به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) جلسه دفاعیه این رساله، شب گذشته، 17 تیرماه در مدرسه دارالشفاء حوزه علمیه قم با حضور استادان داور و راهنما در سالن دفاعیات این مدرسه برگزار شد. استاد راهنمای این دفاعیه، حجتالاسلام والمسلمین سید رضا مؤدب و استاد مشاور حجتالاسلام والمسلمین مهراب صادقنیا بود و حجج اسلام و المسلمین قیومی و ناصح نیز داوری این دفاعیه را بر عهده داشتند و در نهایت نیز نویسنده پس از نقد و بررسی، با کسب نمره عالی؛ هیجده و نیم، موفق به أخذ مدرک دکترا شد.
در چکیده این پایاننامه آمده است که یکی از مهمترین دغدغههای فکری جوانان درباره انتخاب همسر است که برای هر فردی در زندگی، حداقل یکبار پیش خواهد آمد، از اینرو کتابهای آسمانی که سرچشمه وحی الهی و قرآن کریم که معجزه جاودان پیامبر اکرم(ص) است، در تمام أعصار پاسخگوی نیازهای بشر بوده و برای مسئله ازدواج و همسرگزینی که یکی از مباحث مهم است اهمیت خاصی قایل شدهاند.
در بخش دیگری از این چکیده آمده است: به دلیل این اهمیت درباره ازدواج سؤالهایی مطرح گردیده است از جمله؛ 1- همسر شایسته از دیدگاه کتابهای آسمانی چه ویژگیهایی دارد؟ 2- ویژگیهای عقیدتی، اخلاقی، کمالات فردی و خانوادگی همسر شایسته چیست؟ 3 - راهکار گزینش همسر کدام است؟.
در ادامه این رساله با بیان اینکه کتابهای آسمانی برای ازدواج، معیارها و ویژگیهایی را بیان داشتهاند که برخی از این ویژگیها در انتخاب همسر ضروری است و نقش کلیدی دارد و به عنوان رکن بوده که بدون آنها عقد باطل است عنوان شده است که کفویت اعتقادی، که اسلام و یهودیت به آن ملتزم است ولی مسیحیت به آن ملتزم نیست از جمله این شروط است؛ بعضی اوصاف برای استمرار و بقای زندگی سعادتمند مانند؛ همفکری و سازگاری لازم است و برخی اوصاف به عنوان کمال هستند و بیشتر سلیقهای است و به موقعیت افراد بستگی دارد، مانند: جمال و تناسب سنی و بعضی از این ویژگیها، مشترک بین زن و مرد است، مانند: مسئولیتپذیری و برخی مختص زنان است، مانند: فرزندآوری، و بعضی مختص مردان است، مانند: پرداخت نفقه.
پیدایش حق متقابل در اثر ازدواج
در بخشی از این پایاننامه با اشاره به حقوق متقابل زن و شوهر بعد از ازدواج آمده است: در اثر ازدواج زوجین حقوقی نسبت به یکدیگر پیدا میکنند، مانند: ارثبری... ازدواج دارای آثار دنیایی و آخرتی، فردی و اجتماعی است، مانند: بقاء نسل، تکمیل دین، تکامل فردی، آرامش و امنیّت اجتماعی و...؛ در عهد قدیم و جدید در بعضی موارد دوگانگی و تضادّ وجود دارد، ولی قرآن مجید مصون از آن است.
تطبیق دیدگاه قرآن و عهدین
در بخشی از این پایان نامه با اشاره به تفاوت دیدگاه قرآن و عهدین در مسئله ازدواج می خوانیم: ازدواج در تمام ادیان الهی بالأخص در اسلام و یهودیّت دارای جایگاه والایی است، و ترک آن مذمّت شده است، ولی در مسیحیّت تجّرد بر تأهّل اولویت دارد مگر آنکه باعث فساد گردد. پولس تجرّد را بر ازدواج و ازدواج را بر هوسرانی ترجیح میداد؛ در اسلام و عهد قدیم ازدواج موقّت جائز است، ولی در عهد جدید چون ازدواج موقّت دارای مدّت معیّنی است و با اتمام مدّت، جدایی حاصل میشود، با فلسفه ازدواج در نزد مسیحیان که یک تن شدن و پیمان همیشگی است و جدایی در آن راه ندارد، سازگاری ندارد؛ همچنین در یهودیّت ازدواج با دختر ناپدری، زن برادر در صورتی که فرزند داشته باشد و همچنین در جایی که مرد ختنه نکرده جائز نیست، ولی در اسلام مانعی ندارد؛ چند همسری در اسلام جایز و مشروط بر شرائطی از جمله؛ عدالت و توانایی پرداخت نفقه توسّط زوج است ولی در عهد قدیم تضادّ و دوگانگی وجود دارد و در صورت پذیرش آن، مشروط به توان مالی مرد است ولی در عهد جدید به خاطر حکمت ازدواج که یک تن شدن زن و مرد است سازگاری ندارد، زیرا وقتی مردی با زنی یکی شد دیگر نمیتواند با زنی دیگر قرار داد زناشویی ببندد، لذا تعدّد زوجات جایز نیست.
