ( ۶۵.
عباس اگر چه معصوم نبود و نمی‌توان او را در زمره معصومین برشمرد چرا که خداوند اراده کرده تا عده‌ای محدود و معدود به این مقام و مسلک راه یابند ولی نمی توان او را جزء  انسان‌های عادی نیز برشمرد چار که به حق «ابوالفضل» یعنی صاحب فضایل بی شمار و در  ولایت‌پذیری، اطاعت از ولی امر و امام معصوم(ع)، بصیرت برخاسته از تقوا، فداکاری، ایثارگری و مانند آن بی مانند بود.
عباس ولایتمدار بود نه به معنای آن که خودش نمی‌توانست و العیاذبالله قدرت تحلیل و بینش اجتماعی و سیاسی نداشت، نه اینکه مقلدی بی دانش و علم بود و چون از علم بی بهره بود تقلیدی کورکورانه داشت؛ عباس مجتهدی بود که اجتهاد خود را با سخن ولی خود گره زده بود؛ او از عمق جان به این حدیث معتقد بود که رسول‌الله فرمود: اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد همانند کسی است که به مرگ جاهلیت قبل از اسلام مرده است (بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۹۴ ؛ الغدیر، ج ۱۰، ص ۳۶۰ )
 و به همین دلیل بود که وقتی برای او امان نامه می‌آورند تردیدی در این ندارد که آن را رد کند در حالی که کم نبودند افرادی به خصوص در لشکر امام حسن(ع) که وقتی سخن از امان نامه به میان آمد پایشان لرزید و قلبشان متمایل به دشمن شد. 
عباس(ع) به تعبیر امام صادق(ع) انسانی دارای بصیرت بود؛ بصیرتی که طبق فرمایش آن امام قوه عاقله و مومنانه‌ای است که کمک می کند تا انسان بتواند حق و باطل را در درون فتنه تشخیص دهد و راه راست و درست را بیابد و پس از جزم در حقیقت عزم بر آن داشته باشد که با تمام همت عالی خود آن را تحقق بخشد. 
عباس مجموعه‌ای از صفات نیکوست که برخی بر برخی دیگر از صفات ایشان برتری و افضلیت دارد ولی مانع جامعیت او نیست اما امروز ما با عباس گونه‌ای دیگر رفتار کرده و در روضه خوانی و مداحی‌ها طوری او را جلوه داده‌ایم که او قهرمانی تندخو و عبوس بود  و فقط با زبان شمشیر مشی می‌کرد حال آن که عباس الگویی از ولایتمداری، لینت و نرمی در عین عبوس بودن در مقابل دشمنان و الگویی از مجموعه صفات پسندیده است.