همچنین در این رساله آمده است که در یهودیّت، ازدواج با زن برادر در صورتی که فرزند نداشته باشد واجب است، و حال آنکه در اسلام و مسیحیّت چنین نیست؛ در یهودیّت ازدواج عمو با دختر برادر جایز است ولی در مسیحیّت، ازدواج میان فرزندان عمو و عمّه و خاله جایز نیست... مگر اینکه از طبقه بعد باشند؛ در اسلام و یهودیّت ازدواج با خواهر و برادر رضاعی جایز نیست، ولی در مسیحیّت مانعی ندارد! و به جای رضاع، حرمت ازدواج با پدر تعمیدی است.
حقیقت ازدواج در قرآن و عهدین
در این مطلب با بیان اینکه حقیقت ازدواج در اسلام و یهودیّت امر عبادی و الهی است و جهت دفع غرائز جنسی و شهوانی، تولید و بقای نسل، رسیدن به کمال و... است و تا موقعی که بینشان صیغه طلاق جاری نشده پیوند زناشویی باقی است می خوانیم: ولی در مسیحیّت در مرحله اوّل سفارش به تجرّد میکند و در صورت بروز شهوت؛ سفارش به ازدواج که نوعی پیوند با حضرت عیسی و یک تن شدن است میکند. از دیدگاه قرآن و عهدقدیم، زن و مرد به تنهایی ناقصند و در اثر ازدواج، تکمیل و تکامل فردی پیدا میکنند، ولی در عهد جدید اگر تجرّد باعث فساد جنسی گردد، سفارش به ازدواج شده است، که موجب یک تن شدن و پیوند همیشگی با حضرت مسیح میگردد؛ از آیات شریفۀ قرآن استفاده میشود که زوجین حقّ انتخاب شریک زندگی خود را دارند، ولی در عهد قدیم دوگانگی و تضادّ وجود دارد، برخی آیات، اجازه زوجه را لازم دانسته و بعضی آیات آن را نفی کرده است، و در عهد جدید صراحتی دیده نشده است ولی مواردی وجود دارد که حاکی از قدرت انتخاب زن است همچنین در قرآن کریم طبق آیۀ «لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ»(221 بقره) ازدواج دائم را با زن و مرد بتپرست و مشرک جائز نمیداند و طبق آیه «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتاب»(5 مائده) بنابر نظر مشهور ازدواج موقّت با اهل کتاب را جایز میداند و حرمت در این گونه از موارد، حکم وضعی را هم در برمی دارد؛ یعنی اصلاً چنین عقدی واقع نمیشود و هیچیک نسبت به دیگری زن و شوهر نخواهند شد. از اینرو در فرهنگ قرآن کریم و آموزههای دینی، ایمان زوجین بر تمامی ارزشهای مادّی، از جمله؛ جمال، ثروت، مقام و...ترجیح داده شده است. ولی در عهد قدیم نیز مانند اسلام، کفویّت اعتقادی را شرط میدانند و چون خود را قوم مقدّس و برتری میدانند علاوه بر کفویّت اعتقادی، کفویّت نژادی و شأنی را هم شرط میدانند، ولی در مسیحیّت هیچ گونه کفویّت اعتقادی، نژادی و شأنی شرط نیست، از این رو ازدواج مسیحی با غیر مسیحی جایز است. اگر چه در بعضی از آیات کفویّت اعتقادی استفاده میگردد، مانند؛ «زن تا زمانی که شوهرش زنده است، قسمتی از وجود اوست، ولی اگر شوهرش فوت کند، میتواند دوباره ازدواج نماید، اما فقط با یک مسیحی».
در بخش دیگری از این مقاله دکتری بیان شده است که در عهد قدیم نازایی زن موجب طلاق او میشد. «و اگر مردی با زنی ده سال زندگی میکرد و او برایش فرزند نمیآورد آن مرد مجاز نبود که از انجام دادن وظیفۀ تولید مثل، خود را معاف کند، وی میتوانست زن را طلاق دهد.»(کوهن، آبراهام، گنجینه ای از تلمود، ص 185، به نقل از میشنایواموت) و حال آنکه در اسلام و عهد جدید چنین نیست؛ در عهد قدیم آمده: «مرد یهودی نباید در حضوری زنی که سرش پیداست دست به دعا به درگاه خدا بردارد همچنین در عهد جدید نیز به تبع از عهد قدیم درباره پوشش زنان سفارش شده و در نامه پولس به قرنتیان زنان، موظّف به پوشاندن سر خود هستند: «اگر زنی در جلسه ای، با سر برهنه دعا یا نبوّت کند، به شوهرش بیاحترامی کرده است این مانند آن است زن سرش را بتراشد، اگر زن نمیخواهد سرِ خود را بپوشاند، باید موی سرش را بتراشد؛ و اگر از این عمل خجالت میکشد، پس باید سر خود را بپوشاند و یا کلاهی بر سر داشته باشد. » ولی در اسلام چنین نیست.
در ادامه این رساله آمده است: در عهد جدید وظیفه حراست از زن به شوهرش محوّل شده و زن را موظّف به اطاعت از شوهرش میکرد، چرا که «این مرد بود که شبیه خداوند آفریده شده بود نه زن، واضعان احکام شریعت میگفتند از اینرو، آشکار است که زنان باید تابع شوهرانشان و تقریبا کنیزان آنها باشند.» از عبارات فوق استفاده میشود که مسیحیّت برای خدا جسمیّت قائلند و او را شبیه انسان تصوّر میکنند و حال آنکه در اسلام و عهد قدیم چنین نیست و از دیدگاه قرآن، ماهیّت زن و مرد یکی است ولی به خاطر ساختار بدنی و قدرت بر انجام کارهای سخت و دشوار، حرفه، صنعت و...مسئولیّت مدیریّتی زندگی به مرد سپرده شده است و در عهد جدید نیز مدیریت زندگی به مرد محوّل گردیده است ولی در عهد قدیم در ابتدا زن سالاری حاکم بود ولی به مرور زمان قیمومیت زندگی به مرد محوّل شد.
بررسی تطبیقی ارث
در این رساله در مورد دیدگاه عهدین و قرآن در مسئله ارث می خوانیم: از دیدگاه قرآن مجید ارث بردن متقابل زن و شوهر، حق مشروع آنهاست و زندگی زناشویی میان زن و مرد ایجاد قرابت مینماید و هرگاه یکی از آنها فوت کند، از دیگری ارث میبرد؛ به شرطی که موانع ارث، مانند اختلاف دین یا قتل عمد و... میان آنان نباشد ولی در عهدین بحثی از ارث دیده نشده است و این نشان از کاملیّت قرآن است؛ همچنین در قرآن کریم و عهدین مسئلۀ سازگاری اقتصادی همسر مطرح گردیده است، سازگاری اقتصادی دو معنا دارد 1- قانع بودن و سازش زن در مشکلات اقتصادی همسر. 2-زن درآمد و حقوق داشته باشد و کمک اقتصادی به همسرش نماید. مورد اوّل مدّ نظر قرآن مجید است زیرا در اسلام پرداخت نفقه بر عهده زوجه است و مورد دوّم در عهدین وجود دارد. البتّه در عهد قدیم هم آیه ای داریم که پرداخت نفقه بر عهدۀ مرد است، «ناپسند، ناشایست و رسوایی بزرگی است که زنی نفقه شوهرش را بدهد».(رسولزاده، عباس و باغبانی، جواد، اپوکریفای عهد عتیق، حکمت شیوع بن سیراخ 25:13، انتشارات مؤسسه امام خمینی، قم 1387ش).